جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


ده پرسش از مشاوران اقتصادی میرحسین موسوی


ده پرسش از مشاوران اقتصادی میرحسین موسوی
تبعات بحران اقتصادی سرمایه­داری نولیبرال در ایران، به موازات کاهش عرضه و بهای نفت و آشفته­گی و بی­برنامه­گی اقتصادی دولت نهم شرایط دشوار و پیچیده‌ای را بر اقتصاد سیاسی کشور حاکم کرده است. انعکاس این وضع (رکود تورمی) به نحو ویژه­ای در سیاست­های انتخاباتی کاندیداهای فعال مشاهده می­شود. تحقیقاً همه ـ حتا احمدی­نژاد ـ از ضرورت تغییر سخن می­گویند و نگاه خود را معطوف اصلاح شرایط بغرنج اقتصادی می­کنند. در این میان اصلاح­­طلبان نیز که در دوم خرداد ۱۳۷۶ با شعار توسعه­ی سیاسی به قدرت رسیدند، کم­تر به مباحث سیاسی می­پردازند. گویا تمام برنامه­هایی که قرار بود طی هشت سال ما را بر مدار دموکراتیزاسیون، جامعه­ی مدنی، پلورالیسم، قرائت­های مختلف از دین (هرمنوتیسم) و سکولاریزاسیون، از تنگناهای گریبان­گیر عصر روشنگری خارج کند فراموش شده و تا حد جمع­آوری گشت ارشاد و منشور حقوق شهروندی تقلیل یافته است. درک این نکته چندان دشوار نیست که جنبش اصلاحات سیاسی به جنبش برای اصلاحات اقتصادی متحول شده است.
گذشته از آقای احمدی­نژاد که در جریان مراسم تودیع طهماسب مظاهری کلیه­ی مکاتب شناخته­ شده­ی دانش اقتصاد را به تمسخر گرفت؛ و این موضع را طی چهار سال گذشته نیز به وضوح و عملاً نشان داده است ـ گفته می­شود آقای میرحسین موسوی با تکیه بر یک برنامه­ی مدون اقتصادی وارد رقابت­های انتخاباتی شده است. بیانیه­ی ۵۱ محوری ایشان و تاکید مکرر بر اولویت حل مشکلات ناشی از تورم، بی­کاری، رکود، کنترل نقدینه­گی، پیوستن به WTO، انضباط اقتصادی، احیای شورای پول و اعتبار و غیره اگرچه با تکیه بر یک برنامه­ی مدون ارائه نمی­شود، اما به هر حال موید تلنگرهایی­ست که گویا در ستاد انتخاباتی موسوی در جریان است و ظاهراً کارشناسانی همچون فرشاد مومنی پرچم­دار آن به شمار می­روند. در این جا طرح یکی دو سوال و انتظار برای پاسخ­گویی شاید به روشن شدن ابهامات اساسی ذهن امثال نگارنده یاری رساند.
۱) نظر جناب موسوی (منظور تیم اقتصادی ایشان) درباره­ی بحران نولیبرالی کنونی چیست؟ مقررات­زدایی، بازار آزاد، خصوصی­سازی و ... که به بحران اقتصادی جهان دامنه­یی فراتر از رکود بزرگ ۱۹۲۹ بخشیده، با کدام آلترناتیو قرار است مهار شود؟
۲) بدهی­های بانک­ها و به طور اولی بدهی­های کلان آن گروه از وام­گیرنده­گانی که به هیچ وجه حاضر به پرداخت دیون خود نیستند، چه می­شود؟
۳) سودی که این وام­گیرنده­گان به دست آورده­اند چه­گونه اعاده خواهد؟
۴) بخش عمده­ای از این وام­ها که قرار بوده صرف رونق صنعت و تولید شود به بازار مسکن و زمین و طلا و غیره وارد شده است، در این میان برنامه­ی حل معضل مسکن چیست و این بازار راکد چه­گونه می­تواند به حالت طبیعی باز گردد؟
۵) بحران اقتصادی نولیبرالی، قیمت بسیاری از کالاها را در سطح جهانی به شدت تقلیل داده است. صرف­نظر از ماجرای «اضافه تولید» و «گرایش نزولی نرخ سود» که به ورشکسته­گی صنعت عظیم خودروسازی انجامیده است، جناب میرحسین برای تعدیل و کاهش بهای اتوموبیل و کالاهای مشابه چه تدبیری اندیشیده است؟
۶) ناصر فکوهی دلیل حمایت خود ـ امضای بیانیه­ی ۷۵ جامعه­شناس ـ از میرحسین موسوی را در برنامه­های نوکینزی ایشان دانسته است. صاحب این قلم طی دو مقاله­ی مبسوطی که طی چند ماه گذشته نوشته است ("چه­گونه وال­استریت از پا درآمد؟" و " کینزیسم به جای نئولیبرالیسم" مندرج در دو ماه­نامه­ی اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره­های ۲۵۸-۲۵۷/۲۵۴-۲۵۳) با استدلال متکی به دانش اقتصادی از پایان عصر نئولیبرالیسم و انقضای تاریخ کینزیسم سخن گفته است. اگر بحران دهه­ی سی حکم به ظهور کینزیسم و New Deal داد و جنگ جهانی دوم به شکوفایی اقتصاد سرمایه­داری یاری رساند، در مقابل بحران ادواری سرمایه­داری در دهه­ی هشتاد به عروج ریگانیسم ـ تاچریسم منجر شد و به مرگ کینزیسم ختم گردید. این امر که ـ به قول استیگلیتز ـ بحران همه را نو کینزی کرده یک مولفه است و این مساله که کینزیسم چه­گونه توان احیا و عملیاتی شدن دارد، مساله­ی دیگری است.
۷) نظر جناب میرحسین درباره­ی نهادهای برآمده از برتون وودز چیست؟ آیا کسری بودجه­ی سال­ جاری قرار است از طریق صندوق بین­المللی و بانک جهانی تامین شود؟ در این صورت آیا ایشان پی­آمد اهداف نئولیبرالی نهادهای یاد شده را می­دانند؟
۸) موضوع رهاسازی قیمت­ها و حذف نهایی سوبسیدها (یارانه­­ها) که به دکترین شوک یا تعدیل اقتصادی (تحول اقتصادی) معروف شده است، چه می­شود؟ مخالفت با اقتصاد صدقه­یی (یارانه­ی نقدی) قبول، اما تکلیف کارگران و زحمت­کشان که هم اینک نیز با حقوق پایه­یی ۲۶۰ هزار تومان زیر خط فقر زنده­گی می­کنند چه می­شود؟ بی­کارسازی­ها، افزایش دستمزد، بیمه­ی بی­کاری، صندوق بازنشسته­گی و .... فعلاً بماند؟
۹) آیا آقای موسوی برنامه­ای برای اصلاح مفاد جدید قانون کار دارند؟ آیا برای لغو قطعی قراردادهای موقت تمهیدی اندیشیده­اند؟
۱۰) نگارنده در مقاله­ی مفصل "دموکراسی، مالیات، نفت" (مندرج در دو ماه­نامه­ی اطلاعات سیاسی اقتصادی) بی­پایه­گی نظریه­ی نولیبرالی ارتباط مستقیم نفت و دموکراسی را به وضوح نشان داده است. علاوه بر این که مایلم نظر آقای موسوی را در این زمینه بدانم بسیار مشتاقم بدانم ایشان در مورد مالیات تصاعدی از ثروتمندان، لغو مالیات غیرمستقیم از حقوق کارگران و کارمندان، و برقراری فوری مالیات بر ارزش افزوده ـ که آقای احمدی­نژاد را وادار به عقب­نشینی کرد ـ چه برنامه­یی دارند؟
این‌ها ده سوال کلیدی از کاندیدای انتخابات دهم است. آیا دریافت پاسخ سوالات حق یک شهروند عادی مانند نگارنده نیست؟
محمد قراگوزلو
منبع : سایت تحلیلی البرز