شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

رمان‌های میرزا فتحعلی آخوند‌زاده و نخستین نقد‌ها


رمان‌های میرزا فتحعلی آخوند‌زاده و نخستین نقد‌ها
آثار به جا مانده از فتحعلی آخوندزاده، به‌رغم محدودیت کم، از نظر کیفیت بسیار با ارزش و مهم است، زیرا که برای نخستین بار است که منتقدی در زبان فارسی، به جای نقد ادبیات ایران با معیارهای لفظی و ظاهری کلام، به تحلیل آثار ادبی می‌پردازد و ارزش آن آثار را نه در الفاظ که در مضامین فکری و اجتماعی و اخلاقی می‌سنجد.
می‌توان گفت که نقد ادبی در ایران به مفهوم نوین آن که داوری علمی و مستدل درباره ارزش آثار ادبی باشد، نخستین بار در مقاله قرتیکا در ‌١٢٨٣ ه.ش از سوی میرزا فتحعلی آخوند زاده ارائه شد. آخوندزاده مبحث نقد ادبی را از محدوده بسته گفتگو درباره صنایع بدیعی و لفظی و معنوی کلام خارج کرد و به نقد و سنجش داروی در ارزش موضوع و شیوه بیان کشاند. بر طرح مضامین فکری و اجتماعی و اخلاقی در آثار ادبی تاکید کرد. به این ترتیب او معیارهای عینی نقد را جانشین ملاک‌های مبهم و کلی ذهنی کرد. نقد پرتحرک و زنده رئالیستی را به جای بحث موشکافانه و ملانطقی نشاند و برای داوری درباره ارزش اجتماعی آثار ادبی را در نقد خود مطرح کرد.
به عقیده آخوندزاده نقد حقیقی باید به کمک استدلال، درست یا نادرستی اندیشه مندرج در یک اثر ادبی را ثابت کند. دلایل نیز باید علمی و مستند باشد و روایت و جعل نباشد. به عبارت دیگر آخوند زاده عینی و علمی بودن نقد را مطرح می کند و انتقادهای ذهنی و جزمی را زیان بخش می‌داند. قاطعیت و صراحت از خصوصیات دیگر نقد آخوندزاده است.
او با آن که خود توصیه می کند که در نقد«هر آنچه گفته می‌شود از راه ظرافت و ملایمت گفته شود، به شرطی که حرف دل آزار و خلاف ادب نسبت به منصف در میان نباشد»، با این همه او در نقدش این اصل را تنها در باره آن‌ها که با افکارشان موافق است، مراعات می‌کند. درباره شاعران و نویسندگانی که با اندیشه‌های آنان موافق نیست، لحنی تند و پرخاشگر دارد.
او نخستین گام برای حل مسایل را شناخت و انتقاد از آن می‌دانست. در واقع نقد ادبی آخوندزاده نیز مولود نقد اجتماعی اوست و از این رو در تمامی مقالات نقد ادبی آخوندزاده، نظرگاه اجتماعی این منتقد را می بینیم که تکیه گاه اصلی اوست. به گفته یکی از صاحب نظران«او نقد را به عنوان یکی از نیرومندترین ابزارهای مبارزه علیه فساد، جهل و تمامی عواملی که شخصیت انسانی را به اسارت در می‌آورد، می‌شناسد». او وقتی درمی‌یابد در مقابل مسایل انتقادی که می‌بیند از سویی سکوت کردن نارواست و از سویی دیگر طرح کردنش هم«تعرض» شناخته می شود، دیگر چاره‌ای نمی بیند که به «کرتیکا یا قرتیکا» متوسل شود....


http://msaei.blogfa.com
منبع : خبرگزاری ایسنا