دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کوه‌های مقدس و اساطیری


کوه‌های مقدس و اساطیری
انسان از روزگاری بسیار کهن به کوهستان پناه آورد و در کوهستان و غارهای آن جای گرفت تا از یخ‌بندان و جانوران وحشی در امان بماند.
شکاف و غارهای کوه، سرپناهی بودند برای انسانی که هنوز به مرحله‌ی چادرنشینی و خانه سازی نرسیده بود. اولین سکونت گاه‌های انسان، غارها بودند و انسان از همان روز به غار و کوهستان با دیده‌ی احترام نگریست. این احترام و قدرشناسی به تدریج تبدیل به تقدس شد تا جاییکه برخی کوه‌ها‌ نامی مقدس و برخی دیگر جایگاهی مقدس پیدا کردند.
انسان برای نامیدن برخی کوه‌ها از واژه‌های مقدس استفاده کرد. در هیمالایا چند کوه مشهور دارای‌ نام‌های مقدس هستند:
معنای "آناپورنا" نخستین۸۰۰۰متری صعود شده توسط انسان، "الهه‌ی پربرکت" است.
"گوساین‌تان" سیزدهمین ۸۰۰۰متری به معنای "خانه‌ی‌مقدس است". پرفرازترین کوه جهان، "شومولونگما"(اورست)یعنی "الهه‌ی مادر برف‌ها". در بین ۸۰۰۰متری ها الهه‌ی دیگری نیز وجود دارد ؛"الهه‌ی فیروزه‌ای" یا همان کوه "چواویو".
در قاره‌ی آسیا و در نزدیکی اولان‌باتور، پایتخت مغولستان کوهی وجود دارد که مغول ها آن را "بوگدوال" نام گذارده‌اند:"کوه خدا". کوه‌ها در ادیان و باورهای گوناگون نقش مهمی داشته‌اند. پیامبر اسلام در بالای کوه حرا و در غار حرا جبرائیل را دید و پبام الهی را شنید. موسی ده فرمان خداوند را در کوه سینا دریافت کرد. اهورامزدا در بالای کوه با زرتشت گفتگو کرد. زئوس خدای خدایان یونانی و فرمانروای آسمان‌ها برفراز کوه از مادر زاده شد. کشتی نوح بر فراز کوه آرارات جای گرفت.
برخی از کوه‌ها نام خود را از کسانی مقدس وام گرفته‌اند تا نزد انسان یادآورنده‌ی نام آن مقدسان باشند.
▪ کوه "کروگ پاتریک" در ایرلند جایی است که پاتریک قدیس در آن جا عبادت می‌کرد.
▪تخت سلیمان در ایران جایگاه حضرت سلیمان شمرده می شد.
▪ در سری لانکا,کوه آدم جایگاه فرود حضرت آدم از بهشت است.
▪ در غرب آمریکای جنوبی کوه‌های "سنگر دو کریستو" به معنای خون مسیح و در شرق آمریکای جنوبی کوه های "لارنیبن" برگرفته از نام قدیسی به نام لارنس است.
از دیرباز کوهستان در اسطوره‌های اقوام گوناگون دارای ارزشی والا بوده است. اقوام آزتک برای خدایان خود بر بالای کوه قربانی می دادند و نام دو کوه "ایکستاسیمان" و "سبتاپتل" در مکزیک برگرفته از کهن ترین اسطوره های آزتکی است. نام کوه اول به معنای "زن خوابیده" و نام کوه دوم "کوه ستاره" است.
درباره‌ی کوه المپ و ارزش آن نزد یونانیان، ف.ژیران در کتاب فرهنگ اساطیر یونان می‌نویسد:« کوه المپ برفراز فلاتی غول‌آسا؛ پایگاهی فراز می‌آورد که بیش از۹۰۰۰پا بلندا دارد…چکادهایش همانند آمفی تئاتر به گونه‌ای مدور است و ردیف فوقانی صخره که از تخته سنگ‌های گرد و غول آسا تشکیل شده و توده‌های ابر آن را فرا می‌پوشد؛ همچون منزل‌گاه‌های غول‌آسایی به نظر می‌رسند که برای آرامیدن موجودات فراطبیعی برساخته شده‌اند. دریانوردی که به خلیج سالونیکا می‌راند؛ وقتی برفراز خط آبی آسمان,به بخشی از کوه مرتفع المپ می‌نگریست حیرت می‌کرد و سرشار از ترس مذهبی می‌شد. همه‌ی جلوه‌های آن برای نمایاندن شکوه هیبت انگیز ایزدان؛ گویی به رقابت می‌پرداختند. نگرنده در نگاه نخست؛ تردیدی نداشت که المپ بلندترین کوه جهان بود…دریانورد تماشاگر المپ بر پاروهای خویش لمیده؛ اشعار هومر؛ شاعر باستانی را زمزمه می‌کرد که در توصیف آن آورده است: نه هرگز بادها آن را خواهند روبید و نه برف بر چکادش بوسه خواهد زد؛ هوایی دلکش گرداگردش را فراگیرد؛ زلالی سپید دربرگیردش و ایزدان چندان شادمانی چشند که تا جاودان بپاید.
ایزدان گرد میزهای زرین می‌نشستند و از شهد و مائده‌ی آسمانی تناول می‌کردند و از بوی گوشت قربانی که آدمیان به افتخار آنان در محراب‌ها می‌سوزاندند سرمست می‌شدند. حتا هنگامی که زئوس آنان را در منزل گاه خویش واقع در راس چکاد المپ به گردهمایی و رایزنی فرامی‌خواند هبه ایزد زیبارو نیز شهد بر آنان می‌پراکند و جام‌های زرین را دست به دست می‌گرداند.»
و باز درباره‌ی کوه المپ پی یر گریمال در فرهنگ اساطیر یونان و روم می‌نویسد:« از همان ایامی که منظومه‌های هومری تنظیم می‌شد این کوه را مقر خدایان؛ به خصوص مکان زئوس می‌دانستند و از این کوه به جای مقر آسمانی خدایان به کار می‌رفت.»
اما در ایران ارتباط کوه و انسان ارزشی فراتر دارد. اگر کوه در جای دیگر مقدس شمرده می‌شود؛ در ایران حتا گاهی مورد ستایش قرار می‌گیرد. به این دو جمله‌ی برگرفته از اوستا نگاه کنیم:« کوه‌های آب ریزان را می‌ستاییم و می‌ستاییم ستیغ کوهی را که تو بر آن روییدی.» درباره‌ی مقدس بودن کوه‌های ایرانی احمد نوری در نشریه‌ی وهومن چنین می‌نویسد:« فر (نیروی پیشرفت، بالندگی، شکوه) نامداران ایران ستایش شده است. پیوند فر ایرانیان که فر ایزدی و فر کیانی است با کوه و کوهستان بدان سبب است که ایرانیان فر خود را مانند کوه پابرجا و جاوید می‌دانستند و بر این باور بودند که هیچ نیرویی نمی‌تواند فر ایرانیان را نابود سازد. همچنین کوه‌ها را دارای فر ایزدی می‌دانستند و چون کوه‌ها همواره در ایران دارای تقدس و ارزش بودند,فر خود را برگرفته از فر ایزدی کوه‌ها می‌دانستند.
ایرانیان باستان کوه را جابگاه ایزد مهر(میترا)می‌دانستند و باور داشتند که مهر در کوهستان به دنیا می‌آید(طلوع) بالنده می‌شود(نیمروز) و در پایان می‌میرد (غروب). بر همین باور مهرپرستان در کوه و غار پرستش گاه را بنیان گذاردند تا به مهر نزدیک تر باشند. در یشت ها چنین درباره‌ی مهر گفته شده است: مهر نخستین خدای مینویی است که پیشاپیش خورشید نامیرای تیز اسب از این سر به آن یر هرا می‌رسد.نخستین خدایی است که قله های زیبای زرگون را فرا می‌گیرد و از آن جا این نیرومندترین خدایان بر سراسر زمینی که ایرانیان در آن جای دارند؛ نظارت دارد.
و در همان یشت ها جابگاه مهر نیز چنین شرح داده شده است: خانه‌ی هزارستونی اودر بالاترین قله‌ی کوه هرئیتی(البرز)است. این خانه از درون خود به خود روشن است و از بیرون,از ستارگان نور می گیرد. باورهای ایرانیان درباره‌ی کوه که جنبه‌ی مذهبی ندارد به همان پیشینه‌ی باورهای مذهبی است. اسطوره‌های ایرانی که به کوه ارتباط دارند کم و کم ارزش نیستند.برخی از آن‌‌ها عبارتنداز:
▪ سومین پادشاه دوره کیانی در ایران؛ کیخسرو پسر سیاوش؛ زنده از جهان رفته و بار دیگر برای ساختن دوباره‌ی جهان همراه با سوشیانت(رهاننده) برمی‌گردد. او برای رسیدن به جاودانگی بر چکاد کوهی می‌شود و در کوه از دیده ناپدید می‌شود.
▪ منوچهر هفتمین پادشاه دوره‌ی پیشدادی در کوه مانوش زاده می شود و پرورش می‌یابد.
▪ سئنا؛ یکی از نامدارترین دانشمندان و عارفان ایران باستان که بعد سیمرغ نام گرفت و بعدتر نام او در داستان‌ها و منظومه‌های ایرانی بر پرنده‌ای گذاشته شد در کوه "هربرزه" جایگاه دارد و شاگردانش بر بالای آن کوه در پیشگاه استاد خود به کسب دانش و ادب مشغول می‌شوند. * کوه دماوند مکان به بندکشیدن دهاکه(ضحاک)و به زنجیربستن او توسط فریدون است.
▪ یکی از تابناک ترین اسطوره‌های ایرانی در دماوند کوه رخ می‌دهد.
منبع : بانک اطلاعات گردشگری


همچنین مشاهده کنید