دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
یک نکته چون مشعله
من هم ترکی بلد نیستم اگرچه مثل نصف ایرانیها یک رگ درسته ترکی دارم. و حتا مادرم هم که یک رگ آذریتر از من است ترکی نمیداند و راستش، غیر تصاویر فرّاری درسر ندارم از آن تبریز نه آنقدر مهآلود و نه توفانی، که روشن، شفّاف و تابستانی، تبریز سوسوزنی از الست صباوت، از قدیم بچگی. غیر خودآموز ثمینهباغچهبان -گلین تورکجه دانیشاق. غیرکوشش بعدها برای خواندن حیدربابا به ترکی. غیر تاریخ. غیر تاریخ و غیر دوستان... بلد نیستم ترکی. و مادر که بلد نباشد «مادری» بودن زبان بطریقاولی منتفیست. اینست که در جان اینجور آدمی که من باشم و کاوه سیدحسینی، که ماها باشیم میان نصفی از ایرانیان، آری در ضمیر اینجور آدمی حس مبهمی از ضمیر ماضی بر زبان، به «زبان»، عاقبت نمیآید. در زبان حال او حاضر، چیزی بدون اسم میماند تا اطّلاع ثانوی، چیزی در همین حوالی، در همین تهران قجر و در همین اصفهان صفوی، چیزی با بداهتی به اندازه خود «مادری»، با ریشههایی عمیقتر حتا ازآنکه بگویی «مادری». به زبانت میآید که بگویی «مادربزرگی» (و چرا نیاید اگر که مادری را اشاره به ماضی قریب بگیری، به دیروز، و لاجرم مادربزرگی را اشاره به ماضی بعید، پریروز؟).
و رضاسیدحسینی، پدری که این زبان از یاد رفته بر زبانش زبان مادریست. زبانی که خانمسرهنگ و جنابسرهنگ، در تهران «طهران زدوده» دهه بیست و سی، رمزورازش را یاد بچهها ندادند، تا غیر همان تاریخ و غیر همان دوستان برای ماها بجانگذارند، جامع این دو برایم اما، رضاسیدحسینی.
با رخ چون مشعله بردر ما کیست آن؟
من نمیدانم هوای قفقاز است که مستقیم و غیرمستقیم پرکرده فضای سینه هر ضمیر دلداده این زبان را، «آنادیلی»، و سید ما را کشانده سالها به سراپرده سخن شاعری چو خاقانی، یا دقال«باب شکوه سخن» که رسموراه یک عمر سلوک او بوده با همین زبان سلطهجوی افسونگر پارسی؟ من نمیدانم که مثل آسمان اصفهان، آیا اردبیل است که سوسومیزند در ضمیر ذهن این سردبیر اسبق سخن (و مرید سابق صاحب سخن، مصحح «نهایی» حافظ و تدوینگر دستور جدید فارسی) وبصورت فیالمثل صالح[عطایی] دراین سالهای اخیر درمیآورد، یا همان میل سوزان و آشنایش به نظرکردن فراسوی سخن قدرت، اکثریت، رسمیت؟ و اگر نبود این میل مشتعل بر در، چگونه ممکن بود که نویسنده ارجمند و دورانساز مکتبهای ادبی همزمان با تدوین ویراست نهایی این کتاب به صرافت چیزی همانند فرهنگ آثار ایرانی-اسلامی بیفتد؟ چگونه ممکن شده است که در این زمانه و زمینه عقیمساز عقیمپرور او خود را در فراسوی خویشتن بار دیگر بناکردهباشد؟
و این عجالتا مسکوتترین سخن و اداناکردهترین حقیست که درباب شکوه سخن به گردن ماها میماند.
هوشیار انصاری فر
منبع : روزنامه کارگزاران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی دولت مجلس شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان رئیس جمهور گشت ارشاد
تهران شورای شهر هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
دلار خودرو تورم قیمت دلار مالیات قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
تلویزیون تئاتر سریال زنان فیلم ازدواج سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت قرآن کریم
خورشید
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال تیم ملی فوتسال ایران پرسپولیس ایران استقلال فوتسال بازی سپاهان باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
روانشناسی خواب موز افسردگی کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی