یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

احتجاج پیامبراعظم (ص) با مسیحیان


احتجاج پیامبراعظم (ص) با مسیحیان
پنج نفر از مسیحیان تصمیم گرفتند كه به حضور پیامبراكرم (ص) برسند و با آن حضرت به بحث و مناظره بپردازند.
آنها وارد مدینه شده و به حضور حضرت محمد(ص) رسیدند و مقصود خود را بیان كردند.
پیامبراكرم(ص) با كمال خوشرویی با آنان برخورد نموده و برای مباحثه اظهار آمادگی كردند.
مسیحیان گفتند:
«ما معتقدیم كه حضرت عیسی(ع)- پسر خدا است، و خدا با او متحد شده است؛به حضور شما آمده ایم در این باره، مذاكره كنیم، اگر از ما پیروی كنی و با عقیده ما موافق باشی، ما در این عقیده از تو پیشی گرفته ایم و در صورت مخالفت، طبعاً با شما مخالف خواهیم بود.»
پیامبر اسلام(ص) فرمود: شما می گوئید خداوند قدیم، با پسرش حضرت مسیح متحد شده است، منظورتان از این سخن چیست؟ آیا منظورتان این است كه خدا از قدیم بودن، تنزل كرده و یك موجود حادث (نوپدید) شده و با موجود حادثی (عیسی) متحد گشته یا به عكس، عیسی كه موجود حادث و محدوداست ترقی كرده و با پروردگار قدیم، یكی شده، و یا منظور شما از اتحاد، از جهت احترام و شرافت حضرت عیسی(ع) است؟!
اگر نظر اول را بگویید یعنی وجود قدیم مبدل به وجود حادث شده، این محال است، زیرا از نظر عقلی محال است یك شی ازلی و نامحدود، حادث و محدود گردد.
اگر نظر دوم را بگوئید، آن نیز محال است، زیرا از نظر عقلی تبدیل شیء محدود و حادث به شیء نامحدود و ازلی، محال است. و اگر نظر سوم را بگویید، معنی سخن سوم این است كه عیسی مانند سایر بندگان حادث است ولی بنده مورد احترام و ممتاز خدا است در این صورت نیز متحد و برابربودن خدای قدیم با عیسی، قابل قبول نخواهد بود.
مسیحیان گفتند: چون خداوند، حضرت مسیح(ع) را مشمول امتیازات خاصی كرده است، و معجزات و امور عجیبی را در اختیار او قرار داده، از این رو او را به عنوان پسر خود برگزیده است، و این پسر بودن به خاطر شرافت و احترام به اوست!
پیامبر اسلام(ص) فرمود: «عین این مطلب را در گفتگو با گروه یهود داشتیم و شنیدید كه اگر بنا باشد خدا عیسی را به خاطر امتیازش پسر خود بداند، كسانی را كه مقام بالاتر از عیسی دارند یا در ردیف عیسی هستند باید پدر یا استاد یا عموی خود بداند....»
گروه مسیحی، در برابر این اشكال جوابی نداشتند، نزدیك بود كه از گردونه بحث خارج گردند كه یكی از آن ها گفت:
آیا شما ابراهیم را «خلیل خدا» (دوست خدا) نمی دانید؟».
حضرت محمد(ص) فرمود: چرا، او را خلیل الله می دانیم.
مسیحی گفت: بر همین اساس ما هم، عیسی را «پسر خدا» می دانیم، چرا ما را از این عقیده منع می كنید؟
پیامبر اعظم(ص) فرمود: این دو لقب، با هم تفاوت دارند، كلمه خلیل در اصل لغت از «خله» (بر وزن ذره) گرفته شده به معنی فقر و نیاز است، نظر به این كه حضرت ابراهیم بی نهایت به خدا متوجه بود، و با عفت نفس و بی نیازی از غیر، خود را تنها فقیر و نیازمند درگاه خدا می دانست، خدا او را «خلیل» خود می دانست، شما به خصوص داستان در آتش افكندن ابراهیم را درنظر بیاورید. وقتی كه (به دستور نمرود) او را در میان منجنیق گذاشتند تا در دل انبوه آتش بیفكنند، و جبرئیل از طرف خدا به سوی او آمد و در فضا با او ملاقات كرد، به او گفت: از طرف خدا آمده ام تو را یاری كنم، ابراهیم به او گفت: من نیازی به غیرخدا ندارم یاری او برای من كافی است و او نیكو نگهبان است. خداوند از این رو او را «خلیل» خود نامید، خلیل یعنی فقیر و محتاج خدا و بریده از خلق خدا.
و اگر كلمه خلیل را از ماده «خله» بدانیم به معنی تحقیق در خلال معانی و توجه به اسرار و رموز حقایق و آفرینش است. در این صورت ابراهیم، خلیل بود، یعنی به اسرار و لطائف آفرینش و حقایق امور آگاه بود، و چنین معنی، موجب تشبیه مخلوق به خالق نمی گردد، از این رو اگر ابراهیم، تنها محتاج خدا نمی شد، و آگاه به اسرار نبود، خلیل نیز نبود، ولی در موضوع توالد و تناسل، بین پدر و پسر، رابطه و پیوند ذاتی هست، حتی اگر پدر، پسر را از خود براند و پیوندش را از او قطع كند، باز او پسر اوست، و پیوند پدری و پسری دارند.
وانگهی اگر دلیل شما همین است كه چون ابراهیم، خلیل خدا است، پس عیسی پسر خداست، بنابراین بگوئید موسی نیز پسر خدا است، بلكه همان گونه كه به گروه یهود گفتم، اگر بنا است درجه و مقام افراد باعث این نسبت ها شود، بگوئید: موسی پدر، استاد، عمو، رئیس و مولای خداست... ولی هیچ گاه چنین نمی گوئید.
یكی از مسیحیان گفت: در كتاب انجیل كه بر حضرت عیسی(ع) نازل شده آمده است كه حضرت عیسی(ع) می گوید: «من به سوی پدر خود و پدر شما می روم» بنابراین در این عبارت عیسی خود را، پسر خدا معرفی كرده است!
پیامبر اكرم(ص) فرمود: اگر شما كتاب انجیل را قبول دارید، طبق این سخن عیسی، باید همه مردم را پسر خدا بدانید، زیرا عیسی می گوید: «من به سوی پدر خود و پدر شما می روم» مفهوم این جمله این است كه هم من پسر خدایم هم شما.
از طرفی این عبارت، سخن شما را كه قبلا گفتید (در مورد این كه چون عیسی دارای امتیازات و شرافت و احترام خاصی است، خداوند او را به عنوان پسر خود خوانده است) رد می كند، زیرا حضرت عیسی در این سخن فقط خود را پسر خدا نمی داند بلكه همگان را پسر خدا می داند.
بنابراین، ملاك پسر بودن، امتیازات و ویژگی های فوق العاده عیسی (ع) نیست، زیرا سایر مردم در عین این كه فاقد این امتیازات هستند، از زبان عیسی به عنوان پسر خدا خوانده شده اند. بنابراین به هر شخص مؤمن و خداپرست می توان گفت: او پسر خدا است، شما سخن عیسی(ع) را نقل می كنید ولی برخلاف آن سخن می گوئید.
چرا شما واژه «پدر و پسر» را كه در سخن عیسی(ع) آمده بر غیر معنی معمولی آن حمل می كنید، شاید منظور عیسی(ع) كه می گوید: «من به سوی پدر خود و پدر شما می روم» همان معنی معمولی اش باشد یعنی من به سوی حضرت آدم و نوح كه پدر همه است می روم و خداوند مرا نزد آن ها می برد، آدم و نوح پدر همه ما است، بنابراین چرا از معنی ظاهری و حقیقی الفاظ دوری كنیم و برای آن معنای دیگر اتخاذ نمائیم؟!
گروه مسیحی، آن چنان مرعوب و محكوم سخنان مستدل پیامبر(ص) شدند كه گفتند: ما تا امروز كسی را ندیده بودیم كه این چنین ماهرانه با ما مجادله و بحث كند كه تو با ما كردی، به ما فرصتی بده تا در این باره بیندیشیم. (۱)
۱- احتجاج طبرسی، ص ۲۷ و ص ۳۱-۳۴، نشر اسوه
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید