یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

راه ناتمام انقلاب و نقد درون گفتمانی


راه ناتمام انقلاب و نقد درون گفتمانی
۲۹ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد و از فردا وارد سی امین سال انقلاب می شویم; انقلا بی که با تمام انقلاب های دیگر دنیا متفاوت بود، با ویژگی های متفاوت.
اول اینکه انقلاب ایران، «اسلا می» بود و این یعنی مردم می خواستند مذهب، نقش بیشتری در اداره امور جامعه داشته باشد. دوم اینکه انقلاب اسلامی ایران «غیرمسلحانه» بود. مردم، با دستان خالی، تنها با شعار و البته تکیه بر پروردگار متعال، موفق شدند انقلاب را به پیروزی برسانند و این ویژگی دیگر انقلاب اسلامی ایران بود. گروه هایی هم که مشی مسلحانه را برای مقابله با رژیم شاه دنبال می کردند، خیلی زود به حاشیه رفتند و پس از پیروزی انقلا ب، منزوی شدند. چرا که امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب که اسلا می بودن انقلاب، از او به عنوان یک روحانی والا مقام شیعه و مرجع عالیقدر مذهبی نشات می گرفت، همواره بر مشی غیرمسلحانه تاکید داشت.
این دو ویژگی انقلاب ایران، یعنی اسلامی بودن و غیرمسلحانه بودن آن را اگردر کنار ویژگی دیگر آن، یعنی وقوع این انقلاب در کشوری که ایالات متحده آمریکا آن را جزیره ثبات در خاورمیانه می دانست، قرار دهیم، بیش از هرچیز به تفاوت و عظمت این انقلا ب پی می بریم.
کمتر کسی تصور می کرد انقلا بی که پس از رخوت و رکود سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق، در۱۵ خرداد ۱۳۴۲ کلید خورد، با وجود تبعید ۱۵ ساله رهبر آن از ایران، به سرانجام برسد و رویای جزیره ثباتی را که محمدرضا پهلوی و دوستان آمریکایی او به آن اطمینان کامل داشتند نقش بر آب کند. اما این گونه شد و انقلا ب اسلا می ایران به پیروزی رسید. محمدرضا پهلوی که همچون کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، به دوستان آمریکایی خود دل خوش کرده بود، خیلی زود فهمید که آنچه در پیش است، یک انقلا ب عظیم است. اما زمانی هم که دل به دریا زد و در صحنه تلویزیون حاضر شد و گفت که ای مردم، صدای انقلا ب شما را شنیدم، دیگر دیر شده بود. زمانی پیام رسیده بود که هیچ گونه اصلا حی کارساز نبود. مردم از هرگونه اصلا حات ناامید شده بودند و تنها انقلا ب و یک دگرگونی تمام عیار می توانست لبخند رضایت را بر لبان آنها بنشاند.
پس شاه خیلی زود متوجه شد باید ایران را ترک کند. از ۲۶ دی ۱۳۵۷ که محمدرضا پهلوی به بهانه استراحت و برای مدت نامعلومی ایران را ترک کرد، تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ که امام خمینی (ره) با هواپیمای ایرفرانس از پاریس به تهران بازگشت، دو هفته بیشتر طول نکشید اما همان دو هفته، مقدمه ای شد برای ده روزی که به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ختم می شد; روزی که انقلا ب پیروز شد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اگرچه ایران را در صدر خبرهای رسانه های جهان قرار داد و همه را از پیروزی بزرگ ملت ایران آگاه ساخت، اما انقلا بیون تازه در آغاز راه قرار داشتند.
حالا وقت بازسازی بود و تحقق شعارها و آرمانهای متعالی آن انقلا ب که از روح و جان میلیون ها ایرانی آزادیخواه برآمده بود.
حالا سلطنت سرنگون شده بود و مذهب، در راس حاکمیت قرار داشت. اما هنوز کارهای زیادی مانده بود که باید انجام می شد. شاید بتوان آرمان های انقلا ب را در شعار سه اپیزودی «استقلال» آزادی، جمهوری اسلامی» خلاصه کرد. باید تلاش ها برای افزایش استقلال میهن، تحقق آزادی واقعی و استقرار نظامی که دور کن جمهوریت و اسلامیت را همراه با هم داشته باشد افزایش می یافت. کار راحتی نبود. اما انقلاب شده بود که این اهداف محقق شود و به همین دلیل تلاش ها آغاز شد. ساختارهای نظام یکی یکی شکل می گرفت. ابتدا شکل حکومت به رای گذاشته شد. و رفراندومی که از آغاز هم نتیجه آن معلوم بود. همه، جمهوری اسلامی می خواستند. چرا که برای تحقق چنین حاکمیتی انقلاب کرده بودند. تدوین قانون اساسی و تشکیل مجالس شورای اسلامی و خبرگان هم برای نیل به این هدف صورت گرفت. باید با فاصله گرفتن از سلطنت مطلقه، نظامی شکل می گرفت که پایه های آن، به فرمان خدا استوار بود و رای و نظر مردم. ارکان حاکمیت باید علاوه بر آنکه جمهوری اسلامی را تبلور می دادند، استقلال کشور و آزادی های مردم را هم تامین می کردند. وقتی شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» سر داده می شد بدین معنا بود که مردم می خواستند مستقل باشند و وقتی هم که آرمان آزادی مطرح می شد، بدین معنا بود که مردم، آزادی سیاسی می خواستند. قطعا در آن زمان منظور از آزادی، آزادی پوشش یا مسایلی از این دست نبود. در زمان پهلوی، آزادی های اجتماعی به حدی وجود داشت که گاه به بی بند و باری و لاابالی گری منجر می شد. مردم می خواستند در تعیین سرنوشت خود در جامعه آزاد باشند. مردم به دنبال مدینه فاضله ای بودند که آن را صرفا در نظامی که رهبری آن بر عهده مرجعی همچون امام خمینی(ره) باشد تصور می کردند.
البته رویدادهای پیش بینی نشده موجب شد که تحقق اهداف انقلاب به راحتی امکانپذیر نشود. ابتدا ترورهای سیاسی دو سال اول پیروزی انقلاب بود که علاوه بر ایجاد ناامنی در کشور، باعث محرومیت انقلاب از همراهی تعدادی از انقلابیون و مقام های سیاسی شود. دکتر بهشتی، استاد مطهری، شهید باهنر، شهید مفتح و بسیاری دیگر که می توانستند در رشد و بالندگی انقلاب به آن یاری برسانند، به شهادت رسیدند. پس از آن، جنگ تحمیلی آغاز شد و حمله رژیم بعث عراق به کشورمان که با همراهی آمریکا و اروپا انجام شد تا نظام تازه متولد شده ایران را سرنگون کند، علاوه بر آنکه موجب هدر رفتن میلیاردها دلار از سرمایه های مادی کشور شد، سرمایه های معنوی انقلاب را که فرزندان آن بودند نیز از آن گرفت و هشت سال زمانی را که می شد صرف تحقق اهداف و آرمان های انقلاب کرد، به دفاع از کشور اختصاص داد. هر چند که سرانجام رشادت های مردم موجب شد دشمن که سر تا پا مسلح شده بود عقب بنشیند و به جز شکست، هیچ نتیجه ای عایدش نشود.
پایان جنگ، زمان سازندگی فرا رسید، هر چند که در همان ماه های ابتدایی پایان جنگ، امام خمینی(ره) به ملکوت اعلی پیوست و انقلاب در شرایط حساسی که هم باید ویرانی های حاصل از جنگ بازسازی می شد و هم باید گام های محکم تری به سوی تحقق آرمان های انقلاب برداشته می شد، پدر معنوی خود را از دست داد. هر چند که با انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب از سوی مجلس خبرگان، فاصله ای در این حرکت مستمر ایجاد نشد.
اکنون سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده است. آنها که در زمان انقلاب، جوانانی بودند که با مشت های گره کرده، استقرار نظام جمهوری اسلامی را فریاد می زدند، اکنون از سنین میانسالی هم گذر کرده اند و آنها که آن زمان هنوز متولد نشده بودند، اکنون جوانانی رشید هستند. زمان زیادی از انقلاب سپری شده و اکنون بهترین زمان برای پاسخ به این پرسش است که انقلاب اسلامی ایران تا چه حد به اهداف و آرمان های متعالی خود دست یافته است؟
اکنون زمان نقد درون گفتمانی است. نقد اینکه تا چه حد مستقل شده ایم، تا چه حد آزادی را در جامعه حاکم ساخته ایم و تا چه حد به دو رکن جمهوریت و اسلامیت نظام وفادار مانده ایم. هرکس در پاسخ به این پرسش بگوید که انقلاب به تمامی اهداف خود دست یافته، قطعا یا ناآگاه است که انقلاب و اهداف آن را نمی شناسد، یا مغرض است که دوست دارد نشانی غلط به دیگران بدهد، چرا که هیچ دلبستگی به انقلاب ندارد.
۲۹ سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سپری شده و طی این مدت، اگرچه گام های بلندی برای تحقق اهداف انقلاب برداشته شده، اما هنوز گام های دیگری هم باقی مانده است تا این راه نیمه تمام، تکمیل شود. تکمیل این راه ناتمام، صرفا در گرو نقد درون گفتمانی انقلاب است تا بدانیم کجا بودیم، چه مسیری را طی کرده ایم، اکنون کجا قرار داریم و مسیرهایی که تجربه نکرده ایم کدام است. تنها در این صورت است که اهداف متعالی انقلاب، تحقق خواهد یافت.
نویسنده : کیان راد
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید