دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تو بخوان نغمه ناخوانده من


تو بخوان نغمه ناخوانده من
● درباره مدیریت هوشنگ ابتهاج بر واحد موسیقی رادیو
همه خانه و ابهت سایه یك طرف، آن رادیوی چندین و چند موجی كه كنار یك دستگاه پخش CD و ریل بود، یك طرف. رادیوی آقای ابتهاج جدید و بزرگ بود. خیلی زود هم در میان گفت وگوهای دوستانه، حرف را به رادیو كشاندیم و این طور كه می گفت رادیوی خوبی هم بود. در لابه لای حرف های او یك چیز دیگر هم دستگیرمان شد كه رادیو زیاد گوش می دهد و ساعت برخی از برنامه های رادیویی را از حفظ بود.
شاید برای برخی از خوانندگان این گزارش، «امیرهوشنگ ابتهاج» مشهور به «ه. الف. سایه» تنها شاعری باشد كه شعرهای خوب زیادی دارد. اما در این گزارش آقای ابتهاج دیگری را به شما معرفی می كنیم. مردی كه از سال ۱۳۵۰ تا سال ۱۳۵۷ در رادیوی ایران مشغول به فعالیت بود و آنچه كه ما امروز به نام برنامه «گل های تازه» می شناسیم و از نوای نوازندگان و خواندن خوانندگان بی همتایشان لذت می بریم، مرهون تلاش های او است؛ مرهون مدیر واحد موسیقی.
مرحوم «پیرنیا» كه برنامه «گل های رنگارنگ» را تاسیس كرده بود، از دنیا رفته بود و مرد نیك دیگری به نام «محمد میر نقیبی» مسئولیت اركستر گل ها را به عهده داشت. میرنقیبی نتوانسته بود آن طور كه باید اركستر را هدایت كند و رئیس وقت رادیو تلویزیون، از ابتهاج دعوت كرد كه مسئولیت این برنامه را بپذیرد. ابتهاج وارد رادیو می شود و بعد از مدتی كه از كارش می گذرد، «شورای موسیقی» به «واحد موسیقی» تغییر نام می دهد و او می شود، رئیس این واحد. حالا دیگر كارش محدود به یك برنامه نیست و چند اركستر زیر نظر او باید موسیقی تولید كنند.
دعوت از هنرمندان پیر و جوان آغاز می شود و كم كم واحد موسیقی میعادگاهی می شود برای همه آن كسانی كه نامشان آن روز و امروز در موسیقی و شعر ایران بزرگ است.
(شاید) بنا به عادت شخصی و دیرینه ابتهاج، همه كارها نظم و رسمی به خود می گیرد. تولید یك اثر موسیقایی برای خودش دارای شیوه و راه و روشی می شود كه هنوز هم این روش و شیوه در صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه دارد.
● شاعر است
شورایی برای نظارت بر شعر تشكیل می شود: سیمین بهبهانی، فریدون مشیری، عماد خراسانی، ابراهیم صهبا و هوشنگ ابتهاج. می گویند كه شهیار قنبری هم در دوره ای در این شورا عضو بوده است. شعرهایی كه از سوی شاعران یا آهنگسازان برای رادیو می رسیده در این شورا بررسی می شده و در صورت تصویب در شورا برای آهنگسازی به دست آهنگسازان سپرده می شده است. اگر هم آهنگسازی می خواسته كه از اثری قدیمی یا آنكه از شعری محلی استفاده كند، اعضای این شورا (یا بیشتر خود ابتهاج) آن را می خواندند و در صورت نیاز به تصحیح یا برابری با نسخ دیگر، كار را آماده كرده و به آهنگساز می دادند.
● موسیقی می داند
بعد آهنگساز كارش را آغاز می كرد. چند نفری از آهنگسازان آن زمان را نام می برم، ببینید چند نفر را می شناسید: علی تجویدی، مرتضی حنانه، همایون خرم، جواد معروفی، حبیب الله بدیعی، فریدون ناصری، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و فریدون شهبازیان.
كار این آهنگسازان در شورای موسیقی مورد بررسی قرار می گرفت. در صورتی كه شورای موسیقی هم كار را تایید می كردند، آن زمان بود كه كار اجازه پخش از رادیو را دریافت می كرد.
شورای موسیقی متشكل از بدیعی، حنانه، معروفی، تجویدی، ناصری و شهبازیان بودند و این طور كه از شنیده ها برمی آید، همه آثار مجوز پخش را دریافت می كردند و دلیلش هم ساده بود: همه آهنگسازها از میان بهترین ها انتخاب شده بودند. برای همین آثاری كه در آن دوره در رادیو تولید شدند از كارهای ماندگار موسیقی ایران شدند و هنوز كه هنوز است می توان آنها را در رادیوی ایران شنید یا كپی های دست چندم آنها را از دست این و آن گرفت.
اگر هم آهنگساز جوانی پیدا می شد و نقصی در كارش داشت یا شباهتی در كارش با كار كس دیگری بود، حتماً این مورد را به او گوشزد می كردند. مثلاً مرحوم مرتضی حنانه كه حتی به «شش میزان» شباهت هم در كار كسی رحم نمی كرد و آن را برای اصلاح به آهنگسازش پس می داد.
آثار موسیقی كه در آن دوره در رادیو ضبط شدند هنوز در كارنامه آهنگسازان، خوانندگان، نوازندگان و شاعران از بهترین كارهایی است كه در عرصه موسیقی انجام داده اند.
● مدیر بود
برای نوشتن این گزارش از همه مصاحبه شوندگان یك سئوال مشترك پرسیدم: چرا آقای سایه در این پست موفق بودند؟
جواب ها همه یكسان بودند: ایشان از شاعرانی هستند كه بر شعر نو و كلاسیك ایران اشراف دارند. موسیقی ایرانی را به خوبی می شناسند و مدیر خوبی بودند.
یكی از مصاحبه شوندگان به یاد می آورد كه این غزل سرای بزرگ، همان روزهایی كه به كار در رادیو دعوت شده بود، در كارخانه عمویش كاری داشت كه درآمدش از آن كار بیشتر از درآمدش در رادیو بود. اما آن كار را به كناری گذاشت و برای سامان دادن به وضع موسیقی در رادیو پا به این عرصه گذاشت.
در همان دیداری كه با آقای ابتهاج داشتیم، ایشان خاطره ای تعریف می كرد از روزی كه احساس كرده چندتایی از گوشه های موسیقی ایرانی را فراموش كرده است و برای آنكه آنها را به یاد آورد یك دوره كامل آوازی ایران را شنیده تا آنچه را كه فراموش كرده به یاد آورد.
یكی از یاران قدیم او نیز به یاد می آورد كه روزی ابتهاج بر وجود صدایی اضافی (نویز) در استودیوی ضبط پافشاری می كرده و عاقبت گروه فنی همه وسایل استودیو را به مدت دو روز باز كرده و بسته بودند و عاقبت همان یار قدیمی با كمانچه اش داخل استودیو رفته و چند دقیقه ای نواخته تا ابتهاج رضایت دهد كه صدا برطرف شده است.
تا صحبت از كمانچه است این را هم بدانید كه در آن روزگار ویولن جای كمانچه را در موسیقی ایرانی گرفته بود و در همان اركسترهایی كه سایه در رادیو تشكیل داده بود، این ساز به اركستر سازهای ایرانی اضافه شد. در همان دوران برنامه های گل ها دارای نظم شد. طول برنامه سی دقیقه شد و رعایت اصول علمی موسیقی ایرانی كه شامل ترتیبی از پیش درآمد، آواز، تصنیف و رنگ بود برای برنامه ها به عنوان یك اصل درآمد.
در مورد مدیریت سایه دو نكته دیگر هم قابل بحث است كه با ذكر دو مثال می توان آنها را نشان داد.
اول اینكه در روزگاری كه موسیقی پاپ تازه در ایران پا گرفته بود و هواخواهان بسیاری نیز داشت، حفظ حرمت موسیقی سنتی ایرانی از اهمیت بسیاری برخوردار بود. روزی جوانی كه تازه برای كار صدابرداری به رادیو آمده بود، به استودیویی می آید و نمی دانسته كه نوازنده و خواننده درون استودیو، محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان هستند و نمی دانسته مردی كه در اتاق فرمان نشسته و گوش می دهد سایه است حرفی به مزاح و از روی شوخی می زند. جوان كه می رود، سایه از مسئولان می خواهد كه او را دیگر به سمت استودیوی ضبط برنامه گل های تازه راه ندهند.
دوم اینكه در آن روزگار هوای مسائل مالی موسیقی دانان را داشته است. روزی كه اول ماه به روز چهارشنبه ای خورده بود و كارهای اداری پرداخت ها را به اول هفته بعدش موكول كرده بود، سایه مسئول كارهای اداری واحد موسیقی را خواسته بود و با این جمله حرفش را آغاز كرده بود: «مثل اینكه وضع مالی شما خوب است.» حمایتی كه اهل شعر و موسیقی برای تولید اثری درخور نیاز دارند را از آنان دریغ نمی كرد. نتیجه اش هم كه روشن است.
● از شیدا تا جوانان
آمدن سایه به رادیو سبب شد كه چند گروه موسیقی شكل بگیرد. اركستر گل ها كه از قبل بود و كم كم نیروهای جوان به آن اضافه شدند. گروهی به نام شیدا پا گرفت كه رهبرش محمدرضا لطفی بود. گروهی به نام درویش (با نام اولیه مفتاح) راه افتاد كه رهبرش همایون خرم بود. گروهی به نام گروه آذربایجانی تشكیل شد كه رهبری آن به عهده جاوید بود. گروه سماعی هم بود كه به رهبری فریدون ناصری كار می كرد. دو گروه غیرسنتی هم بودند: یكی جوانان نام داشت كه كار موسیقی پاپ علمی می كرد و دیگری گروه موسیقی كودك بود. اولی به رهبری مارسل استپانی و دومی به رهبری شورا میخائیلیان.
گروهی از دانشجویان دانشگاه هم تشكیل شده بود كه مدام با نوازندگان جدید نو می شد و جذب اركسترهای دیگر می شدند. برای هنرجوها هم چند دوره كلاس آواز برگزار كرد كه بسیاری از اساتید برجسته آن زمان (مانند ادیب خوانساری و عبدالعلی وزیری) در این كلاس ها تدریس می كردند.
یكی دیگر از برنامه های موفقی كه زیر نظر او پا گرفت، برنامه «گلچین هفته» بود. برنامه ای كه به معرفی و پخش موسیقی نواحی ایران اختصاص داشت. بخشی از كارهای پخش شده در این برنامه از گوشه و كنار ایران جمع می شد و به غنی شدن آرشیو رادیو كمك می كرد. شاید برخی از این نواها در این روزها تنها در آرشیو رادیو موجود باشد. متن این برنامه را هم ابتهاج می نوشت. دعوت از گروه استاد فرامرز پایور به رادیو هم از جمله كارهای ابتهاج در رادیو بود.
برای تهیه این گزارش با این افراد مصاحبه شده است: فریدون شهبازیان (آهنگساز)، محمدمهدی سدیفی (مدرس دانشكده صدا و سیما و تهیه كننده برنامه های موسیقی در زمان تصدی ابتهاج)، مجتبی كدخدازاده (مدیر واحد دوبلاژ سازمان صدا و سیما و مدیر پشتیبانی رادیو در زمان مسئولیت ابتهاج) و ایرج برخوردار (تهیه كننده برنامه های موسیقی در رادیو، نوازنده و مدرس دانشكده صدا و سیما).
پی نوشت:
عنوان گزارش خطی از شعر ارغوان نوشته هوشنگ ابتهاج است.
سام فرزانه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید