جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


مثنوی عشق


مثنوی عشق
بازتاب حماسه حسینی در آثار حکمی و عرفانی تاریخ تفکر اسلامی در مضامینی چون عشق، شهادت و آزادگی نمود می‌یابد.
مولف در نوشتار حاضر به تجلی واقعه عاشورا در آثار عارف بلندپایه ایرانی، مولانا جلال‌الدین بلخی می‌پردازد که بخش نخست آن از نظر می‌گذرد:
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار.
حماسه معراج خونین عاشقانه سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله امام حسین علیه السلام سلاله پاک رسول اکرم خاتم النبیین حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه در آثار مولانا در سیاق (context) و چارچوب (framework) توحید و «سیر محبی» به سوی توحید ربوبی معنی و مفهوم پیدا می‌کند. حضرت حق جل جلاله رب حسین است و«سلطان عشق خونین» مربوب حضرت محبوب است.
مثنوی مولانا کتاب «توحید» است و سیر عاشقانه به‌سوی حضرت هوالاول والاخر و الظاهر و الباطن. (۳-حدید). و کتاب دیوان کبیر کلیات شمس تبریزی مولانا «عشق‌نامه» اوست. «یا انیس من لا انیس له». «یا من لا یرغب الیه». «یا خیر المرغوبین» (دعای جوشن کبیر). مولانا در این دو کار بزرگ خود به حماسه امام حسین (ع) از منظر عرفنی پرداخته است. در این وجیزه به روایت مولانا از امام حسین (ع) در چهار غزل کلیات شمس و یک حکایت از مثنوی پرداخته می‌شود.
کلید واژه‌های فهم مقام منیع و بی‌نظیر سیدالشهداء حضرت امام حسین علیه‌السلام در مثنوی و دیوان شمس عبارتند از: عشق- عاشقی- شهید-شهادت- فدائی- بلا- مرگ- پارسا- فنا- بقا- خسرو دین-خسروغیب- وصل- دوست ـ پیشتازان و طلایه‌دار سلوک - زندان- عاشورا- کربلا- یزید/ فراق- شمر- عزا- تقابل کارکترها، صفات و خصایل.
در آثار مولانا عموما شهید و حسین مترادف یکدیگرند. و حتی می‌توان گفت که واژه گلگون شهید و مقام عظمای شهادت به اصطلاح فنی انصراف دارد بر شخصیت جامع و یگانه امام حسین(ع) که انسان کامل است.
از نگاه مولانا حضرت سید الشهدا(ع) از سوز شوق دل الهیش هر لحظه طلب استعلای وجودی می‌نماید و حضرت محبوب آواز قبول وصال سر می‌دهد. «دل» فی حد ذاته عرش پروردگار است و او نیز همچون حسین در پی سفر و معراج به مبدأ اعلی است. در غزل ۲۳۰ کلیات شمس امام حسین(ع) سنگ محک و معیار است دل که جایگاهی است رفیع و همه اعمال و احوال و مقامات وجودی آدمی به آن بستگی دارد به حسین تشبیه می‌شود نه آنکه حسین به دل تشبیه شود. از نظر عرفا در نظام هستی «خلاصه موجودات آدمی است و خلاصه آدمی «دل» است.» (نک: شیخ صفی‌الدین اردبیلی- صفوه‌الصفا- ص۴۴۳) فقط بیت دوم غزل مذکور کافی است برای بیان نهایت سر سپردگی و شیفتگی مولانا به امام حسین (ع). فتامل یا اولی الابصار. در مقابل چنین مرتبه متعالی وجودی یزید است که سمبل کامل جدایی و فراق ودوری از حضرت حق جل وجلاله است.
شهیدان قافله کربلا سمبل اعلای شهیدان تاریخ‌اند که مقامات سلوک خونین عاشقانه خود را در دشت پر بلای امتحان خونین الهی در کربلا سرافرازانه طی کرده‌اند. آنها به ظاهر مرده‌اند اما فی‌الواقع آنها به حیات اعلای طیبه در عالم غیب که برتر است از عالم ظاهر استعلا یافته‌اند. مولانا در اینجا شهیدان کربلا را نمونه متعالی آیه شریفه قرآن در باب شهداء بر می‌شمارد. «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون».(۱۶۹- آل عمران). کاروان شریف اسرای کربلا از نظر دشمن که محجوب و بعید است از سلطان وجود اسیرند اما بر خلاف این کوردلان آنها شاه مقام قرب دوست‌اند. مقامی که بین آنها و حضرت محبوب هیچ رادع و مانعی نیست.
از نظر عرفا بهشت دو نوع است: عام و خاص.بهشت عام بهشت اکل و شرب و مناکحه است که از برای بندگان عام است. اما بهشت خاص مقام لقا و وصال و مشاهده حضرت حق تعالی است که که بهشت بندگان خاص است. (شیخ صفی الدین اردبیلی- صفوه الصفا- ص ۴۳۷-۴۳۸). مولانا امام حسین و شهیدان کربلا را مقیمان بهشت وصال حضرت دوست که بهشت بندگان خاص است معرفی می‌کند که قفس دنیا را شکسته‌اند و پرواز ابدی کرده‌اند به کوی دوست. توانگر شکوفه وصال سید الشهداء شهره آفاق گشته است و او خورشید فروزان و به ثمر نشسته محفل واصلان محبوب است. امام حسین(ع) به این مقام منیع واصل شده است چون ریشه درخت وجود مبارکش توانگر شده است از ذات اقدس الهی.
ز سوز شوق دل همی زند علا
که بوک در رسدش از جناب وصل صلا
دلست همچو حسین و فراق همچو یزید
شهید گشته دو صد ره به دشت کرب وبلا
شهید گشته بظاهر حیات گشته به غیب
اسیر در نظر خصم و خسروی بخلا
میان جنت و فردوس وصل دوست مقیم
رهیده از تک زندان جوع و رخص و غلا
اگر نه بیخ درختش درون غیب ملیست
چرا شکوفه وصلش شکفته است ملا
خموش باش و ز سوی ضمیر ناطق باش
که نفس ناطق کلی بگویدت افلا
کلیات شمس تبریزی: غزل ۲۳۰
در غزل ۲۱۰۲ کلیات شمس مولوی اشاره کوتاه اما پر مغز می‌نماید به اصل منیع «فنا در توحید فعل» و می‌گوید رمز نبودن فرق ماندن و رفتن برای حسین آن است که او چون به مقام فنای توحید فعل رسیده است، اراده و فعلش مستهلک در توحید است. او تسلیم اراده و تدبیر الهی است. (نک: صفوی- سید سلمان- تهران- ۱۳۸۶).
حسین و شهدا با دوری جستن از آرزوها و امیال نفسانی با ساحت عشق آشنا شدند. او فدایی معشوق است و خون خود را در این معاشقه بر آستانه محبوب می‌ریزد. چرا که برای او مساله بودن یا نبودن نیست. بلکه مساله فنای عاشقانه است. (نک: شکسپیر- هملت). حسین و عاشقان حسینی صفت در پی بلا و سختی‌ها و مشکلات وجودی‌اند در مقابل عوام و واماندگان که فراری از تدبیر الهی‌اند.
مولانا در این غزل نیز با روش مطالعه مقارنه‌ای کوشش می‌کند فهم بهتری از حسین و عاشقان حسینی و «واماندگان» راه حماسی کربلا نشان دهد.
چیست با عشق آشنا بودن
بجز از کام دل جدا بودن
خون شدن خون خود فرو خوردن
با سگان بر در وفا بودن
او فدایی‌ست هیچ فرقی نیست
پیش او مرگ و نقل یا بودن
رو مسلمان سپر سلامت باش
جهد می‌کن به پارسا بودن
کین شهیدان ز مرگ نشکیبند
عاشقانند بر فنا بودن
از بلا و قضا گریزی تو
ترس ایشان ز بی‌بلا بودن
کلیات: غزل ۲۱۰۲
اما طولانی‌ترین و مشهورترین غزل مولانا در باب عظمت و علو مقام امام حسین(ع) و شهیدان کربلا غزل ۲۷۰۷ کلیات شمس است. مطلع غزل شهیدان الهی و بلاجویان «معاشقه کربلایی» است و پایان آن به زیبایی ارجاع است به انسان کامل و خورشید موعود که شاهد است و ناظر واصل اصل نزول انوار الهی است در عالم ممکنات. فتامل. در این غزل شهیدان و عاشقان مترادفند. شهیدان به مدد تجرد وجودی و «معرفت» که مقدمه عاشقی است و «بال‌های عاشقی» از مرغان هوایی نیز بهتر پرواز در ساحت حضرت دوست می‌کنند. «یحبهم و یحبونه» (۵۴-مائده). آنها شاهان عالم غیب‌اند و به مدد عشق باب‌های عوالم پنهان را گشوده‌اند. یکی از رمزهای توفیق آنها در پرواز عاشقانه رهایی از «انواع خود» است. آنها از آن جهت که فانی و باقی در «عقل عقل» شده‌اند در ناکجا آبادند.
(نک- صفوی-سید- لندن-۲۰۰۷) از بیت پنجم غزل رابطه شهیدان واصل را با سالکان بیان می‌کند. رهایی شهیدان اثر وجودی در رهایی دیگر سالکان نهاده است. آنها با شکستن در زندان تو در توی طبیعت و نفس خود باب مخزن اسرار الهی را گشوده‌اند. اول نفی است و سپس اثبات.«لا اله الا الله». «لا اله الا هو»(۲۵۵ بقره) «لا اله الا انت». شهیدان که واصل به محبوب شده‌اند و امام حسین(ع) که سید و سالار آنهاست نوای فقیران و درویشان کوی دوست‌اند.
دکتر سید سلمان صفوی
رئیس آکادمی مطالعات ایرانی در لندن
Philosophy@iranianstudies.org
منبع : روزنامه تهران امروز