سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


پیشگفتاری بر موسیقی و موسیقیدانان در دوران فاشیسم


پیشگفتاری بر موسیقی و موسیقیدانان در دوران فاشیسم
برقراری حکومت نازیسم فعالیتهای هنری و موسیقی تنها در تنگناهای ایدئولوژیک آن ممکن گردید. این جریان عبارت بود از حذف موسیقی جاز، حذف موسیقی مدرن، حذف منظم یهودیان از صحنه موسیقی، حذف آهنگسازان یهودی از اپراتورهای صحنه ای ارکستری ، حذف موسیقیکارگری(که زیر نظر هانس آیسلر، برتولت برشت و ... از جمله عمده ترین فعالیتهای صحنه ای سالهای ۲۰ تا ۳۰ موسیقی آلمان بشمار می رفت). آنان که نمی خواستند زیر چتر ایدئولوژیک نازیسم کار کنند یا جلای وطن کردند و یا در وطن خاموشی ظاهری را پذیرفتند.
و برخی نیز روانه زندانها و جوخه های اعدام شدند. هانس آیسلر، آرنولد شوئنبرگ، و عده ای یگر رهسپار آمریکا و کشورهای دیگر اروپا شدند و تبعید را برگزیدند. اما « کارل آمادئوس هارتمن»، از شاگردان و بر، از معدود آهنگسازانی است که بی آنکه رهسپار تبعید گردد از همخوان شدن با شرایط و قیود رژیم نازیسم امتناع می کند.
او پس ازبه قدرت رسیدن هیتلر، منزوی می شود چرا که محتوای آثارش، با امتناع مصرانه او از خودسانسورگری، امکان دست یازی بر صحنه را برایش غیر ممکن می کرد. اما او آثارش را با نامهای مستعار به خارج از کشور می فرستاد تا تصویر دیگر گونه ای از هنر آلمان را هم به نمایش گذاشته باشد. او آثارش را برای فرداها می نوشت چرا که باور داشت:« آزادی پیروز می گردد، حتی اگر بهای آن نابودی ما باشد». او«تبعید درونی» را پذیرفته بود ، یعنی چیزی را که برای بسیاری از بزرگان موسیقی آلمان آنزمان نامفهوم و غیر ممکن می نمود. موسیقیدانانی چون کارل اُرف ، ریچارد اشتراوس، ورنراگ، فیتزنز، یوهم، کارایان، یرسکنس، که برای اهل موسیقی نامهایی آشنایند، به تمامی حقارت موجود تن دادند تا در زمانه خود مطرح با شند.
یرسکنس بدفعات و بدعوت کارخانه های تسلیحاتی و به سفارش وزارت تبلیغات گوبلز، آثاری را بروی صحنه آورد که با عناوینی چون « بزرگداشت شهیدان»، «برای آزادی»، و ... زینت می یافت. فون کارایان به دستور وزارت تبلیغات به کشورهای تحت اشغال نازیسم سفر می نمود و آثاری از فرهنگ نژاد آریاگرای آلمانی را به صحنه می آورد. ریچارد اشتراوس به سمت ریاست سازمانهای سراسری موسیقی رایش سوم برگزیده شد و در مجالس دولتمردان به اجرای آثارش و رهبری ارکستر می پرداخت.
ورنر اِگ به دستور هیتلر سرود المپیک را ساخت و به دست هیتلر نشان طلا به سینه اش آویخته گردید و به پیشنهاد گوبلزهمراه با ارکستر سمفونیک و اپرا جهت اجرای کنسرت و تبلیغ ایدئولوژی فاشیسم به مناطق اشغالی سفر نمود. کارل اُف ، همچون ریچارد اشتراوس ، از پولسازترین آهنگسازان دوره فاشیسم بشمار می رفت و ... اینان در زمانی در شهرتهای افسانه ای غرق بودند و در زمانی امکان به روی صحنه آمدن و ممتاز زیستن را داشتند که صدها موسیقیدان و هنر مند دیگر ، به بهانه دیگر اندیشی و متعلق بودن به نژادی دیگر رهسپار کوره های آدم سوزی و تبعید می شدند.
کارل روبرت کرای تن پیانیست جوان و نابغه زمان خود که از شهرت سیاری برخوردار بود ، تنها به این دلیل که در جمعی کوچک گفته بود:« جنگ جهانی منجر به شکست آلمان می گردد» ، پس از دستگیری و مدتها شکنجه به جوخه اعدام سپرده شد. باری، زمان گذشت و زمانه دیگر شد.نازیسم شکست خورد و هیتلر تیر خلاص رابر شقیقه خویش چکاند. و آنگاه همان آهنگسازان سازشکار در لباسی دیگر ، و به عنوان قربانیان فاشیسم ، ظهور کردند.
جالب آنکه همه آنان در توجیه کارکردهای خود از زبانی مشابه استفاده می کردند. مثلا می گفتند که در آثارشان تنها نگرش هنری حاکم بوده است و آنها جز به هنر و تعالی آن نپرداخته اند؛ کاری که ، به لحاظ تاریخی، خود نوعی مبارزه با بربریت فاشیسم بوده است! آنها مدعی بودند که هرگز با سیاست رابطه ای نداشته اند و به نسل های بعد و جوانترها توصیه میکردند که خود را ، همچون آنان ، از هر نوع سیاست گرایی کنار بکشند!
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی رادیو ندا


همچنین مشاهده کنید