دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

آزمون انصاف


آزمون انصاف
انتقاد و اختلاف، مرزبندی سیاسی و تفکیک میان خود و «دیگری»- که در جناح رقیب قرار دارد- رفتارهایی کاملاً عادی در حوزه عمل سیاسی است، آنقدر عادی که بعضی تصور می کنند عالم سیاست اساساً چیزی جز درگیری و زد و خورد گروه ها و جناح های سیاسی با یکدیگر نیست.
اگر چه معمول است که بگویند این منازعات و درگیری ها با هدف کسب قدرت صورت می گیرد، ولی مواردی را می توان یافت که دیگر حتی خبری از نزاع برای دستیابی به قدرت افزون تر در کار نیست و کسانی فقط به قصد ضربه زدن به حریفی که بقای او را نمی پسندند، از هر ابزار و شیوه ای استفاده می کنند. در اینگونه موارد نفس منازعه ، درگیری و نفی حریف است که اصالت پیدا می کند ، بی آنکه به واقع هدف اخلاقی یا سیاسی واقعی یا حتی روشنی در کار باشد. در عالم سیاست، آنچه این فرآیند بی پایان درگیری و مخاصمه را مهار می کند مفهوم «شرافت و منافع ملی» است. سیاستمداران شریف و دلسوز وقتی پای منافع عالی کشور به میان بیاید یا تهدیدی از ناحیه توطئه گران علیه آبرو و شرافت ملی در کار باشد، همه منافع و سلیقه های جناحی خود را کنار می گذارند و در دفاع از آن یکدل و متفق می شوند، این قاعده ای است که در تمام جهان می توان نمونه هایی جالب توجه برای آن یافت.
اینها که گفته شد همه بدیهیاتی است که بارها تکرار شده و روی صفحه کاغذ ظاهراً کسی با آن مشکل ندارد. با این همه در کشور ما و در عالم واقع موارد فراوانی وجود داشته که مدعیان دو آتشه منافع ملی به هنگام وقوع آنها از ایفای نقش یک «شهروند شریف» عاجز مانده و سلیقه بیمار خود را بر آبروی ملک و ملت ترجیح داده اند.
فردای آن شبی که رئیس جمهور ایران با حضور در دانشگاه، کلمبیا به دفاع از منافع و شرافت ایرانیان پرداخت. برای ما یکی از مهم ترین پرسش ها این بود که رسانه ها و شخصیت های اصلاح طلب- که ماه هاست در رثای آنچه منافع ملی به خطر افتاده در اثر اقدامات دولت نهم می نامند، فغان و فریاد سر داده اند- با این حادثه چگونه برخورد خواهند کرد و آیا خواهند توانست خود را از زیر سایه سنگین تعلقات جناحی برهانند و موضعی منصفانه در این باب اتخاذ کنند.
آنچه رئیس جمهور در دانشگاه، کلمبیا انجام داد چندان پیچیده نیست. احمدی نژاد با خونسردی، آرامش، شجاعت و اعتماد به نفس توانست نقشه جامع و از پیش طراحی شده سرویس های آمریکایی برای مخدوش ساختن چهره ایران اسلامی و ارائه تصویری مخدوش،عصبانی و غیرمنطقی از آن را به هم بریزد و ناکام بگذارد. او حتی در مقابل توهین صریح رئیس آن دانشگاه که قاعدتاً باید واکنشی متناسب برمی انگیخت، آرامش خود را حفظ کرد و به میزبان خود یادآوری نمود که این رسم میهمان نوازی نیست، چه در ایران و چه در آمریکا.
فردای آن روز، روزنامه های اصلاح طلب اگرچه نتوانستند اهمیت این رویداد بزرگ را انکار کنند و تقریباً تمامی آنها تیتر اول خود را به این موضوع اختصاص دادند، اما در لابلای گزارش های خود از اصل حادثه، تلاش کردند جای متهمان با یکدیگر را عوض کنند و صحنه را به گونه ای بیارایند که گویی احمدی نژاد خود مسبب توهین به خود-و ملت ایران- بوده یا توهینی هم اگر شده حقش بوده است. این خطی است که از آن روز به بعد تقریباً تمام اصحاب تریبون و قلم در جبهه اصلاحات پی گرفته اند تا آنجا که دیروز تقریباً تمامی روزنامه های اصلاح طلب سرمقاله های خود را به این موضوع اختصاص دادند و این سوال را پیش کشیدند که دستاورد سفر احمدی نژاد به نیویورک چه بوده است؟!
این گروه وطنی در حالی از آزمون وطن پرستی و دشمن ستیزی، و در هم نیامیختن مرزهای خودی و بیگانه مردود، بیرون آمدند که تقریباً تمامی تحلیلگران و نشریات معتبرغربی حضور احمدی نژاد در نیویورک را موفقیت آمیز خواندند و حتی صهیونیست ها به زبان آمدند که احمدی نژاد در این سفر به همه آنچه می خواست دست پیدا کرده است. در واقع قصه جز این نیست که برادران اصلاح طلب ما در انصاف ورزیدن نسبت به نماینده این مردم که تنها جرمش شکست دادن آنها در یک انتخابات دموکراتیک است، حتی از اسراییلی ها و یهودی ها هم عقب تر ماندند و هیچ نیندیشیدند که این نه فقط شرط اخلاق و مروت بلکه اقتضای غیرت و ایران دوستی هم نیست.
اصلاح طلبان از آن روز شبه استدلال های خود در نقد مانور موفق احمدی نژاد را بر پیش فرض هایی بنا کرده اند که تقریباً همه آنها فاقد مبنا و بی ارزش است. گاه می گویند تقصیری هم اگر هست به خود احمدی نژاد برمی گردد که در این حدود سال چنان سخن گفته و مشی کرده که حالا در جواب رفتارش به نماینده ملت ایران توهین می شود. پس آنکه به واقع به ایران توهین کرد، احمدی نژاد است نه بولینگر یا آنها که او را جلو فرستادند و خود پس پرده ایستادند. به راستی مضحک تر و خام تر از این نمی توان سخن گفت. اولا مگر احمدی نژاد در این دو سال چه گفته است؟جز اینکه حقی را که اصلاح طلبان اگر به اختیار خودشان بود تا حالا به باد فنا داده بودند با حداقل هزینه حفظ کرده و هیچ کدام از پیش بینی های آقایان درباره جنگ و تحریم قریب الوقوع هم صحیح از آب درنیامده است؟ ثانیاً آن شکل از استدلال آیا تفاوتی با این دارد که وقتی حیوانی درنده پای مرد محترمی را گاز گرفت، به جای رمی حیوان به مرد عتاب کنند که چرا خود را به شکل او در نیاوردی تا تو را از خود محسوب کند و به جانبت حمله نیاورد؟!! و ثالثاً فرضا که رفتار سیاسی رئیس جمهور ایران در دو سال گذشته جای بحث و گفت وگو هم داشته باشد آیا جواب آن استفاده از فحش های چارواداری آن هم در محیط محترم دانشگاه است؟
یا به عنوان یک نمونه دیگر این روزها بعضی اصلاح طلبان - لابد بعد از کلی فشار آوردن به ذهن خود - می گویند احمدی نژاد باید جواب بدهد این سفر اساساً چه دستاوردی داشته و کدام مشکل بین المللی از ایران را حل کرده است؟این قبیل منتقدان مسلماً هیچ چیز از آنچه عالمان سیاست و روابط بین الملل «دیپلماسی عمومی» می خوانند نمی دانند و الا می فهمیدند که در جهان امروز رخنه در نظام متمرکز کنترل افکار و پروپاگاندای غربی و رساندن پیامی متفاوت از آنچه عموماً توسط این نظام متمرکز درباره ایران به افکارعمومی غربی القا می شود، به گوش آنها، دستاوردی بس بزرگ است و باید آن را قدر دانست. امروز لااقل آنها که در دانشگاه کلمبیا حضور داشتند و آن میلیون ها مردمی که سخنان رئیس جمهور ایران را از تلویزیون های خود دیدند و شنیدند، در این نکته تردید ندارند که ایران اسلامی همان نیست که سیستم تبلیغات رسمی در غرب می گوید و اراده ای قوی برای تحریف چهره ایران در غرب وجود دارد و عمل می کند. واقعاً دستگاه دیپلماسی ما چقدر باید هزینه می کرد تا چهره ایران را نزد یک صدم این تعداد اصلاح کند؟ گذشته از اینها، بعضی اصلاح طلبان در مقابل این حماسه آفرینی عظیم و ارزشمند یک موضع دیگر هم گرفته اند که حیف است در اینجا ذکری از آن نکنیم. این دسته از آقایان-که لابد کمی منصف ترند- می گویند توفیق احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا محصول دوره اصلاحات و ارزش هایی چون تلاش برای استدلال و احترام به آزادی بیان بود که در آن دوره جایگاه واقعی خود را یافت و تثبیت شد. عجالتاً در مقابل این موضع ضرورتی به پاسخگویی نیست، همینقدر که عده ای از اصلاح طلبان بپذیرند رئیس جمهور در نیویورک گام بلندی به جلو برداشته ولو قباله آن را به نام خود مهر کنند، خود پیشرفت مهمی است.
خلاصه کنیم، اصولگرایان هرگاه در مقابل خبرنگاران خارجی با پرسشی در مورد اختلاف های داخلی خود با اصلاح طلبان مواجه می شوند-اتفاقی که لااقل در کیهان مکرر رخ داده- به آنها تذکر می دهند که اختلاف های داخلی ما به خودمان مربوط است و تا آنجا که به ایستادن در مقابل اجنبی مربوط می شود در کنار هم هستیم و اختلافی نداریم. به یاد دارم گاهی غلظت دفاع از عملکرد دولت اصلاحات چنان بود که تعجب خارجی ها را هم برمی انگیخت. اصلاح طلبان اما از آزمون نیویورک سربلند بیرون نیامدند. سیاست به جای خود، اما شرافت و انصاف اقتضای دیگری داشت.
مهدی محمدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید