پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


نگاهی به مضامین اخلاقی در بوستان سعدی حماسه اخلاق


نگاهی به مضامین اخلاقی در بوستان سعدی حماسه اخلاق
وقتی تاریخ آسمانی ادبیات ایران زمین را ورق می زنیم، چشم ها، نظاره گر ستاره درخشان ادبیات سده هفتم می شوند که در سخنوری و نکته سنجی طبع والایی داشته است. به گونه ای که هیچ استاد سخنوری به گرد او نمی رسد. اگر خالق سخن را به او نسبت دهیم به گزاف نگفته ایم زیرا «کلیاتش عرصه رنگارنگی ست که در آن، همه قالب های شعری و چشمگیرترین اسلوب های نویسندگی، همه مضمونهای اخلاقی و اندرزی، عاشقی و پارسایی، اجتماعی و عرفانی، تربیتی و حکمی، سیاسی و رعیت پیشگی و... دیده می شود.»
در یک کلام، هر کس با هر سن و ذوق و سبک و سلیقه ای از سیر در این گل گشت پرصفای هنر و اندیشه فارسی، سیراب و دست پر و خشنود بازمی گردد.
پس اگر بخواهیم شاعری معتدل که همه جنبه های هنری و فنی و همچنین جهات مضمونی و فکری، فردی و اجتماعی و عاطفی و عقلی را به کمال در شعر و نثر خویش بازنموده است، بجوییم، به شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی خواهیم رسید.
شیخ شیراز در پروردن و خلق حکایت ها آن قدر چیره دست و تواناست که نمی توان واقعی و تخیلی بودن حکایت ها را از هم تمیز داد. ابزار جادویی او «واژه ها و کلمات» هستند که به وسیله آنها توانسته است دو جهان متفاوت وزیبا و شگفت انگیز را به وجود آورد. در حقیقت اعجاز او در آفرینش این دو دنیای عجیب و اسرارآمیز است. دو دنیای واقعی و مجازی، دو دنیای واقعی و تخیلی و یا به تعبیری دو دنیای زمینی و آسمانی، که این دو دنیای او را می توانیم در دو شاهکار بزرگ و جذاب شیخ بنگریم: «گلستان و بوستان».
-اگر دنیای واقعی و ملموس آدمیان را با همه شیرینی ها و تلخی هایش در «گلستان» می بینیم، در کنار آن دنیای پاک و خواستن و سراسر آرمانی «بوستان» هم هست که همگان یکسره در آن به مراد می رسند. دنیای زهد و موعظه های پارسامنشانه را در قصاید و آشکارترین رموز عاشقی و معیارهای زیباپسندانه را در فضایی سرشار از عاطفه و احساس غزلیات پراکنده می بینیم. که آدمی را به دنیای واقعی خود همان دنیایی که در خلوت با خویشتن دارد- بازمی گرداند؛ در کلیات سعدی، اوج و ابتذال دنیای آدمیان هر یک در جایگاه خویش انعکاس یافته است.۲
به اعتبار همین استادی مسلم در شعر و نثر این شاعر نویسنده و نویسنده شاعر را فرمانروای قلمرو سخن فارسی نامیده ایم.
● سعدی نامه
شیخ شیراز طی این سفر ۳۵ساله یادداشتها، اندیشه ها و سرگذشتهایش را گلچین می کرد و با یک سفر خیالی شاعرانه حکایت ها و داستان هایی را خلق می کرد که در «دفتر آسمان»¤ خود روایت کرده است. و بوستان او را به عنوان ارمغان در پایان سفرش هنگام ورود به وطن بر دوستانش عرضه داشته است.
بوستان (سعدی نامه) در واقع اولین اثر هنری اوست که کار سرودن آن به سال موضوع این کتاب که عالی ترین آثار خامه توانای سعدی و یکی از شاهکارهای بی رقیب شعر فارسی است، اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات است که در ۱۰باب سروده ، هرباب آن دری از بهشت را بر ما می گشاید: عدل، احسان، عشق، تواضع، رضا، ذکر، تربیت، شکر، توبه، مناجات و ختم کتاب.۳
بوستان دنیایی است که آفریده خیال شاعر است و از این روست که در آن انسان چنان که باید باشد و نه آن گونه که هست چهره می نماید. در این دنیای رنگین خیالی زشتی و بدی بی رنگ و بی رونق است. آن چه درخشندگی و جلوه دارد نیکی و زیبایی است. در چنین وضعی است که انسان به اوج مقام آدمیت برمی آید و از هر چه پستی و نامردی است پاک می شود. یک جوانمرد که خود تنگ دست است برای آن که زندانی بی نوایی را از بند طلبکار خلاص کند ضامن او می شود و بعد او را فرار می دهد و خودش سال ها به جای او در زندان می ماند. دیگری که یک دزد را از دستبرد زدن به خانه همسایه محروم می کند پنهانی و ناشناس او را به خانه خویش می برد و رخت و کالای خود را بر دست او به غارت می دهد تا دزد بی نوا را به کلی تهی دست بازنگردانیده باشد در حقیقت آن مرد خدا که در بی نوایان «هوگو» شمعدانهای نقره را به ژان والژان می دهد هنوز می تواند از این جوان مرد بوستان درس اخلاق و نیکی بیاموزد.
● بوستان
شبلی برای آن که یک مور را از جای خویش آواره نکند انبان گندم را از ده هم چنان نزد گندم فروش برمی گرداند. ۴
در حقیقت بوستان سعدی مدینه فاضله ای است که این شهر پر از مهربانی و انسان دوستی و گذشت و عطوفت و لطف است. که همه علف های هرز بدیها و زشتی ها و پلیدی ها هرس شده است. نشان دادن خوبی ها و نیکی ها در بوستان سعدی به این منظور است که فقط به خوبی ها و زیبایی ها بنگریم و لذت ببریم و دنیای دلمان را پر از خوبی ها و زیبایی ها کنیم به قول شهسوار شعر و ادب حافظ شیراز که می فرمایند:
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری ست رنجیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
تواضع، قناعت، رضا، احسان و تربیت است که این دنیای بوستان را از هرچه زشتی پاک می کند سپس عشق می آید که پرتوی از زیبایی بر آن می افکند و آن را مثل شعر درخشان می کند. و رنگ و جلوه ای تمام بدان می بخشد در سراسر این دنیا که آفریده ذوق و خیال شاعر است انسان حضور خدا را حس می کند تزلزل و بی ثباتی دنیا او را نیز مثل «خیام» نگران می دارد و او نیز مثل خیام حرکت بی نشان اجزای خاک خورده انسان را در زیر پای خویش احساس می کند اما در ورای تزلزل و تغییر این دنیای فناپذیر صورت، وی دنیای معنی را که باقی و جاوید و فناناپذیر است کشف می کند و در آن باره هیچ تزلزل و تردید ندارد. ترس از مرگ، ترس از گناه و ترس از دوزخ او را می لرزاند و این همه او را از دنیای انسان ها به سوی خدا می کشاند. در نیایش این خدایی که در دنیای بوستان خیلی بیش تر از دنیای اهل گناه تاثیر و نظارت دارد لحن سعدی آکنده است از «نیاز و امید» این نیاز و امید هم توبه و مناجات شیخ را چنان دردناک و پرسوز می کند که قلب هر خداجوی را از ترس و ندامت سرشار می کند.(۶)
بیا تا برآریم دستی زدل
که نتوان برآورد فردا ز گل (۷)
خدایا به عزت که خوارم مکن
به ذل گنه شرمسارم مکن(۸)
فقیرم به جرم گناهم مگیر
غنی را ترحم بود بر فقیر (۹)
● شاعر دوستی ها
بوستان سعدی عالم ایثار و انسانیت و تسامح است به معنی کامل کلمه، بی آن که این مفهوم عالی و شریف در مرز نژاد و رنگ و پیوند محصور بماند. نکات اخلاقی منظور وی چه بسا که برای هر انسانی در هر جای جهان مقبول و دل پذیر باشد. از این روی «امرسون»، شاعر آمریکایی، سعدی را «شاعر دوستی، عشق، ایثار و صفا و آرامش» می شناسد و «لطف طبع و حکمت عملی و عواطف اخلاقی» او را می ستاید و از «کلیت و شمول جهانی قوانین اخلاقی» در نظر وی یاد می کند. و یا «هردر»، شاعر و حکیم آلمانی، از سعدی به عنوان معلم مطبوع اخلاقیات نام می برد. هانری ماسه، ادیب فرانسوی، بوستان را «شاهکار سعدی و حماسه ای اخلاقی» خوانده است و در مغرب زمین برخی از ابیات بوستان را شبیه سخنان آسمانی می انگارند. ۱۰
اما ویژگی ها و امتیازاتی که باعث شده بوستان سعدی را به عنوان شاهکار ادبی قلمداد کنند به گونه ای که دیگر هنرمندان بعد از او نتوانستند اثری همانند او بیاورند و اثر آنها در حد تقلید مانده است به شرح زیر است: درخشش زبان و بیان بسیار فصیح و رسا و دلکش سعدی.
زبان نرم و ساده و روان که نه فقط اجزای کلام نظیر واژگان نثر است، بلکه در بسیاری از موارد، شعر به نثری موزون می ماند یعنی با پس و پیش کردن همان اجزا، بیت به صورت نثر درمی آید.
وگر ترک خدمت کند لشکری
شود شاه لشکرکش از وی بری۱۱
عزیزی که هر کاو درش سربتافت
به هر در که شد هیچ عزت نیافت ۱۲
ولیکن خداوند بالا و پست
به عصیان در رزق برکس نبست ۱۳
شعر سعدی در بوستان در عین حال حاوی ترکیبات خوش ساخت، گوش نواز و فصیح و بلیغ است. ۱۴
خداوند بخشنده دست گیر
کریم خطابخش پوزش پذیر
قدیمی نکوکار نیکو پسند
به کلک قضا در رحم نقش بند ۱۶
بعضی از این صفات و ترکیبات با موصوف و موضوع منظور، تناسبی لطیف دارند مانند: «فرخ تبار، فرخنده کیش، فرخ سروش» در حکایت دارا و گله بان در باب اول؛ گاه نیز ترکیب، سبب خلق تعبیری تازه و نو شده است نظیر «دست دعا گستردن»۱۷
فرو ماندم از شکر چندین کرم
همان به که دست دعا گسترم ۱۸
نکته دیگر آن که همه اجزای بیت «فارسی» است بی آن که خواننده، این کیفیت را احساس کند، یا واژه نامانوس به کار رفته باشد. ۱۹
خنک آن که آسایش مرد و زن
گزیند بر آسایش خویشتن ۲۰
ولیکن نیندیشم از خشم شاه
دلاور بود در سخن بی گناه ۲۱
و گاه کلمات و نیز ترکیبات عربی با دیگر اجزای سخن، چنان در هم سرشته، که حتی اگر غلبه هم با آنها باشد، وجودشان محسوس نیست. ۲۲
طریقت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست ۲۳
شنیدم که مردی مبارک حضور
به نزدیک شاه آمد از راه دور ۲۴
و یا ترجمه تعبیر عربی گرچه لفظ به لفظ است، کاملا مطابق فطرت زبان فارسی از آب درآمده است مانند: «خیر روان» به جای «صدقه جاریه »۲۵.
وز آن کس که خیری بماند روان
دمادم رسد رحمتش بر روان ۶۲
بسیاری از ابیات بوستان مانند دیگر سخنان او به صورت «مثل» درآمده است: ۷۲
به غم خوارگی چون سرانگشت من
نخارد کس اندر جهان پشت من ۸۲
اگر در سرای سعادت کس است
زگفتار سعدیش، حرفی بس است ۹۲
(مثل: در خانه اگر کس است، یک حوف بس است)
ویژگی دیگر بوستان لطف سخن و ایجاز و خوش ترکیبی و بلاغت بی نظیر شاعر است ۰۳
یکی بر سر شاخ بن می برید
خداوند بستان نگه کرد و دید
بگفتا: گر این مرد بد می کند
نه با من، که با نفس خود می کند ۱۳
سادگی زبان وگوارایی و سبک روحی بیان وسرعت القای سخنان، در بوستان به حدی است، که گاه خواننده متوجه عمق اندیشه و اهمیت و عظمت آن نمی شود. مثلا: این دو بیت سعدی را می خوانیم و به سادگی و سرعت از آن می گذریم.(۲۳)
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تاجدار
رعیت، چو بیخند و سلطان، درخت
درخت، ای پسر، باشد از بیخ، سخت (۳۳)
و حال آن که در آن نکته ای بسیار مهم مندرج است: نیروی حکومت از برکت پشتیبانی ملت است و بس.
شاید بتوان گفت «هیچ شاعر و نویسنده ای در تاریخ زبان و ادبیات فارسی به اندازه سعدی بر زبان و طرز تعبیر و تحریر فارسی زبانان حکومت نداشته است». امروز هم بقایای این نفوذ و تاثیر در گفتار و نوشته مردم باقی است. این ویژگی به دو سبب است: یکی جامعیت اندیشه ها و مفاهیم و مضامین و نیز استواری و شیرینی و سادگی و روانی و موزونی سخن سعدی، دیگر رواج شگفت انگیز آثار وی از زمان حیات او تا عصر حاضر که این رواج نتیجه ویژگی نخستین است. ۴۳
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند۵۳
طیبه قدیمی
پی نوشت هادر روزنامه موجود می باشد.
منبع : روزنامه کیهان