شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رهیافت های دیگرگون


رهیافت های دیگرگون
طبیعت با پدیده ها و نمودهای گوناگونش، چندی است در کمتر مجموعه شعری، دارایی هایش را به عنوان موتیف غالب به رخ کشیده است و جلوه قدرتمندی که در برخی شعرهای«نیما یوشیج و سهراب سپهری» و طبیعت گرایی حاصل از آن داشته را بازیافته است. آنقدر که برای بازتاب مضامین اجتماعی، عاشقانه و عرفانی کفایت کند. هرچند در مجموعه«ماه،حلقه بی انگشت» سروده «میثم ریاحی» شاید طبیعت به جایگاهی که از آن یاد شد، نمی رسد، اما توانسته به نسبت امکانات مکانیزه زندگی شهری و محصولات و سازه های بشری در آفرینش فضاهای شعری و تصاویر این مجموعه حرف اول را بزند. این در صورتی است که تجربه های زبانی شاعر نشان می دهد که با دو سویه گرایش های ساختاری و مضمونی آشنایی دارد و چینش فضاهای شعری اش حسی و از سر اتفاق نبوده است؛ نقطه می رود / و خاطرات کودکی به دنبالش / چنگ / به سنگ می زنیم/ به سیب گازی ناقابل/ نمی دانیم نزدیک فاصله / سایه نشینان مروارید بردارند. (فاصله، ص ۷)
در شعرهای این مجموعه هر چیز و همه چیز می تواند در گره خوردگی با طبیعت لمس و کشف شود و از بن مایه های این پیوند شاعر به درک هستی محیط و رویدادهای پیرامون خود می رسد؛ / کفش هایت / به اندازه درخت کوتاه است / دو پله پایین تر / به آسمان می رسی / کسی میان پروانه ها بهار می بافد / و از لبانم پرنده غهمیشه سهم دیگران را عصا می کوبندف / می خواهم / برف باشم / آب / تنها راه رسیدن است/ باران به آفتاب می زنم / که مثل من باشی.
(بهارتر از زیبایی، ص ۱۸)
شاید ثمره همین رویکرد است که ذهنیت غنایی«میثم ریاحی» نیز گستره یی متفاوت یافته و از ارتباطی خطی دور شده است و به انگیزه یی برای رهیافت های دیگرگون می رسد. او هویت شعری خود را در این گونه شعرهایش هم به نمایش می گذارد،انگار به پدیداری معادله تازه یی دست زده باشد؛
شعر «میثم ریاحی» در رویکرد غنایی خود به دور از تظاهر به مغازله های باب روز، که بیشتر از آن که ماهیتی وجودی و قائم به ذات داشته باشد، سودای دیده شدن و به دید آمدن در آن است یا سرپوشی بر بی جسارتی شاعر در دیگر نمودهای زیست اجتماعی است؛ بر هویت فردی خود تاکید می ورزد که در شعر هایی منزه از ضرورت های همانی با دیگران قابل رویت است. در دفتر دوم کتاب به « حلقه های اشاره» می رسیم که هر چند فرمی حلقه وار دارند و زنجیره یی را در کنار یکدیگر شکل می دهند، اما به نظر می رسد در آنها «آنی» رخ نمی دهد،جز بارقه یی از دادخواهی زن محوری که ناگهان از شعرهای «میثم ریاحی» سر بر می آورد؛ مادرم/ هرکار کرد/ نتوانست/ زن باشد/ پالتویش را فروخت/ و من از شب/ شیر نوشیدم/ از خاطرات یک گوزن (حلقه چهارم، ص ۵۸)
دفتر پایانی«ماه، حلقه بی انگشت» «اوراد» نام دارد که جز دو شعر به تمامی از ساختاری اپیزودیک تبعیت می کنند. در اغلب شعرهای این بخش دریافت پیرنگی که لولاهای پنهان اتصال آنها را نشان دهد، دشوار است. هر چند هر یک از آنها به صورت مجزا نیز می توانند محل تامل باشند. مانند اپیزود ۳ از شعر«سلسله های انا انزلناه»؛
با زمین در پرنده/ استخوانم شکسته/ این گلوی ظهر است و ساعت ماه ( ص ۷۲)، یا اپیزود ۴ از شعر«واریاسیون ظهر بر دار (چشم نامتناهی)؛ ظهر/ در اکثر لب هایم/ مبهم است.
در اپیزودهایی«از هزاره ها با خوشه های آبی» اما مفصل هایی چفت شده می بینیم و آنیمای حاضری که به تعبیر یونگ در ظهور خود می خواهد میان من و فراخود راوی توازنی ایجاد کند و بافت غنایی شعر را جلوه یی دیگرگون ببخشد.
▪ اپیزود ۱؛ خاتون/ نه روی مس/ اینجا/ روی هرچه باداباد/ قدم می گذارد و / فریاد می زند برای باد و همهمه ها گیلاس/ تا خروس/ در حوصله زاغ/ گم شود با باران... (ص ۷۴)
▪ اپیزود۲؛ در اتاق/ نور / بالینم را/ تاریک می کند/ و خاتون / ناراحت برنج/ نگران شاهزادگان نان/ و الفبای برکه... (ص ۷۵)
▪ اپیزود ۵؛ خاتون / در ابتدای شب / نشسته است/ و غریبانه آسمانش را / در تنور/ قرینه می کند (ص ۷۶)
مهرنوش قربانعلی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید