شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
یکی مثل هیچکس
وودی آلن، کارگردان صاحب سبک نیویورکی سال گذشته در گفتوگویی اعلام کرد که در طول چند دهه فعالیت هنریاش، هیچگاه فیلمساز تاثیرگذاری نبوده است ۲. آلن تأکید داشت که این را از سر فروتنی نمیگوید چرا که همیشه شاهد تاثیرگذاری همنسلانش - مارتین اسکورسیزی، فرانسیس فورد کاپولا، رابرت آلتمن و استیون اسپیلبرگ - بوده اما هیچ تاثیری از خودش روی دیگر فیلمسازان ندیده است. با توجه به فرم، نگاه و طنز بهشدت خاصی که در فیلمهای این کارگردان به چشم میخورد، شاید اینکه هیچ فیلمسازی تاکنون نتوانسته از سبکی مشابه فیلمهای او در آثار خود استفاده کند، کاملا طبیعی به نظر برسد و صدالبته وودی آلن به دلیل همین خاص بودن نگاهش تقلیدناپذیر است اما در ایران شاعری هست که در عین تقلیدناپذیری، بیشترین تاثیر را بر چند نسل شعری گذاشته است.
شعر احمدرضا احمدی به گفته خودش، از او شروع شده و شاید به خودش نیز ختم شود و با این حال، هر شاعری در نخستین برخورد با اشعار او احساس میکند که شعر گفتن به این سبک و سیاق کار بسیار سادهای است اما امان از زمانی که قلم به دست بگیرد و بخواهد شعری شبیه شعرهای احمدرضا احمدی بنویسد. از همین حالا به شما اطمینان میدهم که مسلما شکست خواهد خورد، چون چیزی که از کار در میآید، کوچکترین شباهتی به <شعر> نخواهد داشت. در واقع به جرأت میتوان گفت که فقط خود احمدی میتواند از چنین مصالحی شعر بیافریند:
<ناهار و شام مرا در همین بشقاب سنگی بریزید
لطفا
من نه چاره دارم که بمیرم
و نه امیدوارم که درخت انجیر در کوچه تنها مانده
انجیرشتا پایان تابستان برسد
لطفا مرا صبح زود بیدار کنید
که من صدای
این پرنده را که صبح زود به پشت پنجرهام میآید بشنوم>. ص ۱۷
در نگاه اول، همه چیز بسیار ساده و معمولی به نظر میرسد و حتی شاید فاقد شاعرانگی؛ چرا که احمدی مثل همان سخنی که از پل الوار در ابتدای کتاب <چای در غروب جمعه روی میز سرد میشود> آورده است، اعتقادی به <زبان شعرآمیز> و <واژههای فراوان زیبا، فراوان آراسته و پیوسته به صدفها> ندارد. اما چه چیز باعث میشود که شعر احمدرضا احمدی، به خودی خود شعر باشد؟ چرا اگر شخص دیگری سطرهایی را با همین مضمون مینوشت، به چیزی جز خاطرات روزانه شباهت پیدا نمیکرد، اما در بیان احمدرضا احمدی، همین روزانهها هم شعر شده است؟:
<مرگ یک بار که شهره و ماهور در خانه نبودند
به سراغم آمد
یک بعد از ظهر روزی تعطیل بود
اما مرگ که تعطیل نمیفهمد>. ص ۱۸
در واقع، آنچه باعث میشود نتوانیم از روی همین سطرهای به ظاهر معمولی و خاطرهوار، بهسادگی عبور کنیم، حتی پیش از فرم شعری خاصی که خود احمدی مبدع آن است، زاویه دید شاعرانه او نسبت به اتفاقات معمولی و روزمره زندگی است که خواننده را در پایان هر شعر به تأمل وا میدارد و به این سوال میانجامد که چرا ما نمیتوانیم به روزمرگیهایمان از این زاویه نگاه کنیم؟ خب، مسلما فقط به این خاطر که احمدرضا احمدی یک شاعر است. نگاه او برای شاعرانه دیدن تربیت شده اما این دید شاعرانه را با کمک زبانبازیهایی که بر شعر دیگر شاعران مسلط بوده و هنوز هم در برخی اشعار به چشم میخورد، به کلام درنمیآورد، بلکه با سادهترین زبان ممکن که به محاوره بسیار نزدیک است، زندگی شهروندی به نام <احمدرضا احمدی> را به تصویر میکشد و شعری <شهری> را پایهریزی میکند که به دلیل بیان تجربههای مشترک، برای دیگر شهروندان نیز ملموس و باورپذیر است:
<گیج و گیج و گیج
در میان آگهیهای روزنامه تلوتلو میخورم
سرم به آگهی سنگهای قبر اصابت میکند>.ص ۳۰
یا
<هنگامی که ستونهای مقوایی
در باران منهدم میشد
من تازه میفهمیدم که ما سالهای سال است از شهرستان به
پایتخت آمدهایم
و دستانم شباهت به دستان پدرم دارد>
خود احمدرضا احمدی میگوید که تاریخ بیهقی، اشعار حافظ و سعدی را صرفا برای لذت بردن از یک متن فارسی خوانده و این متون هیچ تاثیری بر آثارش نگذاشتهاند. اما آثار خود او با تمام ویژگیهای شعریاش چشمانداز گستردهای از شعر معاصر را تحت تاثیر قرار داده است و بنابراین، دور از انصاف نیست که احمدی را در تاریخ شعر ایران شاعری <جریانساز> بدانیم.
علاوه بر سادگی زبان شعری و نزدیک شدن به زبان گفتار که در بالا به آن اشاره شد، دیگر ویژگی بارز شعرهای احمدرضا احمدی که به مثابه پیشنهادی از سوی او در اشعار چندین نسل از شاعران امروز ایران به کار گرفته شده است، سطرهای بلند و تقطیعهای خاص اوست
<ما به دفن زبالههایی میرویم که روزی خاطرهای
دلپذیر بودند از میوههایی در چهارفصل سال>. ص ۱۲۲
از همین چند سطر به خوبی میتوان دریافت که تقطیع نهتنها در فضاسازی شعر نقش داشته که به نوعی در آن ایجاد موسیقی نیز کرده است. احمدی همیشه این مهم را گوشزد میکند که هیچگاه به دنبال وزن و قافیه نبوده است و جالب اینجا است که با وجود پرهیز از هرگونه تجربه سرودن شعر به سبک و سیاق قدمایی، موسیقی گوشنوازی از شعرهای او شنیده میشود که بیتردید، نتیجه سالها سر و کار داشتن با موسیقی ایرانی است.
سپیده جدیری
پینوشت
۱) چاپ دوم: ۱۳۸۷ - نشر ثالث
۲) منبع: اسوشیتدپرس
پینوشت
۱) چاپ دوم: ۱۳۸۷ - نشر ثالث
۲) منبع: اسوشیتدپرس
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران اسرائیل دولت حجاب رئیس جمهور پاکستان گشت ارشاد رئیسی دولت سیزدهم کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سلامت کنکور عربستان سیل تهران هواشناسی سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان شهرداری تهران پلیس زنان
تورم دلار خودرو قیمت خودرو قیمت دلار آفریقا قیمت طلا بازار خودرو سایپا بانک مرکزی ایران خودرو مسکن
خانواده تلویزیون مرگ ترانه علیدوستی فیلم سریال سینمای ایران موسیقی مهران مدیری
اینترنت کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
رژیم صهیونیستی غزه روسیه فلسطین جنگ غزه چین حماس طالبان ایالات متحده آمریکا اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تراکتور باشگاه پرسپولیس تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ ناسا الماس فیلترینگ ماه نخبگان
سازمان غذا و دارو مالاریا کاهش وزن سلامت روان آلزایمر زوال عقل