شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هذیان‏های کارگزارانی!


هذیان‏های کارگزارانی!
یقینا نقد کسانی که نه تنها اسلام را فاقد نظام اقتصادی و سیاسی می انگارند که پای را فراتر می نهند و به تحسین و ترویج لیبرال دموکراسی غربی در جمهوری اسلامی می پردازند، راهی از پیش نخواهد برد. آنانی که جز تحقیر و تمسخر و تخریب، ادبیات دیگری نیاموخته اند، از کنار این قبیل نوشتارها هم با همان مشی پیشین خواهند گذشت. همان ادبیاتی که روزگاری پا را از حیطه رایج خویش فراتر نهاد و در مناظره های تلویزیونی کاندیداها نمایان شد. با این همه تناقضات بی حد و حصر و اظهار نظرهای کودکانه جناب سخنگو که با دفاع رسمی حزب نیز همراه شده است را هم نمی توان بی پاسخ گذاشت. از این روست که در این مجال نه خطاب به شخص آقای مرعشی و نه حتی خطاب به حزب فخیمه کارگزاران که به منظور تنویر افکار عمومی، برگ هایی از این دفتر را ورق خواهیم زد.
۱) رهبر انقلاب در پیام به مجلس پنجم چنین می فرمایند: «هر کس به نام سازندگی، ارزشهای انقلابی را مورد بی‏اعتنایی قرار دهد، در دعوی سازندگی نیز دچار خطا و توهم است، و هر کس به این عنوان که امروز روز عمل است، شعارهای درخشان انقلاب را تحقیر کند، مانند کسی است که بر سر شاخه نشسته و بن می‏بُرد. لیبرالیسم منحرف غربی که امروزه ملتهای اروپا و آمریکا در فضای آلوده‏ی آن دست و پا می‏زنند.... در میدان سیاست و اقتصاد، توقعات نامشروعی را از نظام اسلامی و مسؤولان بلند پایه‏ی آن مطرح می‏کند. وظیفه‏ی مجلس شورای اسلامی در مرتبه‏ی اول، ایستادگی در برابر این توقعات و پای فشردن بر راه روشن و صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی است. و این مهمترین توقع اینجانب و ملت بزرگ و شجاع ایران از نمایندگان منتخب مردم است.»
به راستی با وجود صراحت بیانات رهبری و تذکرات مکرر ایشان، در طرح مصرانه عنوان لیبرالیسم از سوی این جریان سیاسی کشور چه انگیزه‏ای نهفته است؟ آنان که خود را ولایت‏مدار لقب می دهند چرا در مقابل این پارادوکس ها سخن نمی‏گویند؟ نسبت این بیانات رهبر انقلاب با جملات جناب سخنگو که با افتخار تمام تاکید می کنند کارگزاران حزب لیبرال‌دمکرات مسلمان! است، چگونه تعریف می شود؟
۲) امام راحل در جایی می فرمایند: «امکان ندارد که استقلال به دست بیاید قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم.» و نیز در مورد منشأ و مبدا وابستگی اقتصادی تاکید می کنند: «اینکه ما وابسته هستیم، در اقتصاد وابسته هستیم، در فرهنگ وابسته هستیم، در همه چیز وابسته هستیم مبدأ آن همین است که در فکر وابسته هستیم.»
به راستی این چه جریانی است که از یک سو ادعای دفاع از آرمانهای انقلاب و امام(ره) را دارد و خاطرات تاریخی خویش را وحی منزل تلقی می کند و از سوی دیگر همان وابستگی فکری را رسماً و با عنوان لیبرالیسم غربی ترویج و تبلیغ می کند؟! امام می فرمایند: «اسلام فقری در قانون ندارد تا محتاج به غیر باشد ...اسلام هیچ احتیاجی به این ندارد که از جای دیگر قوانینش بیاید. قوانین اسلام در همه ابعادش مترقی است و ما می خواهیم متکی باشد حکومت بر قوانین اسلام.»
این در حالیست که سخنگوی کارگزاران با صراحت تمام تاکید می کند: «ما قائل به این که اسلام نظام اقتصادی دارد نیستیم. اسلام دین هدایت است همانطور که نظام مهندسی ندارد، نظام اقتصادی هم ندارد …مگر امام جعفرصادق(ع) متخصص روابط پول و بانک بود که بیاید در این حوزه وارد شود و نظام اقتصادی معرفی کند.»
آیا با وجود این تضادهای آشکار، باز هم می توان به دفاع کارگزارانی‏ها از آرمانهای انقلاب اسلامی امیدوار بود؟ اگر امام که حتی در وصیت نامه سیاسی- الهی خود هم هشدار نسبت به نفوذ این اندیشه ها را از مغفول نگذاشته اند، امروز در جمع ما بودند، در قبال شیفتگی بی حد و حصر این طیف چه موضعی داشتند؟
۳) جناب سخنگو برای فرار از قافیه‏های تنگ، طریق فرافکنی و ناسزاگویی را نیک فراگرفته اند. وقتی در مصاف رأی مردم که مطابق بیان صریح امام راحل میزان قرار گرفته است، پاسخی نمی‏یابند کائنات را به باد دشنام می گیرند: «این که تمام امکانات یک نهاد نظامی را در سراسر کشور برای تخریب یک نفر بسیج کنیم و مطالب دروغ و شب‏نامه‏ها را منتشر کنیم و فشار تبلیغاتی سنگینی را وارد کنیم و از آن طرف پایگاه‏های یک نهاد دیگر را بسیج کنیم که رأی توی صندوقها بگذارند که دیگر به این نمی گویند انتخابات!!!»
به راستی اگر ایشان و حزب متبوعشان، در مورد انتخاباتی که مجری برگزاری آن دولت اصلاحات بود اشکالی دارند، چرا رسماً و با ادله قانونی طرح نمی کنند. آیا همین دوستان ایشان نبودند که می بایست صحت انتخابات را تضمین می کردند؟ کی و کجا تخلف صورت گرفته است؟ آیا اتهام گذاشتن رأی در صندوق‏ها بدون ارائه کوچکترین سند و مدرک، تشویش افکار عمومی نیست؟ مدعی العموم کجاست تا با آنچه را که رهبر انقلاب لجن‏پراکنی نامید، برخورد کند؟ آقای مرعشی با همان ادبیات کودکانه بارها و بارها صحت انتخابات ریاست جمهوری نهم را بدون هیچگونه سند و مدرک زیر سوال برده است: «هنوز به طور قطع نمی‌‌توانیم نتیجه انتخابات را به عنوان نتیجه واقعی انتخاب و رأی مردم مورد تایید قرار دهیم!» وی در جای دیگر ادعا می کند: «ما نمی گوییم کسی به احمدی نژاد رأی نداده، مطمئناً بخشی از مردم به ایشان رأی دادند. اما ما در رأی ۱۷ میلیونی ایشان تردید داریم.» و جالب‏تر آنکه در پاسخ این سوال که: «این را قبول دارید که به هر حال رأی احمدی نژاد بیشتر از هاشمی بود؟» جناب مرعشی می گوید: «نه، این را نمی توانیم بگوییم!»
طنز غریبی است آنگاه که بانی انتخابات، در پارادوکس عملکرد خویش و نتیجه انتخابات گرفتار می آید! رأی مردم آنگاه ارزش دارد که به نفع ایشان رقم بخورد و آنگاه است که جریده‏ها سیاه می‏کنند و خطابه‏ها ردیف و از فهم و شعور مردم سخن می‏گویند، چنان‏که در خبرگان چنین کردند. اما آنگاه که رأی مردم به مذاقشان خوش نیاید به‏سان دوستانشان در انتخابات شوراها فریاد برمی‏دارند که مردم اشتباه کردند! حزب کارگزاران که نعوذبالله اشتباه نمی‏کند!
۴) در جنگ جمل، بسیاری از مسلمانان حیران ماندند. در یک سو، عایشه همسر پیامبر که ام المومنین می خواندندش و نیز طلحه و زبیر یاران پیامبر (ص)، قرار داشتند و در سوی دیگر علی (ع) داماد پیامبر و حسنین (ع) نوه های رسول خدا. آنان که تنها معیارشان قرب به پیامبر و سابقه جهاد در رکاب او بود، سرگردان ماندند. برخی گفتند که یا علی نه با تو خواهیم بود و نه بر تو. و چه سخت است آنگاه که می بینی تنها سابقه سیف الاسلامی موضوعیت دارد و حال آنکه امام راحل می فرمایند «میزان در هرکس حال فعلی اوست.» جناب مرعشی در همان سبک و سیاق گذشته می گوید: «این آقا –دکتر احمدی نژاد- هم مثل من فقط در راهپیمایی‏ها و کارهای دانشجویی حضور داشته و سهمش در به ثمر رسیدن انقلاب همین قدر است و الان هم اتفاقی رئیس‏جمهور شده است.»
چه نسبت نزدیکی است بین نگاه ایشان و کسانی که روزی در پهنه بی‏کران تاریخ علی را تنها گذاشتند! به راستی اگر قرار است معیارهای این چنینی حکم کنند، جایگاه آقای خاتمی در جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود؟!
۵) تهمت، توهین و افترا به منتخب مردم در نظام اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ چه‏کس و چگونه باید پاسخگوی آن باشد؟ آقای مرعشی در گفتگو با رجانیوز می گوید: «احمدی نژاد معتقد بود ۲ ماه بعد از رئیس‏جمهور شدنش امام زمان(ع) ظهور می کند و برای کشورهای غربی استاندار هم تعیین کرده بود تا دست امام زمان بعد از ظهور بسته نباشد ولی با وجودی که امام زمان ظهور نکرد وی دست از این حرفها برنداشته است!»
جالب اینکه همین آقایان که این چنین بی‏پروا و بدون سند و مدرک سخن می‏گویند، کوچکترین و ظریف‏ترین نقد را نسبت به مرادشان برنمی‏تابند. آنگاه که از خاطرات هاشمی و تحریف دیدگاهها و آراء صریح امام راحل (ره) سخن به میان می‏آید، چنان آشفته می‏شوند که انگار اصول مسلم دین زیر سوال رفته است. نقد خوبست اما برای همسایه! هر چه می‏خواهیم، می‏گوییم و می‏نویسیم. کسی جلودارمان نخواهد بود. اگر آهی از نهاد رقیب هم در آمد آنچنان به افترا محکومش می‏کنیم که دیگر عزم این چنینی نکند!
۶) مرعشی در جایی می‏گوید: «نگاه اقتصادی این حزب بر اقتصاد کشور حاکم شده و حتی امروز هم با وجود متضاد بودن دیدگاه اقتصادی دولت عدالت‌خواه احمدی‌نژاد با نگاه کارگزاران، این دولت نمی‌تواند به طور کامل خود را از دیدگاه اقتصادی کارگزاران که حاکم بر کشور است، برهاند.» آیا منظور از دیدگاه اقتصادی کارگزارانی همان اقتصادی است که فاصله طبقاتی، فساد و تبعیض را در پی داشته است؟ همان اقتصاد مریضی که عدالت در آن، هیچ جایگاهی نداشته و هشدارهای مکرر رهبری را موجب شده است؟ چگونه است که امروز این آقایان و همفکرانشان که سالهای سال، در هیبت رئیس‏جمهور و نماینده مجلس و معاون و وزیر و کذا و کذا، اقتصاد امروز کشور را ساخته‏اند، از یک سو تمام نقایص موجود در حوزه اقتصادی کشور را به پای دولت نهم می‏نویسند و از سوی دیگر اینگونه اقرار می‏کنند که شریان‏های اقتصادی چنان بسته شده است که تغییر دولت هم نمی‏تواند کاری از پیش ببرد؟!
۷) روند تملق‏ها و خود شیفتگی‏ها چنان است که بیم آن می‏رود که روزی از این بساط بانگ فرعونی انا ربکم الاعلی برخیزد. و کجاست آن علی که متملقانش را نهیب می‏زد. جناب مرعشی می گوید: «جمهوری اسلامی مانند فرزند برای آقای هاشمی است!» می‏گذاریم و می‏گذریم قضاوت بماند برای آنان که به فرموده امام صاحبان حقیقی انقلابند.
محمد مهدی تهرانی
منبع : رجا نیوز