یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پول توجیبی برای ناصرالدین شاه


پول توجیبی برای ناصرالدین شاه
به یاد داریم در سال سیوم مکتبخانه بودیم که یک نعلبند ما را مشق می کرد لیکن لا مروت چنان لیل ونهار به ما تکلیف می کرد که احوالیه دستمان این اواخر به پینه بستن و روغن کاری رسیده بود. حلقه مریدان درباغی خوش آب و هوا تشکیل می یافت که این غاز قولنگ به تقلید از افلا طون نام این مکان را آکادمی گذاشته بود لیکن این مساله ازسوی تلمیذان خطن مکتب خانه با قاعده ای تغییر وتحول; آکاسه و می تلفظ می گشت من باب آن که ایشان در تایم آنتراکت بساط آب شنگولی را به پا کرده و به میزانی عشرون، دوپینگ می کردند. عارض به حضورتان رفقا حق داشتند که به میگساری اهتمام کنند به خاطر آن که، مشق های میرزا همواره با مشقات زیاده همراه بوده چنان که در یک فقره دست یکی از تلا میذ از مچ تا انگشت ها بر اثر عفونت، فاسد شده و توسط اطبا قطع گشت؟! لیکن اگر همان چند قطره آب شنگولی به بدن غنجول ایشان نمی رسید یحتمل همگان در جاغیچ می شدند؟!
دیگر این که در یومی ما درس منفور دیکته داشته و پیرامون همین مساله فی الکل حالمان کیفور نبود زیرا در صورت عایدی یک نمره افتضاح از پول توجیبی منظوره از سوی مهدعلیا محروم می گشتیم مامانی مهدعلیا، پول تو جیبی ما را در ردیف مواجب قرار داده و به ازای نمره عشرون، مبلغی درست ودرمون در کف ما می گذاشت لا جرم اگر نمره مکسوبه به قاعده نمرات ناپلئون خان بوناپارتی از کار در میآمد آنگاه دندان های یوزپلنگی عین الدوله را حواله ما می کرد!
عارض به حضورتان که میرزا نعلبند امر نمودند که ورق ها را در آورده تا دیکته کنیم ایضا یک فقره عینک با نمره ذره بین چهار و نیم هم بر دیدگان قورباغه اش نهاد که بازار تقلب کلا تعطیل شده و هیچ غازقولنگی هوس غیغاژ نکند. عملیات دیکته نگاری آغاز و ما هم سطور اولیه را هر جور که بود در نهایت حذاقتیه به درستی مشق کردیم لیکن در تایمی که نطق میرزا به نیمه رسید ناگاه نوع کلمات برای ما غریب گشته ایضا ما هم در یک عملیات خفن آن دسته از کلمات سخت را فی العمد از قلم انداخته طوری که مطمئن گشتیم میرزا گاگول هرگز متوجه نخواهد شد؟! آخرالا مر میرزا در حالی که خنده اش به استارت خوردن اتول ژیان شبیه می نمود، ما را تن دیکته را تمام کرد؟!
دیگر میرزا نعلبند حسابا به وضعیه تلا میذ رسیدگی نموده تا نمره ایشان را ابلا غ نموده و به خدمت آن دسته که رفوزه گشته اند فی الحال فلک را پیشکش نماید؟! بد اتفاقیه میرزا سراز فتنه ما درآورده چنان مغضوب شد که فی الفور از دستمال به دست های کلا س، طلب چوب نمود لیکن ما به او گفتن کردیم که میرزا اگر برای همه لا تی برای ما پوسته شوکولا تی؟!
اجالتا فلنگ را بسته و به سوی صاحبقرانیه روان شدیم ایضا ورق دیکته را به نزد مامانی مهدعلیا برده، گفتیم که در نهایت صحت و سلا مت مشق کردیم لیکن میرزا طاق نمره عشرون ما را نداشته و با قشقرق از بررسیه دیکته ها اجتناب نمود؟! مامانی مهدعلیا که قضیه را بودار دید فی الجمله دادن پول توجیبی را به حالتیه تعلیق درآورده تا بعد درآوردن سروته وضعیه، تصمیمات مناسبه را اتخاذ کند ایضا میرزا کار خودش را کرده و به مهدعلیا راپورت داده بودند که چگونه قصد پیچاندن وی را داشته ایم؟! همین کارها را می کنند که آمار فقر و فحشا بالا می رود. چرا که اگر ما بی ظرفیت بودیم فی الفور به فساد و غلیان روی آورده و معتاد می شدیم؟!
دیگر این که قواعد پول توجیبی دادن در این ازمنه بسیار پیچیده بوده چنان که در مواردی مشاهدون شده طرف ریش و پشم درآورده، سن و سالش با خر مش رحیم برابری کرده ایضا کارت پایان اجباری هم گرفته لیکن هنوز از ابوی اش پول توجیبی می گیرد؟! عده ای از شباب هم بر سر گرفتن جیره مربوطه با دیگران اخوان و خواهران خویش، رقابتیه بدفرمی داشته چنان نزد ابوی به چاپلوسی و تملق اهتمام دارند که گوی سبقت را از اصغرآقا ربوده اند؟! لیکن ایشان همواره دستمال به دست بوده و طوری گرد نان آور خانه، فر می خورند که گویی این شندرغاز مواجب فی الواقع حکم حیات دارد؟!
عارض به حضورتان که موفت خوری و احوالا ت پول گیری از بالا دستی اکثر اوقات با مشقات زیاده همراه بوده چنان که اگر پدر مربوطه از دادن وجه یا موفت به فرزند غازقولنگ امتناع نماید، وضعیه بی ریخت شده و باعث می گردد تا نامبرده یا به جیب کت ابوی شبیخون بزند یا این که کیف دستی مامانی را مورد هجوم و غارت مغولی قرار دهد؟! جل الخالق؟!
سخن سر به درازا کشیده لیکن گویا قاعده ای از شباب پول توجیبی خویش را از طریق نازنین های عشقولا نه ای تامین نموده و پدر مربوطه خود را به نحوی عشرون از این وظیفه، معافون می نمایند ایضا بدبخت دخترهای ناقص العقلی که به حساب لاو این گونه خام شده و به ایشان پول توجیبی خیرات می کنند. البته ستاندن مواجبیه اجباریه به طرق دیگر هم مرسوم بوده که فی المثل همین مظفرالدین خان کلا حوصله خواستن پول توجیبی از ما را نداشته، هر گاه نیاز دارند به قاعده ای پرفشونال ما را سرگردنه، گیر انداخته و با تهدید به این که خلا ف هایمان را به مامانی مهدعلیا راپورت می دهند، کلا ما را لخت کرده و حتی یک پنج قرانی هم به ما رحم نمی کنند که لا اقل از دکه به کاندولیزا رایس تلفونی زنگ بزنیم؟! روزگارتان عشرون، فعلا خداحافظون.
منبع : روزنامه مردم‌سالاری


همچنین مشاهده کنید