شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

خطابهای خداوند به پیامبر(ص)


خطابهای خداوند به پیامبر(ص)
پیامبر عظیم الشأن(ص) توسط عبدالمطلب جد بزرگوارش «محمد» نام گرفت. صاحب «مجمع البیان» می گوید: «محمد از تحمید گرفته شده و تحمید بالاتر از حمد است. محمد یعنی فرورفته در تمامی خوبیها».(۱) اما پیامبر(ص) از جانب خداوند هیچ گاه با اسم مورد خطاب واقع نشده است، بلكه با القاب و اوصاف خاصی چون «یا ایها الرسول»، «یا ایها النبی»، «یا ایها المزمل»، «یا ایها المدثر» از آن حضرت یاد كرده است و نیز با القابی همچون «طه» و «یس» مورد ستایش واقع شده است. این در حالی است كه در مورد دیگر پیامبران، آنان را با اسم مورد خطاب قرار داده است: «یا نوح»، «یا عیسی»، «یا موسی» و ... تنها در چهار مورد در جمله های خبری نام «محمد» آورده شده، (سوره های آل عمران/۱۴۴، احزاب/۴۰، محمد/۲ و فتح/۲۹) و یك مورد هم با عنوان «احمد»( سوره صف/۶) از ایشان یاد كرده است. البته این كه حضرتش را به نام نخوانده، بلكه با اوصاف و القاب بسیار خطاب قرار داده؛ به این دلیل است كه زیادتی اسماء و القاب دلیل بر علو شرف و عظمت مسمی خواهد بود و همچنین تا مقام و منزلت و علو مرتبه او را بر باقی پیامبران ظاهر بفرماید.(۲)
● خطابهای خداوند به پیامبر(ص)
الف) خطاب پیامبر با رسول:
رسول به پیامبری می گویند كه كتابی همراه داشته باشد، در مقابل نبی كه پیامبری را می گویند كه از جانب خدا خبر می دهد، هر چند كتابی با او نباشد. این نوع خطاب به پیامبر(ص) با عنوان «ایها الرسول» تنها دو بار در قرآن آمده است كه برای شرافت و بزرگداشت پیامبر(ص) است. این معنی در آیات ۴۱ و ۶۷ مائده منظور شده و این شرافت و بزرگداشت تعلیم و تأدیبی برای مؤمنان است و متضمن نهی از خطاب آن حضرت با نام است و با این كه امر شده او را با وصفش خطاب كنید، بعضی از اعراب این ادب را نگاه نمی داشتند و می گفتند: «یا محمد» لذا آیه «لا تجعلوا دعاء الرسول بینكم كدعاء بعضكم...» نازل شد. پس از این، دیگر هیچ كس او را با نام صدا نمی زد.
همچنین در خطاب «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك...» گفته شده این خطاب خاصی است به پیامبر و می خواهد حس مسؤولیت را در پیامبر بیشتر تحریك و اراده او را تقویت كند.(۳) صاحب «منهج الصادقین» نیز می گوید: چرا انبیای دیگر را با نام مخاطب می ساخت امام چون نوبت به پیامبر(ص) رسید او را به صفات كمال خطاب كرد؛ چون «یا ایها الرسول» پس این گونه خطاب كردن نشانه تشریف است(۴).
علامه طباطبایی نیز می گوید: چون در این آیه سخن از تبلیغ است و مناسب ترین القاب پیامبر(ص) در این مقام عنوان رسالت است با این عنوان مورد خطاب قرار گرفته است.
ب) خطاب پیامبر(ص) با «نبی»: نبی صفت مشبهه از «نبأ» است به معنی خبری كه دارای فایده بزرگی باشد كه از آن علم حاصل شود. صاحب مجمع البیان «نبی» و «رسول» را یكی می داند با این تفاوت كه «رسول» به فرشتگان و بشر هر دو گفته می شود، ولی «نبی» فقط به بشر اختصاص دارد.(۵) نبی ۴۳ بار در قرآن آمده است كه خداوند پیامبرش را ۱۳بار با عنوان «یا ایها النبی» مورد مخاطب قرار داده است كه این نوع خطاب، برای آن است تا به مؤمنان روش خطاب كردن ایشان را یاد دهد.(۶)
اما بسیاری از خطابهای قرآن به پیامبر(ص) با این عنوان مراد و مقصود شخص پیامبر(ص) نیست، بلكه دیگرانند؛ چه مردم زمان پیامبر و چه آیندگان. به عنوان مثال، در آیه اول سوره احزاب: «یا ایها النبی اتق ا... ولا تطع الكافرین ...» اگر چه خطاب به پیامبر(ص) است، ولی مقصود امت آن جناب و دستوری عام است ؛ چون اولاً «یا ایها» مخصوص مواردی است كه هدف جلب توجه عموم به مطلبی است و ثانیاً تقوا سرلوحه زندگی آن حضرت بوده است و حاشا كه اطاعت از كفار كرده باشد، بنابراین مفهوم این دستورات به پیامبر(ص) این نیست كه او در مسأله تقوا و ترك اطاعت كافران و منافقان كوتاهی داشته، بلكه با این بیانات از یك سو جنبه تأكید در مورد وظایف پیامبری است و از سوی دیگر، درسی برای مؤمنان. از این قبیل آیات كه پیامبر(ص) با افعال مخاطب و یا ضمایر به صورت عتاب آمیز مورد خطاب قرار گرفته، بسیار است كه می توان آنها را بیانگر مراقبت شدید خداوند از آن حضرت دانست.(۷)
البته نباید نادیده انگاشت كه نخستین مخاطب قرآن و ابلاغ كننده آیات بر مردم (در همه جا) پیامبر(ص) است و برخی از این توبیخات صرفاً برای ابلاغ و تبیین، بر پیامبر خطاب گردیده است. آیه «ولقد اوحی الیك والی الذین من قبلك...» از جمله آیاتی است كه خطاب عتاب آمیز به پیامبر(ص) شده و مفسران نظرات مختلفی بیان كرده اند . برخی معتقدند، مراد از آن تهییج پیامبر، مأیوس ساختن كافران و آگاه كردن امت به این حكم است. و یا آیه «واما ینزغنك من الشیطان نزغُ فاستعذ بالله ...» كه غالب مفسران این آیه را خطابی به پیامبر(ص) در مقابله با غضب و وسوسه شیطانی دانسته اند، اما صاحب «المیزان» در تفسیر آیه می گوید: با این كه خطاب به رسول خدا است، اما مراد امت پیامبر است، زیرا پیامبر معصوم است.(۸)
از این نوع خطابها در قرآن فراوان دیده می شود. اما پیامبر(ص) با خطابهایی همچون «یا ایها المزمل» ، «یا ایها المدثر» هم مورد خطاب واقع شدند كه خداوند می خواسته با این خطابها، پیامبرش دوستی خدا را حس كند و سنگینی بار رسالت را احساس نكند.
با وجود این موارد، خطابهای خدا به پیامبر(ص) تنها با اوصاف و عناوین پروردگار همراه نبوده است؛ گاهی پیامبر با صیغه های مختلف افعال و انواع خطابها از جانب خداوند مورد خطاب واقع شده است كه عبارتند از: الف) استعمال صیغه امر كه بنابر آن چه گفته شد، یا منظور بیان مطلبی كلی بوده مثل آیه: «واخفض لهما جناح الذل ...» كه خطاب به پیامبر در مورد احسان به والدین است؛ در حالی كه پیامبر پدر خود را ندیده و مادرش را هم در كودكی از دست داده و یا حضرت تنها مأمور رساندن مطالب به مكلفین بوده است مثل خطاب با واژه «قل» كه ۳۳۲ بار در قرآن تكرار شده است.
ب) استعمال صیغه های مختلف فعل «رأی»(دیدن) است كه هر كدام از آنها جای بحث و بررسی فراوان دارد و جمعاً ۹۰ مرتبه پیامبر در قرآن با فعل «رأی» و مشتقات و افعال آن(۳۶ بار با كلمه «تری»، «لوتری» ۳۶ مرتبه، «ألم تر» ۱۵ بار، با «رأی» و «أرأیت» ۴ بار، «نرینك» و، «نریك»۲۰ بار و یك مرتبه «أریناك» و «لیریكم ا...») مورد خطاب واقع شده اند.
ج) استعمال صیغه های مخاطب كه نمونه هایی از آن بیان شد.
د)خطاب فرد با لفظ جمع، كه مخاطب اصلی آن پیامبر(ص) است؛ هر چند جمع آورده شده: «یا ایها الرسل كلوا من الطیبت... فذرهم فی غمرتهم» در این آیه پیامبر(ص) مورد خطاب است؛ زیرا نه هیچ پیامبری معاصر و نه بعد از آن حضرت بوده است.
همچنین به لحاظ زمانی، خطابهای خداوند به پیامبر(ص) را می توان در سه دوره از لحاظ زمان تقسیم بندی كرد كه خطابهایی همچون «یا ایها المزمل»، «یا ایها المدثر» به آغاز وحی مربوط است و دوره بعد ابتدای ابلاغ رسالت در مكه است كه با القابی همچون نذیر، منذر، بشیر، مبشر مورد خطاب قرار می گیرد، تا ذهن و قلب مشركان و منكرین پیامبر(ص) را آماده كند و سپس با «رسول كریم»، «رسول ا...»، «رسول مبین» و «نبی» مورد خطاب قرار می گیرد و مرحله نهایی خطابهای خداوند بر پیامبر(ص) در مدینه می باشد كه در این مرحله، خداوند پیامبرش را با القاب و صفات پسندیده مورد خطاب قرار داده است.
طیبه پوراوند
پی نوشت:
۱- جعفر سبحانی، «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام»، ص
۵۹ ۲- فتح ا... الكاشانی، «منهج الصادقین»، ج ۷، ص
۲۴۶ ۳-ناصر مكارم شیرازی، «تفسیر نمونه»، ج ۴، ص
۳۸۳ ۴- «منهج الصادقین»، ج ۳، ص ۲۳۸ -
۲۳۹ ۵- «مجمع البیان»، ج ۷، ص
۱۴۵ ۶- جلال الدین سیوطی، «الاتقان فی علوم القرآن»، ج ۲، ص
۱۱۳ ۷- محمد حسین فضل ا....، «من وحی القرآن»، ج ۱۱، ص
۱۲۴ ۸- محمدحسین طباطبایی، «تفسیر المیزان»، ج ۸، ص ۴۹۸
منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن