جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
کافکا و بی اعتنایی
نمی دانست در جهان چه ذخایر بی پایانی از بی اعتنایی وجود دارد .
تربیت احساسات-گوستاو فلوبر
۱) پسر دبیرستانی فیلم squid and the whale وقتی می شنود دختر همکلاسی اش «مسخ» کافکا را خوانده می گوید «یه داستان خیلی کافکایی یه.» (پسر تحت تاثیر پدر نویسنده اش است و در ضمن سعی دارد نظر دختر را به خودش جلب کند.) دختر در جواب می گوید؛ «طبیعی است چون کافکا آن را نوشته.» این شوخی می تواند به مثابه تمثیلی از وضعیت کنونی هر منتقد در مواجهه با اثری از کافکا به کار رود. چرا که امروز هر اثر ادبی مترصد است تا تنه اش را در امتداد فضایی که کافکایی خوانده می شود، گسترش دهد. منتقد اما ناگزیر است مرتباً به خود یادآوری کند تنها کافکاست که کافکایی نیست. ترکیباتی که فضای جهان کافکایی را تشکیل می دهد عمدتاً تقلیل عناصر مرکب و پیچیده به آیکون های تک یاخته یی است. اثر کافکا اما متشکل از فعل و انفعالاتی است که گزارش یک لحظه ثابت آن بی معناست. اصطلاح کافکایی عملاً تبدیل شده است به یکی از آن ابزارهای تبلیغاتی مثلاً جمله های تحسین برانگیز ریویونویسان مطبوعاتی که پشت جلد کتاب ها درج می شود یا آنکه در وصف یک کتاب دهان به دهان می چرخد. اثر کافکا که پرجنب و جوش، مهارناپذیر و یکسر سیاسی است مرتباً مورد تهاجم قرار می گیرد. کالایی شدن کافکا تقلیل او به یک اسانس ادبی است که پسند ذائقه امروز بازار ادبیات جهان است. از این رو وظیفه منتقد اثر کافکا هرچند دشوار و گاه ناشدنی است رهانیدن اثر از بار کافکایی است.
۲) در فصل دوم رمان « محاکمه» یک روز یکشنبه کا به دادگاه فراخوانده می شود. یافتن دادگاه در میان ساختمان های تو در تو، محقر و درب و داغان کار پردردسری است. سرانجام کا محل برگزاری جلسه را پیدا می کند. یک نیم طبقه طوری که حاضران مجبورند سر خود را خم کنند. کا بی اعتنا به حاضران و ارباب جلسه اختیار عمل را در دست می گیرد و با لحنی قرا شروع می کند به توهین و تحقیر کردن دستگاه فاسد قضایی. جماعت با او همراه می شوند. هورا می کشند و دست می زنند و کا خوشحال است که توانسته بر مردم تاثیر بگذارد و ماهیت دستگاه قضایی را آشکار کند. اما یک حادثه کوچک و مبتذل وقفه یی در کار او ایجاد می کند. فلوبر در شاهکار خود «تربیت احساسات» سازوکار حوزه های مختلف قدرت در یک ساخت اجتماعی را نشان می دهد. هر کنش فردریک مورو در چارچوب این ساخت اجتماعی معنا می یابد زیرا ارتباط او را با کانون های حقیقی قدرت فاش می کند. در این زمینه است که بی اعتنایی قدرت نمود می یابد. دادگاه در مقابل نطق تاثیرگذار کا بی اعتناست. کا انتظار دارد به او واکنش نشان داده شود. اما دادگاه سرد و خاموش است. همه چیز را به تعویق می اندازد. شور کا فروکش می کند. این رفتار دائمی و ذاتی قدرت است. فردریک مورو این منش قدرت را در زمینه یی روانی درک می کند اما کافکا در فصل دوم رمان محاکمه صریح ترین جلوه بی اعتنایی قدرت را نشان می دهد. چیزی شبیه نشنیدن، جدی نگرفتن یا پوزخند زدن آن هم وقتی کا احساس می کند بیشترین توجه را جلب کرده است و به عنوان نیروی آشوبگر عمل کرده است. اما عمل او به چشم نیامده. انگار به زبان دیگری حرف زده باشد یا اینکه صدایش در دادگاه پخش نشود. وقتی قاضی تحقیقی با مشاورش پچ پچ می کند آیا از او نمی پرسد که چرا از دهان کا صدایی بیرون نمی آید؟
امیرحسین خورشیدفر
منبع : روزنامه اعتماد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
غزه روسیه جنگ مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت
ایران هواشناسی تهران بارش باران آتش سوزی قوه قضاییه پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو سهام عدالت بازار خودرو قیمت طلا قیمت دلار قیمت سکه خودرو دلار حقوق بازنشستگان سایپا بانک مرکزی ایران خودرو
سریال کتاب نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سینمای ایران سینما دفاع مقدس
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه حماس نوار غزه چین ترکیه اوکراین انگلیس نتانیاهو ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل آیفون همراه اول تبلیغات اینستاگرام ناسا
خواب فشار خون دیابت کبد چرب کاهش وزن بیمه