دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

شکل گرایی


شکل گرایی
مکتبی است در نقد که در فاصله سال های ۱۹۱۷- ۱۹۱۵ در روسیه به وجود آمد. بنیان گذار آن، اعضای دوانجمن مطالعات زبان شناسی در مسکو و پتروگراد بودند که با یکدیگر همکاری نزدیک داشتند. هدف پایه گذاران این مکتب که به شکل گرایان روس معروف شدند، یافتن پایه های علمی برای نقد ادبی بود. آن ها دیدگاه های تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی و روان شناسی را در نقد رد می کردند و معتقد بودند که اثر ادبی را تنها باید از جنبه ادبی بودن آن مورد توجه قرار داد و در حقیقت می خواستند با روش علمی، راز ادبی بودن اثر ادبی را کشف کنند و برای این کار، به تجزیه و تحلیل عناصر موجود در خود اثر می پرداختند.
مهم ترین عنصر در اثر ادبی، از نظر شکل گرایان، زبان و ساختار آن است. اثر ادبی نوشته ای است که در آن زبان متداول با روش ها و تمهیداتی که نویسنده یا شاعر به کار می برد، به هم می ریزد تا زبانی تازه و ناآشنا، با نظامی جدید به وجود بیاید و این همان چیزی است که از آن به آشنازدایی تعبیر می شود. وجه تمایز عمده این زبان تازه، یعنی زبان ادبی، آن است که برعکس زبان غیرادبی واژه ها به طور مستقیم به مصداق های خود برنمی گردند، یعنی برخلاف زبان عادی که واژه ها مفاهیمی صریح و روشن را به ذهن خواننده یا شنونده القا می کند، در زبان ادبی مصداق هایی صریح برای واژه ها وجود ندارد و کلمات اغلب از مفاهیمی ضمنی و اضافی برخوردارند وهمین مفاهیم ضمنی است که به کلمات عمق می بخشد و به آن ها کیفیت هنری می دهد و در نتیجه خواننده یا شنونده را به درک لذت هنری وا می دارد.
این نوع کاربرد، زبان را از حالت کاربرد اتوماتیک یا اعتیادی بیرون می آورد و باعث برجسته شدن خصوصیت های آن می شود. نویسنده یا شاعر از تمامی تمهیداتی که باعث قوت و دقت زبان می شود، از کوچک ترین واحدهای سازنده زبان یعنی صداهای موجود در کلمات، تا کلمه، بافت و آهنگ کلام، نحو، وزن، قافیه و بالاخره تصویرهای خیال برای رسیدن به این تشخص و تمایز استفاده می کند و بدین ترتیب، زبان معمول، به صورت زبانی دیگر (زبان ادبی) تغییر شکل می یابد که از هنجار زبان عادی دور است. کار منتقد در حقیقت کشف تمهیداتی است که شاعر یا نویسنده برای این منظور به کار برده است.
از دیگر مسائل مهم مورد بحث در این مکتب، فرم یا شکل اثر هنری است. از نظر این منتقدان شکل وسیله ای برای بیان محتوا نیست، بلکه محتوای اثر ادبی، عاملی است که انگیزه به وجود آمدن شکل اثر می شود.
از این نظر، محتوا یکی از عناصر تعیین کننده شکل است وتنها از این جهت است که مورد بررسی قرار می گیرد. بدین ترتیب هر یک از عنصرهای اثر ادبی می تواند شکل محسوب شود، با این شرط که نقشی در نظام اثر داشته باشد. بنابراین در این مکتب نقد، آن چه بیش از همه مورد توجه است، سبک و ویژگی های فنی اثر هنری است و این دو، نه به عنوان شیوه بیان بلکه به عنوان هدف اثر هنری مطرح می شوند. از این جهت «چگونگی» بیان اثر هنری، بیش از آن چه که آن اثر بیان می کند، ارزش می یابد.
به طور کلی عقاید شکل گرایان را به این ترتیب می توان خلاصه کرد: اثر ادبی، بیش از آن که وسیله ای برای بیان عقاید یا انعکاسی از واقعیت اجتماعی باشد، خود واقعیتی مادی است که از کلمات ساخته شده و در این ساخت، آن چه مهم است جنبه فنی و شگردهایی است که هنرمند به کار می گیرد و به عبارت دیگر اثر هنری، مجموعه همه فرآیندهایی است که در آن به کار رفته و نقد، مطالعه عینی همه این فرآیندهاست.
مکتب شکل گرایی تا سال ۱۹۲۷ در روسیه رواج داشت اما براثر تباین آن با سیاست فرهنگی دولت شوروی که مروج مکتب واقع گرایی بود، بنیان گذاران آن نخست به پراگ (چک واسلواکی سابق) و سپس به آمریکا مهاجرت کردند. علاوه بر ویکتور شکلوسکی که بنیان گذار این مکتب بود، اوگنی زامیاتین، رنه ولک و رومن یاکوسبون از جمله صاحب نظران این مکتب هستند.
منتقدان مکتب نقد نو از نظریه های شکل گرایان روس بسیار تاثیر پذیرفته اند.
منبع : روزنامه خراسان