دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا


خودکشی کارگاه های کوچک


خودکشی کارگاه های کوچک
مدتی قبل، دو تن از کارشناسان مرکز مطالعات و برنامه ریزی استراتژیک گروه سایپا، طی گزارشی، گذشته، حال و آینده صنعت خودرو را مورد بررسی قرار داده بودند.این گزارش که در ماهنامه اقتصاد ترابری چاپ شده بود به صحبتهای رضا ویسه مدیرعامل سابق سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران اشاره کرده بود.
وی در مراسم تودیع خود با بیان اینکه در برنامه چهارم توسعه در کشور هیچ مأموریتی برای شکل گیری شرکتهای مادر تخصصی نظیر سازمان گسترش درنظر گرفته نشده است، گفت: تنها مأموریت واگذارشده به این سازمان در قالب برنامه چهارم، فروش سهام شرکتهای زیرمجموعه آن است و پیش بینی می شد که با این روند سازمان گسترش به سرنوشت سازمان صنایع ملی تبدیل شده و منحل شود.
وی نگرانی از احتمال انحلال سازمان گسترش و نوسازی صنایع ملی ایران را اصلی ترین عامل در جهت تبدیل این سازمان به شرکت سهامی عام ذکر کرد و گفت: این سازمان می تواند کارهای بزرگ دولتی را بدون اینکه مسؤولیتی برای دولت داشته باشد به بخش خصوصی واگذار کند.
ویسه با بیان اینکه در دوران مسؤولیت همواره متهم بوده که بیشتر توجه و دقت خود را صرف صنایع خودروسازی می کند، گفت: این موضوع صحت ندارد و صنعت خودرو طی این مدت حداکثر ۳۰ درصد وقت من را به خود اختصاص داد. وی درعین حال با بیان اینکه صنعت خودرو صنعتی است که تمام مقامات سیاسی کشور به آن توجه دارند، افزود: آقای جهانگیری در دوران وزارت خود در صنایع و معادن به من می گفت که در هر جلسه حضور خود را در مجلس شورای اسلامی اگر ۱۰ نامه از نمایندگان مجلس دریافت کند ۹ تای آن مربوط به صنعت خودرو است.
توجه و نمود صنعت خودرو در ایران بیشتر به شرایط محیطی کشورمان مربوط است و فکرمی کنم رئیس جدید سازمان نیز به زودی با اتهام توجه بیشتر به صنعت خودرو مواجه خواهندشد. ویسه با انتقاد از عدم همراهی سیستم بانکی با پروژه های صنعتی تصریح کرد: هنوز کشور آماده شکل گیری سرمایه گذاریهای بزرگ توسط بخش خصوصی نیست و این چالشی بود که من در تمام دوران مسؤولیت با آن مواجه بودم و اکنون نیز این چالش به ویژه در ارتباط با پروژه های بیش از ۱۰۰ میلیاردتومان وجوددارد.
وی به عزم جدی سازمان گسترش طی سالهای گذشته برای توسعه صنایع «های تک» اشاره کرد و افزود: دسترسی به این دانش به دلیل شرایط تحریم درکشور کار راحت و قابل دسترسی نبود و سازمان گسترش سعی کرد در فرایند تحقیق و پژوهش و خلق دانش فنی، مکانیزیمی طراحی کند که پایدار باشد و براساس آن پیوند معنی داری نیز به بخش صنعت و دانشگاه شکل بگیرد. اما در کیلومتر ۱۱ جاده مخصوص کرج _ تهران، درست زیر سایه کارخانه های بزرگی چون ایران خودرو، مکان هایی وجود دارند که انگار گرد فراموشی روی آنها پاشیده شده. گویی قرار است برای همیشه از یاد ببریم که روزی در این کارگاه های کوچک بخش مهمی از تولیدات داخلی در اختیار بازار قرار می گرفت و نانی نیز برای عده ای پرشمار بود.
کارگاه های تعطیل شده تنها برشی کوچک از فاجعه ای بزرگ هستند که تولیدکنندگان داخلی را به خاموشی مطلق دعوت می کنند. کالاهای چینی از سر و کول بازار بالا می روند، تولیدکنندگانی مانند قطعه سازان که روزی طرح هایی بزرگ برای صنعت کشور در سر داشتند، حالا دیگر لحافی روی ذهنشان کشیده و خوابیده اند. در گزارش عملکرد ۲۵ ساله وزارت صنعت و معدن که به روی سایت این وزارتخانه قرار گرفته، آمده است: «سهم فعالیت های اقتصادی از تولید ناخالص داخلی به ترتیب مربوط به خدمات، صنایع و معادن، کشاورزی و نفت و گاز است که سهم این بخش ها با نوساناتی همراه بوده. ساختار دولتی بخش صنعت و معدن، فراهم کردن بسترهای قانونی برای فعالیت بخش خصوصی، پراکنده بودن واحدهای دولتی، حمایت غیرهدفمند، فقدان استراتژی مشخص، افزایش مداوم قیمت عوامل و هزینه های بالاسری، وجود بازار قاچاق کالا و هزینه بالای مبادله منجر به ناکارآمدی این بخش شده است.»
گزارش فوق اشاره روشنی به مشکلات دارد، اما باید پرسید سرانجام می خواهیم چه کنیم؟ صاحبان کارگاه های کوچک در وضعیتی اسفبار به سر می برند، هر چند آمار مشخصی از تعطیلی زنجیروار آنها به دلیل مشکلات مالی و عدم حمایت دولت در دست نیست، ولی نگاهی گذرا به وضعیت این کارگاه ها در تهران بیانگر وضعیت کل کشور است. کمتر کسی تعطیلی روزانه کارگاه ها را جدی گرفته است. مدتی پیش یکی از تولیدکنندگان لوازم گازسوز در خیابان سپاهیان اسلام عذر کارگرانش را خواست و سپس سالن هایش را به مبلغ قابل توجهی کرایه داد. برخی نیز کارگاه هایشان را می فروشند و پول آن را در بانک ها می گذارند و گوشه ای می نشینند تا سود ماهیانه آن را دریافت کنند. اینگونه است که روز به روز بر ضخامت پرونده مرگ کارگاه ها افزوده می شود. «ابوالحسن وطنخواه» یکی از تولیدکنندگان قطعات خودروهای مهندسی که حتی تا مرحله ساخت لیفتراک نیز پیش رفت، حالا مثل بیشتر همکارانش در میان لاشه های قطعات ساخته شده سال های دور، پرسه می زند تا هر از چند گاهی یک دستگاه لیفتراک برای تعمیر پیش او بیاورند، می گوید: «من مرده ام. مثل من زیاد است. الآن اندازه کارگرم درآمد دارم. در صورتی که بارها طرح های ویژه ای را به اجرا درآورده ام که اگر با حمایت دولت به انبوه می رسید، حالا اوضاع فرق می کرد.»
او مثال جالبی می زند: «توپی ژاپنی چرخ جلوی لیفتراک کوماتسو در بازار ایران به قیمت حدود ۲‎/۵ میلیون تومان خرید و فروش می شود، ولی من با امکانات کم قطعه ای دقیقاً مشابه آن را تولید کرده و با رقمی بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان در اختیار یک شرکت معروف ایرانی قرار داده ام. قطعه تولیدی من به لحاظ کیفی تفاوتی با اصل آن نداشت، ولی وقتی بی مهری ها را دیدم، دلسرد شدم.»
وطنخواه مدعی است که برای مثال یک لیفتراک دو تن را که ۱۸ میلیون تومان به فروش می رسد، می توان با قیمتی حدود ۶ میلیون تومان در اختیار متقاضیان قرار داد. برخی کارگاه های تعطیل شده از سوی صاحبانشان در اختیار گردانندگان انبارهای کالا گذاشته می شود. آنها نیز هر مترمربع از زمین غیرسرپوشیده را ماهی ۲۵ هزار ریال و زمین سرپوشیده را ۳۵ هزار ریال به کسانی که نیازمند انبار کردن کالاهایشان هستند، کرایه می دهند. چرخه تولید این گونه به چرخه واسطه گری تبدیل شده است. «آهنگران»، دیگر تولیدکننده ای که دقیقاً هفته پیش تصمیم به تعطیلی کارگاهش در کیلومتر ۱۱ جاده مخصوص گرفت، می گوید: «مالیاتی که برای من در نظر گرفته اند، آنقدر سنگین است که دیگر نمی توانم کارم را ادامه دهم. کارگرانم را هم اخراج کردم. دولت باید کمک کند و با ایفای یک نقش نظارتی جدی مانع از مرگ کارگاه های کوچک باشد که چرخ های بزرگ صنعت کشور را به گردش در می آورند.» وطنخواه نیز جمله ای می گوید که می تواند هر مدیری را به فکر وا دارد: «به توانایی های خودم و همکارانم ایمان دارم. امیدوارم امکانات در اختیارم گذاشته و بگذارند کار تولیدی کنم. آن وقت قول می دهم یک ماشین سنگین مهندسی را که مثلاً ۸۰ میلیون تومان خرید و فروش می شود با نصف قیمت در اختیار مشتری بگذارم. این یک ادعای کاملاً حساب شده است.»
بد نیست بدانید بسیاری از کالاها و قطعاتی که به عنوان جنس اصل اروپایی یا آمریکایی وارد بازار ایران شده اند چینی هستند و چون طبق یک قانون جهانی کسی نمی تواند تا ۲۵ سال از کل نمای یک جنس تولیدی تقلید کند ولی می تواند از قطعات آن استفاده نماید، لذا راه برای تولید قطعات چینی با شکلی کاملاً استاندارد باز است.
مارک خاصی از بیل های مکانیکی چینی با نام «ویل لو» به بازار ایران وارد شده اند که نیازمند قطعات نیز هستند. محدود شدن فعالیت تولیدکنندگان داخلی راه را برای واردات قطعات این محصول و صدها مورد مشابه آن باز می کند.
به عبارتی مدام در حال ایجاد فرصت شغلی برای کارگاه های چینی هستیم. در بخش های دیگر نیز وضعیتی مشابه دیده می شود. تولیدکنندگان پوشاک به کلی مغلوب پوشاک تولید کشور ترکیه شده اند و جالب این که حتی نوع دوخت پارچه نیز از دست نیروهای داخلی خارج شده، اما در بخش صنعت که به دلیل ارتباط مستقیم آن با تولید کالاهای جهانی، از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است، کارگاه های کوچک مجالی برای خودنمایی نمی یابند، زیرا که یا باید در شرکت های بزرگ حل شده و استقلال و در نتیجه خلاقیت فردی را از دست دهند و یا برای همیشه از صحنه رقابت حذف شوند. چند سال پیش یک تولیدکننده ایرانی تخت های جراحی خاصی را دقیقاً مشابه نوع ژاپنی آن به بازار عرضه کرد که با یک دهم قیمت در اختیار متقاضیان قرار می گرفت. اما وزارت بهداشت هیچگاه تمایلی به خرید آنها نشان نداد. آن تولیدکننده که چگینی نام دارد حالا می گوید: «کار امثال ما شده زندگی روزمره. بعدازظهر به بعدازظهر چک های همدیگر را جمع می کنیم و فردا به اجرا می گذاریم.
چون پولی برای درگردش بودن در این بخش وجود ندارد. سال ،۱۳۷۰ من دستگاه تراشی را ساختم که در ایران بی سابقه بود، ولی اصلاً حمایت نشدم. حالا در وضعیتی هستم که باید حداقل ۱۴ میلیون تومان بدهم تا بتوانم کارگاهم را تعطیل کنم.» کارگاه چگینی مثل صدها کارگاه کوچک دیگر در منطقه ۱۹ تهران واقع شده است.در ساعات میانی روز که زمان اوج فعالیت و تولید است، می توانی در کوچه ها و محوطه های جلوی کارگاه ها، کارگران جوان را ببینی که توپی جلوی پایشان انداخته اند و مشغول فوتبال بازی کردن هستند. چرا؟ چون کار نیست و آنها که به دریافت حقوق روزانه بین ۲۵۰۰ تا ۴۰۰۰ تومان راضی هستند زمان را در لابه لای خمودگی تولیدات داخلی می کشند تا شاید روزی اتفاقی بیفتد.
وزارت صنایع و معادن در سال ۱۳۱۶ آغاز به کار کرد که به نوعی فرزند وزارت تجارت «۱۲۸۵» به شمار می رفت. از آن زمان تاکنون اتفاقات زیادی برای صنعت کشور افتاده است و اگر چه انتظار نمی رود در کوتاه مدت به جهش اقتصادی برسیم، ولی برخوردی که با صاحبان کارگاه های کوچک می شود نشانه های تلخی را بروز می دهد که نمی توان از آنها به سادگی گذشت. در دوران دفاع مقدس و به دلیل محدودیت ورود کالا به کشور تولیدکنندگان داخلی به نوعی استقلال دست یافتند و کارگاه های کوچک نیز به طور جدی وارد عرصه فعالیت شدند.
بسیاری از قطعات خودروهای نظامی و یا انواع مهمات در همین کارگاه ها تولید شد تا جایی که توانستند خلاقیت های دیگری را نیز بروز دهند ولی پس از آن چه شد؟ به ابتدای گزارش باز می گردیم. کارگاه های کوچک یکی پس از دیگری در حال تعطیل شدن هستند . باید کاری کرد. وطنخواه از تولید کننده ای می گوید که به دلیل مشکلات تا مرز خودکشی نیز پیش رفت، درست مثل کارگاهش!


وفا شمس
منبع : روزنامه ایران