پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


زمانی که اشک لطف می کند


زمانی که اشک لطف می کند
● چکیده نظرات محمدجواد محبت:
بنده شاعری را نمی شناسم که در تاریخ ادبیات نامی داشته باشد و به فراخور خود، از قرآن بهره ای نبرده باشد.
ما پیش از صفی علیشاه تفسیری به شعر از قرآن نداشته ایم. این کار شگفت، کار «صفی» بوده است.
عمان سامانی اهل شهرکرد بوده است و مردی ده نشین بوده و البته شعرهایی که برای واقعه کربلا گفته است شیرین تر از شعرهای صفی علیشاه است.
شعر «خط خون» آقای موسوی گرمارودی حالا دیگر از کلاسیک های ادبیات دینی ماست. نثر آقای گرمارودی نیز جدا از شعرشان ویژه است. ترجمه قرآن ایشان نیز از این نثر ویژه بهره مند است.
● چند شعر از محمد جواد محبت
ای گل بخت آرزوداران
در مناجات دیده بیداران
هم رکابت نسیم خلد برین
مقدمت از بهار، گلباران
روز آدینه قطره ای از اشک
نامه دعوتی ست از یاران
کاغذ از برگ گل کندامید
قلم از شاخه سپیداران
با طلوعت حضور خوشبختی
مژده راحت گرفتاران
می رسد با دعای اهل نماز
خوش نصیبی به خوب کرداران
به خدا می دهد ثمر آخر
اشک بی وقفه گنهکاران
□□□
تو جان هر دو جهانی، ترا به جان سوگند
ترا به جان تمام پیامبران سوگند
به صدق سلطنت لااله الا الله
به آنچه داد رسالت خدا بدان، سوگند
به لطف عاطفه گرم مادر و فرزند
به این قداست پیوند در میان سوگند
به رمز و راز پراعجاب آسمان و زمین
به صنع پاک خداوند مهربان سوگند
به آنچه هر که از آن می شود سعادتمند
به اشک پیر، به دین ورزی جوان سوگند
تراکه هست زمین سر فراز اکرامت
به رفعتی که ترا داده آسمان سوگند
بخواه، اذن شفاعت، ترا خدا بدهد
و فیض درک حضور ترا به ما بدهد
با سلام خوش فصل
با سلام خوش فصل
سه اقاقی یا
چار اقاقی
شاید
با کمی فاصله از هم نزدیک پل چوبیست
پل چوبی نزدیک قنات
و قنات
اندکی بالاتر از چشمه لیژان قدیم
|||
اول صبح بهار
ماه اول
یا نیمه دوم
انگار...
بی خیال
آرام آرام
قدم برمی داری
ناگهان می بینی
در هاله ای از عطر شناور هستی
با سلام خوش فصل
روزت امروز
معطر شده است
مثل اینست که از دست نسیم
صبح را
عطر اقاقی ها را
هدیه می گیری
می نوشی
می نوشی
می نوشی...
و دلت یاد خدا می افتد
روز از آغاز
مطهر شده است.
|||
ای دل! ای... همسفر تنهایی
وقت کاریست که از دست تو برمی آید
تا، کسی نیست
بیا
سجده شکری بکنیم
قصر شیرین ای دیار آشنا
قصر شیرین! ای دیار آشنا
سرزمین خرمی ها، مرحبا
مرحبا بر خاک دامنگیر تو
مرحبا بر عشق خوش تأثیر تو
پیچ و تاب شاد الوندت خوش است
بادهای گرم پیوندت خوش است
دشمنت از کین به ویرانی کشید
لیک از این نامردمی خیری ندید
بوم شوم است آن که ویران خواستت
با چنین حالی پریشان خواستت
مهر تودر سینه ها افزود و رفت
نام خود با زنگ ننگ آلود و رفت
خانمانت را به تاراج آن که برد
لقمه دشنام و نفرین کرد و خورد
گرچه بر رویت در تلخی گشود
برد دشمن غیررسوایی نبود
گر به خاک افتاد، نخلی سرفراز
عمر ایمان باد، در خاکت دراز
دیده مشتاق غرق حیرت است
غرق حیرت از نهیب غیرت است
نخلی اینجا، نخلی آنجا سوخته
اخگر سبز از درون افروخته
لطف حق رویانده بار دیگرش
داده با رویش قرار دیگرش
چشم عبرت دید بر ویرانه ها
برگ های تازه نارنج را
با شگفتی هایی از این دست، ناب
در گیاه و نخل و خاک و باد و آب
بهر یاران مژده ای در کار هست
باز، آری فرصت دیدار هست
ای دیار آشنا، یادت بخیر
سرزمین باصفا یادت بخیر
همه ما جلوه هایی از شعر آئینی را از کودکی به یاد داریم از شعر مشهور محتشم گرفته تا «علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را» و بعدها که بزرگ تر شدیم و به کتاب های شعر معاصران سری زدیم، «در سایه سار نخل ولایت» را دریافتیم و «سفر پنجم» را و با نام علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده آشنا شدیم. این نام ها از پیش از انقلاب اسلامی ۵۷ آغاز شدند و تا فردای انقلاب و تا زمان اکنون تداوم یافتند. جوانی ما با «همصدا با حلق اسماعیل» رقم خورد و بعد در «کوچه آفتاب» به «تنفس صبح» رسیدیم؛ «گنجشک و جبرئیل» بعدتر آمد و سیدحسن حسینی زودتر از میان ما رفت البته دیرتر از سلمان هراتی که در شعر سپید آئینی ما جایگاه ویژه ای دارد و زودتر از قیصرامین پور که خیلی زود دیر شد.
شعر پارسی که از همان صبحگاه زادنش در کلام رودکی و شهید بلخی، به مدح پیامبر اسلام (ص) میل کرد، در زبان فردوسی شریعت را به رویکردی جهان نگرانه بدل کرد و از این رهگذر شاید تدارک نگاه «بزرگی» را دید که در پای خوکان، در غلطان لفظ دری را نمی ریخت و به خسروی خوبان بودنش، «ناصر» بود. این ها پیش از آن است که سنایی به دلیل مدح امیرالمؤمنین (ع) تا از کف دادن سر پیش رود یا احمد غزالی از ترس برادر، شهر برجا نهد، «تن» و «من» برهاند. در شعر سعدی و نظامی و حافظ، در شعر مولانا، در شعر عراقی، در شعر همام و الخ ... این جلوه را می بینیم و بعدها در دوران صفویه به شعر محتشم می رسیم و البته پیش از آن به شعر «وحشی» در «مکتب وقوع» و تقریباً همزمانش به قصیده شگفت عرفی شیرازی درباره امیرالمؤمنین (ع). در دوره قاجار، صفی علیشاه و عمان سامانی و یغما را داریم و البته فروغی بسطامی را.
بعد اضافه کنیم به اسامی بسیار شاعران آئینی در دوران معاصر، بهار و همایی را و صادق سرمد را؛ و البته شهریار و مهرداد اوستا را. به گفته محمد جواد محبت هیچ شاعر پارسی گوی صاحب نامی از این دایره بیرون نیست. پرونده «شعر آئینی» در پی تشریح تاریخ این نوع شعر نیست بلکه تنها منظری از آن را نشان می دهد.


محمد جواد محبت متولد ۱۳۲۱ و در کرمانشاه است. وی از شاعران فعال پیش از ۵۷ محسوب می شود که علایق مذهبی اش را در ذهن و زبان مدرن ارائه می داد و آثارش در نشریاتی چون خوشه، روشنفکر، دریچه، تهران مصور و ... به چاپ می رسید. از وی تاکنون از خیمه های عاشورا، آن سوی چهره زرد خورشید، موج عطرهای بهشتی (سروده هایی برای رسول اکرم «ص»)، خانه هل اتی (شعرهای علوی)، آه... ای بانوی طوبی سایه آه ... (فاطمیات)، گریه دل ناصبوران (شعرهای عاشورایی)، گلوی سبز آواز (مجموعه شعرهایی برای حضرت امام «ره»)، خاطرات سبز (مجموعه شعر نوجوانان)، از مرزهای فریاد (دفتر سرودهای انقلابی)، قلب را فرصت حضور دهید، اشک لطف می کند و ... به چاپ رسیده است. «محبت» همچنین در زمینه نقد شعر نیز فعال است. او اکنون به عنوان یکی از چهره های مطرح حوزه شعر انقلاب و شعر آئینی معاصر، شناخته می شود و ذهن و زبان بسیاری از شاعران امروز این حوزه، مدیون و محصول آثار اوست.
بگذارید از ابتدا آغاز کنیم و به شعر کلاسیک و گنجینه شعر پارسی بپردازیم. تأثیر قرآن کریم بر این شعر تا چه حد بوده و آن چه به عنوان شعر آئینی یا لااقل بخشی از شعر آئینی می شناسیم تا چه حد به طور بلاواسط متأثر از آیات قرآنی است
تاریخ ادبیات ما ـ مخصوصاً ارکان اصلی اش که حافظ و سعدی و نظامی گنجوی و مولوی است ـ هر بهره ای گرفته از قرآن گرفته است. حافظ می گوید: «هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» یا «قرآن زبر بخوانید با چارده روایت» یا «ندیدم خوش تر از شعر تو حافظ ‎/ به قرآنی که اندر سینه داری» یا سعدی در جای جای سخن اش متأثر از قرآن و احادیث رسول اکرم (ص) است یا مولوی که مثنوی اش به قول شیخ بهایی «قرآن مدل» است براهین اش یا از قرآن است یا از احادیث نبوی و مثنوی شناسان به این نتیجه رسیده اند که بیش از ۸۰۰ حدیث نبوی در مثنوی معنوی آمده است و یک سوم قرآن مجید در مثنوی تفسیر شده است. این را مثنوی شناسی مثل بدیع الزمان فروزانفر می گوید ـ و درواقع بر آن تأکید می کند ـ که خود دو کتاب ارجمند «منابع قصص مثنوی» و «احادیث مثنوی» را در کارنامه دارد. نظامی گنجوی نیز هر چند که داستانسراست منتها در کتاب اولش «مخزن الاسرار» نگاهی دارد به آیات قرآنی و هر کتابی را با مدح رسول اکرم(ص) آغاز می کند و همچنین در ذکر «معراج» پیامبر (ص) به شکل مستقیم متأثر است از قرآن کریم. بنده شاعری را نمی شناسم که در تاریخ ادبیات نامی داشته باشد و به فراخور خود، از قرآن بهره ای نبرده باشد؛ شاید هم باشد اما من در کندوکاو خود در شعر پارسی به چنین شاعری و شعر چنین شاعری نرسیده ام. از دوره درخشان پارسی اگر برسیم به دوران معاصر و شعر دوران جمهوری اسلامی ...
به این دوران هم می رسیم اما اگر اول از دوران قاجار و پس از آن آغاز کنید شاید بهتر باشد؛ تا بعد برسیم به دوران پس از ۵۷ ...
ما در این دوره شاعری داریم به نام صفی علیشاه که گرچه از شاعران متصوفه است اما کتابی دارد به نام «ظهره الاسرار» که درباره وقایع عاشوراست. او وقایع عاشورا را بر طبق مقامات سلوک شرح داده است، همچنین قرآن را به تنهایی و در مدت یک سال تفسیر کرده است که این تفسیر جزو زبده های این روزگار است. ما پیش از صفی علیشاه تفسیری به شعر از قرآن نداشته ایم. این کار شگفت، کار «صفی» بوده است؛ و من به عنوان نشانی خدمت شما بگویم که این تفسیر در اواخر دوران قاجار به شکل چاپ سنگی منتشر شده است. من چند چاپ متعدد از آن دیده ام یک جلدی دیده ام دوجلدی دیده ام آخرین چاپی را که از آن دیدم یعنی آمدم تهران دنبالش گشتم از کتابفروشی صفی علیشاه که نبش کوچه وزارت ارشاد است و حالا هم دیگر تعطیل شده است، خریدم که چاپ بسیار درجه یکی هم بود ...
اعتبار تفسیری این کار صفی علیشاه نزد علما چقدر است
این را باید شما روزی، روزگاری از مرحوم آیت الله مرعشی نجفی می پرسیدید. حالا چرا از ایشان آیت الله مرعشی نجفی خودش در عرفان صاحب مقاماتی است و صاحب کراماتی است و حکایت هایی از بزرگواری هایی ایشان نقل شده است. ایشان که مرجع تقلید بود و باعرفان آشنا، قضاوت درست را ایشان باید درباره این تفسیر می کرد؛ و در حال حاضر اگر این تفسیر به نظر حضرت آیت الله بهجت برسد سخن ایشان عین حجت است...
● علمای ماقبل در این باره اظهارنظر نکرده اند
علمای ماقبل درباره این تفسیر اظهارنظری نکرده اند یعنی من نخوانده ام و نشنیده ام منتها همه جا این کار «صفی» با احترام تحویل گرفته شده؛ چون در تفسیرهایش یک مذاق شاعرانه ای آمده یک ذوق خوش چاشنی اش شده و خداوند به وی توفیق بزرگی داده است. تفسیر آیات قرآنی و تخطی نکردن از مفاهیم این آیات، نشان می دهد که آن آدم خیلی باید باسواد باشد. «صفی»تقریباً همزمان با «عمان سامانی» هم بوده است که «گنجینه اسرار» وی درباره واقعه کربلاست. این شاعر اهل شهرکرد بوده است و این «سامان» متعلق به آن منطقه است؛ و «عمان» که مردی ده نشین بوده با این شعرهایی که گفته درباره واقعه کربلا البته کار بزرگی کرده و شعرهایش هم شیرین تر از شعرهای صفی در «ظهرهٔ الاسرار» است اما کار صفی پخته تر و عمیق تر از کار عمان است؛ شاید به این دلیل که «عمان» شاعر خوبی بوده است اما کم سواد؛ چرا چون خودش اسم کتابش را گذاشته بود: «گنجینه الاسرار» که این «ها»ی منقوط، یا «تا»ی تأنیث چسبان به «گنجینه» ی فارسی نمی خورد آن «ها»ی منقوط، عربی است. از این اثر «عمان» چاپ های متعددی منتشر شده است. من نخستین بار که این اثر را دیدم در سال ۴۱ بودکه به همت یکی از شاعران معتقد «آقای مجاهدی» چاپ شده بود به همراه غزلیات وحدت کرمانی.
غیر از آثار صفی و عمان، دیگر چه شاعرانی را در زمره شاعران برجسته آئینی در دوره قاجار می توان نام برد
شعرهای عارفانه فروغی بسطامی نماینده اعتقاد وی و مسلمانی این شاعر است. می دانید که فروغی و قاآنی با هم رفیق بودند. قاآنی قصیده سرا و مداح بود و فروغی غزلسرا؛ منتها این دو، نوعی محرمیت خانوادگی نیز داشتند. کارهای فروغی از لحاظ مراتب شعری خیلی شیرین و شیواست مثل آن غزل معروفش که «کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را» و در این آثار آن روح ارادتعمند رامی بینیدکه به هربهانه، راهی می جوید برای عرض ارادت. عموم شاعران مسلمان این گونه اندچه اهل تشیع چه اهل تسنن.
در دوران بین مشروطه و انقلاب اسلامی ،۵۷ چهار ا سم چهار شاعرندکه به گونه های مختلف در شعر آئینی و بهره مند از کلام قرآنی تأثیرگذار بوده اند: شهریار ، سهراب سپهری، علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده. شهریار در میان عامه مردم مشهورتر است و سپهری چهره ای است که به زوایای تازه جهان می نگرد و علی موسوی گرمارودی ارائه دهنده شعر ایدئولوژیک شیعی است و طاهره صفارزاده بسیار متأثر است از قرآن و آیات قرآنی و اصلاً فرم های روایی اش از فرم های روایی قرآن اخذ شده است. ● نظرتان درباره آثار این شاعران چیست
خانم طاهره صفارزاده که زبان دان است خوشبختانه و آشنا با قرآن، درشیوه سرایش خودش که شعر سپید است کاملاً متأثر از کلام و معنای آیات قرآنی است و خب دراین شکل سرودن، بسیار تواناست و نیازی به تعریف و تمجید ندارند. مرحوم شهریار هم شاعر معتقدی بود و اگردر کلام اش اشاراتی است نسبت به آیات قرآن، منبع اش بعضی از ابیات حافظ بوده است و بعد از آن هم ابیاتی از سعدی؛ مستقیماً ایشان قرآن خوانده است منتها مأنوس بودن ایشان با کلام حافظ و شیرینی سخن سعدی، آن تأثیرها را در چارچوب نگاه ادبی و رویکردهای شعری قرار داده است. جناب گرمارودی هم چند جنبه شاعری دارد. یک جنبه این که ایشان یک شاعر مبارز سیاسی بوده است در سال های پیش از انقلاب و شعرهای سیاسی آن روزگارش در کتاب های منتشره در آن سال ها آمده است و در مجموعه هایی که پس ازانقلاب منتشر کرده است باز به انتخاب چیزی از آن شعرها را گذاشته است و یک جنبه شعری دیگر ایشان شعرهای عاشقانه ایشان است شعرهایی که صرفاً شعرند و مربوط اند به احساسات و عواطف شخصی و درک دنیایی شاعر از خود دنیا و موهبت های دنیا؛ یک جنبه دیگر شعرهای آقای گرمارودی هم شعرهای دینی - آئینی ایشان است؛ به نظر من چنین سروده هایی را باید دین باورانه یا عقیده مندانه خواند نه آئینی که محتاج توضیحاتی است که در اینجا از آن می گذرم. جناب گرمارودی دراین دسته از شعرهاشان شاهکار زده اند واقعاً یعنی «خط خون» ایشان همان شعر عاشورایی مشهور ایشان واقعاً یک اثر ماندگار است در تاریخ شعر معاصر ما. زبان ایشان در شعر نیز، زبانی مخصوص خود ایشان است و ویژه است. شعر «خط خون» اکنون دیگر شده جزو کلاسیک های ادبیات دینی ما. این قدر که خوش جاافتاده. شعرهای دیگری هم ایشان برای ائمه دارند. همچنین شعر زیبایی برای رسول اکرم (ص) دارند. شعری برای امام رضا (ع) دارند. مثنوی های درخشانی هم دارند...
● ترجمه زیبایی هم از قرآن دارند که به شعر منثور است...
نثر آقای گرمارودی نیز - جدا از شعرشان- ویژه است. نثرشان دارای یک شیرینی و طنازی خاص است که از ذات ایشان منشأ می گیرد. نمی دانم شما با ایشان معاشرت داشته اید یا نه ایشان بسیار خوش مشرب و شیرین گفتار هستند. ایشان کتابی هم دارد که داستان های قرآنی است و به نثر فاخر نوشته و سال ها قبل منتشر شده است. ترجمه قرآن ایشان نیز از این نثر ویژه بهره مند است و آشنایی ایشان، هم با زبان وحی هم با زبان پاکیزه پارسی باعث شده که این مسیر را به راحتی و با قلبی مطمئن بپیمایند و به سرمنزل مقصود برسند. اما در مورد سهراب سپهری باید بگویم که شاعر مسلمانی بود و در یک خانواده معتقد کاشانی به دنیا آمد و پرورش یافت؛ در محیطی که شدیداً مذهبی بود و با مراسم عاشورایی آن روزگار بزرگ شد اما در بزرگی با عرفان هندی آشنا شد و با طریقت ذن؛ ترکیب فرهنگ شیعی ایرانی و آداب ذن به سپهری این قدرت را داده است که به بیانی ویژه برسد و درنتیجه می بینیم که او با «دین» مینیاتور کار کرده است؛ یعنی تفکر دینی را با ظرافت مینیاتور و رنگ و بوی مینیاتور به وسیله کلمات بیان کرده است؛ «من نمازم را وقتی می خوانم‎/ که اذانش را باد‎/ گفته باشد سر گلدسته سرو‎/ من وضو با تپش پنجره ها می گیرم... پیداست که دیگر این وضو و این اذان و این نماز، ازجنس وضو و اذان و نماز متداول نیست. انگار با تار و پود هستی در ارتباط است و آن روح «باور بی خدشه» را درخود جای داده است. مرحوم سیدحسن حسینی نیز کتابی دارد در مقایسه احوال سپهری و بیدل و نقاط مشترک آثار ایشان را جست و جو کرده است.
در این کتاب شما می توانید سرچشمه های تفکر سپهری را بهتر بشناسید.
در شعر شاعران پس از انقلاب، این رویکرد دینی- آئینی و تأثیر از آیات قرآنی، تا چه حد تأثیرگذار بوده است
شاعران پس از انقلاب بیشترین بهره را از این حوزه برده اند و انقلاب اسلامی باعث شد که اینان بیفتند در دامان نور و بهره مند شوند از آیات الهی.
شاید یکی از زمینه سازهای این اتفاق، گسترش دانش قرآنی از طریق رسانه ها بود که قرآن شناسان به رادیو و تلویزیون پانهادند و از طریق این رسانه پرقدرت، مردم با قرآن آشنایی بیشتری یافتند همچنین مبانی دین و شریعت به شکل مستمر دراختیار همه و ازجمله شاعران قرار گرفت. برخی کارها در این میان درخشان بوده است و بعضی خوب و البته بسیاری هم متوسط. حضور کارهای متوسط البته محیط را مهیای ظهور کارهای خوب می کند هر پدیده ای یک سقف و یک کفی دارد هرچه کف بالاتر باشد حد سقف هم بالاتر می رود...
● اسم یا اسامی خاصی در شعر پس از انقلاب مد نظرتان هست
شاعر خوب و غزلسرای درجه اول امروز ایران دکتر علی رضا قزوه است که در تمام شعرهایش و در شعرهای جنگ اش هم، پرتو علاقه به ائمه و رسول اکرم (ص) دیده می شود. اگر بخواهم واقعیت امر را بگویم من در شعر کمتر شاعری دیده ام چنین جلوه ای را که در کار آقای قزوه است.
یزدان سلحشور
منبع : روزنامه ایران