پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«بر مرکب لحظه ها»


«بر مرکب لحظه ها»
همه می‌گوییم/ یک دست صدا ندارد/ یک رنگ باشیم/ ولی با یک دست هزاران رنگ می‌سازیم. «عابدین پاپی»
تجربه‌ی این قلم نشان می‌دهد که اکثر آدمها سوار بر مرکب لحظه‌هایند. بدین گونه که از خود هر لحظه‌ای رفتار و منش ویژه‌ای را به نمایش می‌گذارند. گرچه بدین وجه نباید باشد و اصل این است که ما تحت هر شرایطی از ثبات شخصیت و متانت فکر و فرهنگی خودباور مبنی بر مقابله با هر واکنشی باید بهره جوئیم، اما آنچه که در بطن جامعه مشاهده می‌گردد، دقیقاً برعکس آن چیزی است که انتظار آن می‌رود. راستی علت این مهم در کجا نهفته است. آیا بسترهای فرهنگی و خواسته‌های معیشتی و توقعات و نیازهای اجتماعی علل عمده نیستند؟ یا که نه تربیت کانون خانوادگی و محیط اجتماعی مهمترین عوامل مؤثرند. با توجه به برخوردهایی که با اکثر افراد در محیط‌های اداری واجتماعی و حتی محیط خانواده و... صورت می‌پذیرد، شاید گفت تمامی موارد فوق در ایجاد این مهم تداخل اساسی دارند. به راستی اگر آدم‌ها در همه‌ی زمینه‌های اجتماعی تأمین می‌شدند و به بیانی در کلیه‌ی امور به خواسته‌های ایده‌آل می‌رسیدند، دیگر چنین مسائلی چهره نمی‌شد؟
از این منظر شاید گفت در خیلی از موارد آری و البته در برخی از موارد نیز خیر. چه این که در هر زاویه ای که به ثبات شخصیت و متانت فکر و فرهنگ خودباوری بنگریم، بی گمان در جهت رشد و پویایی بشر مهمترین خصایص به شمار آمده‌اند و از این پس نیز به شمار خواهند آمد. البته در جوامعی که در ابعاد مختلف با چالش‌های متفاوتی اعم از اجتماعی ، فرهنگی و مالی و شغلی مواجه‌اند، تردیدی نیست که شدت رنگ به رنگ شدن آدم‌ها نیز می‌تواند بیشتر باشد.
به عنوان مثال وقتی یک کارمند عادی نتواند نیازهای معیشتی و مالی خود را تأمین کند و این مشکلات نیز در ذهن او پایگاه زده باشند، شکی نیست که چنین کارمندی هرگز به عنوان یک نیروی مؤثر و کارآمد در آن سیستم ظاهر نخواهد شد. با این حال شاید گفت اکثر قریب به اتفاق سیستم‌های اداری در جوامع جهان سوم با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند و البته هنوز هم راهکار‌های مفید و اصولی‌ای در جهت برون رفت از این بحران پیدا نشده است. اگر چه از این منظر آدم برای پیدایی و رشد متعالی انسانیت خود خلق شده است و این مهم نیز اساسی‌ترین مسئله‌ی مدنظر است. ولی همین مقوله‌ی انسان شدن نیز به نوبه‌ی خود ویژگی‌های خاصی را می‌طلبد که در توان و سرشت هر کسی یافت نمی‌شود. آن سوی قضیه نیز محل بحث و وارسی است.
چه این که در وجود همین آدم هزاران ویژگی نهفته است و هر کدام از این ویژگی‌ها نیز بدنبال برآورده کردن خواسته‌های خود هستند. به عنوان مثال اگر چه انسان بدنبال انسانیت و سرشت واقعی خود می‌باشد، ولی ویژگی‌هایی از قبیل کینه، دروغ ، حسد ، ریا ، کبر ، غرور ، لجاجت ، قدرت ، بدبینی ، توحش و ... نیز از اهم ویژگی‌هایی به شمار می‌آیند که همیشه در رشد و تعالی انسانیت انسان ممانعت کرده‌اند و به بیانی همیشه مقابل انسانیت انسان بوده‌اند. بنابراین با مشاهده و تحقیق میدانی و تجربه‌ای که نگارنده این مقوله از جامعه‌ی امروزی کسب نموده‌ام، شاید گفت اکثر افراد دچار تزلزل شخصیت و رفتار و منش‌اند. به نحوی که ثانیه به ثانیه در تغییر و تحولند. و شکی نیست که این تزلزل شخصیت امروزه خویش را به عنوان مهمترین آفت اجتماعی چهره کرده و پیامدهای آن نیز در شریان های جامعه جریان دارند. اما سئوال این جاست که آیا می‌توانیم یکرنگ شویم و یا که نه با همان یک دست بدنبال ساختن هزاران رنگ باشیم. در جواب باید گفت که آری. ولی به شرط این‌که بعد از قرن‌ها دریابیم که :‌
بنی آدم اعضای یکدیگرند □□□ که در آفرینش ز یک گوهرند
چه عضوی به درد آورد روزگار □□□ دگر عضوها را نماند قرار
و یا به زبان ساده و خودمانی بگوئیم:‌ اگر قرار بود تنها باشیم، دیگر چه لزوم ، تن‌ها را. اگر قرار بود فقط حرف حرف خودمان باشد، دیگر چه لزوم زبان‌ها را. و اگر قرار بود، فقط خودمان را ببینیم ، دیگر چه لزوم چشم‌ها را.

عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده