دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

منطق نخبه گرایی


منطق نخبه گرایی
وجود نخبگان سیاسی در تمام ارکان مدیریتی شرط لازم توسعه همه جانبه است.
چنانچه به سالیان دور، آن زمان که ایرانیان مسلمان در اوج دانایی و آگاهی بودند و آن زمان که زمام تمام علوم زمان خود را در دست داشتند برگردیم خواهیم دید این همه افتخار نشأت گرفته از یک سنت حسنه بود. سنتی که تعالیم اسلام به کرات آن را مورد تأکید قرار می داد یعنی آنچه ما آنرا امروز تکریم علما می دانیم.
تا زمانی که دانشمندان زینت دربار پادشاهان بودند و تعقل شیوه رایج محافل علمی،‏ رونق علم ایرانیان و مسلمانان در جهان یگانه بود اما این مقام و منزلت آنگاه در سراشیبی سقوط قرار گرفت که مسیر تعقل بسته شد. علوم عقلی به اتهام وارداتی بودن غیر اسلامی شناخته شدند و عقلا از دایره تأثیر گذاری در حکومت ها خارج گشتند.
خروج نخبگان فکری از دایره توجهات حکام راه را برای نفوذ سلایقی در ادراه جوامع باز کرد که برخلاف نهضت های علمی اصل را منفعت طلبی های فردی قرار می داند.
ابتدا جمود فکری و سپس فساد حکام کار را به آنجا رساند که جامعه پیشروی ایرانی را در عقب ماندگی فقر و نادانی غرق ساخت و تاب شکوفایی را از اندیشه خسته آن گرفت.
واقعیت این است که توسعه همه جانبه به همکاری همزمان و تنگاتنگ دو دسته از نخبگان احتیاج دارد. اگر تنها فهم خود را از واژه نخبه، دانش آموختگان و یا در اصطلاح عامیانه آن کاربلدانی قرار دهیم که از مراکز علمی و مهارتی سربر می آورند خواهیم دید که همواره جامعه از اینگونه افراد نمونه های بسیاری داشته است. اما علت چیست که این جمعیت نخبه قادر نبوده اند جامعه را از رکود چندین ساله نجات دهند؟
پاسخ در مفهومی نهفته است که سالها است از فرهنگ سیاسی ما محو شده و آن نبود نخبگان سیاسی است. وجود نخبگان سیاسی در تمام ارکان مدیریتی شرط لازم توسعه همه جانبه است. هدایت هدفمند و به کارگیری اصولی نخبگان جهت برآورده ساختن اهداف کار را تنها از عهده نخبگان سیاسی ساخته است. از این منظر است که آماده سازی راهکارهای لازم جهت تربیت نخبگان سیاسی همیشه مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است.
در واقع نخبگان سیاسی را می توان صاحبان قدرت و نفوذ در بدنه حکومت دانست که همواره خواهان رواج عقلگرایی در ساز و کار اداره جامعه بوده اند و به کار گرفتن نخبگان علمی،‏ فکری و مهارتی را بر هر نوع سازگاری سلیقه ای و حتی مذهبی ارجح می دانستند. این رویه واقعگرایانه راز آن سربلندی ها و شاه کلید قفل ناگشوده این عقب ماندگی است.
ظرفیت امروز مدیریت در جامعه اسلامی ایران که دریچه توسعه را به سوی خود گشوده است به مراتب از آن دوران طلایی تمدن ایران بیشتر است چراکه اندیشه جوان مسلمان ایرانی در مواجهه با پدیده های نوظهور دنیای امروز به مراتب ورزیده تر گشته است. نادیده انگاشتن این ظرفیت و کوبیدن بر طبل اختلافات سلیقه ای، درگیر شدن در بازی های سیاسی و چشم پوشیدن از منافع ملی به بهای تک روی های غیر عقلی و غیر علمی گناهی نابخشودنی خواهد بود.
ایران امروز در جایگاهی بی بدیل از ثبات و اقتدار در تاریخ ایستاده است جایگاهی که به همت ایثار فرزندانش در بزرگترین تجربه دینی-سیاسی جهان یعنی انقلاب اسلامی و رشادت آنها در دفاع جانانه هشت ساله حاصل گشته است. این موفقیت های تاریخی که حاصل حضور فعال نخبگان سیاسی است به خوبی نشان داد که اگر قاعده حضور و تأثیر گذاری نخبگان در نظام جمهوری اسلامی به درستی رعایت شود نتایج شگفت آوری حاصل می گردد که نظیرش در هیچ سامانه سیاسی دین گریزی که تنها بر عقل بشری تکیه دارد،‏ مشاهده نمی شود.
مراد ما از نخبگان سیاسی ترکیب کارآمد و مناسبی از تعهد و تخصص است که به خوبی قادر است در برابر شرایط جدید با پایبندی کامل به ارزش هایی که هویت نظام جمهوری اسلامی را شکل می دهند، از تمام ظرفیت فکری جامعه بهره لازم را بگیرد و نیازهای جامعه را متناسب با آن شرایط مرتفع سازد.
از این رو خاستگاه این نیروی پیشبرنده مراکز علمی و پژوهشی است اما راهکار تربیت نخبگان سیاسی آگاهی و هوشیاری مداوم سیاسی نخبگان جوان در این مراکز علمی است که باید به ورزیدگی سیاسی ایشان و توانمندی آنها در دریافت نگرش صحیح و توانمند مدیریتی منجر شود. نگرشی که بتواند در راهکارهای منطقی و اخلاقی کسب قدرت در جهت به کارگیری قوای عقلی زبده ترین نخبگان جامعه گام های قاطع و مؤثری بردارد.
در صورتی که مفروضات ذکر شده به درستی درکنار هم قرار گیرند شاهراه مسیر توسعه و پیشرفت پایداری که قرنها است از نظرها پنهان گشته هویدا می شود. شاهراهی که امید می رود به عصر طلایی شکوه تمدن اسلامی ایران منتهی شود و اقتدار و توانایی نظام جمهوری اسلامی را به عنوان محیی این تمدن بزرگ به اثبات رساند.
منبع : امید


همچنین مشاهده کنید