یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آگاهی سیاسی جهانی


آگاهی سیاسی جهانی
رئیس جمهور آمریکا در بحبوحه بحران گسترده اعتماد به توانایی ایالت متحده در به کارگیری یک رهبری موثر و کارآمد در امور بین الملل، قدرت را در کاخ سفید به دست خواهد گرفت. نبود این اعتماد ممکن است یک موضوع ناخوشایند برای ایالات متحده باشد اما حقیقت دارد.
اگرچه رهبری ایالات متحده در ایجاد ثبات و توسعه جهانی تاثیر دارد اما تاثیرات فزاینده عنان گسیختگی های ملی، بی مسئولیتی های مالی، یک جنگ غیر ضروری و اشتباهات اخلاقی در آمریکا، رهبری ایالات متحده را در جهان بی اعتبار و بدنام کرده است.
برای اولین مرتبه در تاریخ در این مقطع زمانی تقریبا تمامی بشریت از نظر سیاسی فعال، آگاه و بر یکدیگر تاثیر گذار هستند. چیزی که من آن را «آگاهی سیاسی جهانی‌ می‌خوانم.
عمل گرایی جهانی (سیاست کار و عمل) موجی از کاوش برای توجه به فرهنگ و فرصت های اقتصادی در دنیایی که خاطرات سیطره امپراطوری ها و حکومت های استعماری را به یاد می آورد، پدیدار می کند. این عمل گرایی جهانی با تغییر بنیادین دیگری نیز همراه است. تسلط ۵۰۰ ساله قدرت های سنتی رو به پایان است و برتری جدید چین و ژاپن ظهور می کند. این در حالی است که هند و شاید یک روسیه احیا شده نیز از ابرقدرت های آینده جهان خواهند بود.
یکی از وظایف پیش روی باراک اوباما این است که مشروعیت جهانی آمریکا را با پیشتازی در اقدامی گروهی برای ایجاد سیستمی جامع از مدیریت جهانی احیا کند.
حال به ۴ کلمه مهم و استراتژیک اشاره می کنم که استفاده از آنها توسط دولت جدید واشنگتن لازم و ضروری است:
۱) وحدت بخشیدن
۲) وسعت بخشیدن
۳) تعامل
۴) برقراری صلح.
۱) وحدت بخشیدن به معنای انجام اقدامات جدید برای ایجاد دوباره حس رضایت مشترک میان آمریکا و اروپا می باشد. به همین منظور گفتگوهای غیر رسمی اما در سطح مقامات ارشد میان آمریکا و اروپا لازم است. آمریکا باید با سه کشور انگلیس ،فرانسه و آلمان گفتگوهای حساب شده ی بیشتری برگزار کند. سالهاست که اروپایی ها نسبت به این موضوع که به آنها در اتخاذ سیاست های بین المللی بی توجهی شده است،اعتراض دارند. اختلافات میان آمریکا و هم پیمانان اروپایی اش در مورد تامین نیروهای نظامی در افغانستان نمونه ای از این اعتراض از سوی چند کشور اروپایی است. امید می‌رود که رئیس جمهور جدیدآمریکا اقدامات سنجیده برای احیای گفتگو های جدید میان واشنگتن و هم پیمانان اروپایی اش انجام بدهد.
۲) وسعت بخشیدن به معنای انجام اقدام سنجیده برای ایجاد یک ائتلاف گسترده تر ، متعهد به اصول وابستگی به یکدیگر و آماده ایفای نقش های مهم در حمایت از مدیریت جهانی کارآمد می باشد. برای نمونه مشخص است که گروه جی هشت(G۸) با اعضای فعلی عمر خود را کرده است. به همین خاطر باید کشورهایی که از نظر ژئوپلتیکی و اقتصادی در عرصه بین الملل مهم به شمار می‌روند در گروههایی همچون جی هشت حضور یابند تا شمار اعضای این گروه افزایش یابد.
۳) تعامل به معنای ایجاد مذاکرات غیر رسمی میان مقامات ارشد قدرت های مهم دنیا به ویژه آمریکا، سه کشور مهم اروپا، ژاپن، روسیه و احتمالا هند است. برای نمونه مذاکرات شخصی منظم میان رئیس جمهور آمریکا و رهبر چین برای توسعه حس رضایتمندی دو جانبه سازنده بوده و خواهد بود. بدون حضور چین روند حل و فصل گروهی چاش های جهانی دچار مشکل می شود. چین از نظر اقتصادی یک کشور ملی گراست و از نظر بنیادین یک قدرت محتاط و هشیار است. دنگ ژیائوپینگ بهترین فردی است که نگرش بین المللی پکن را توصیف کرده است. او می گوید نگرش خارجی چین این گونه می باشد : به آرامی نظاره گر اطرافت باش، موضع خود را حفاظت کن، با آرامش با امور دست و پنجه نرم کن، توانایی هایت را پنهان کن، در حفظ یک زندگی بی سروصدا متبحر باش و هرگز اعلام رهبری و برتری نکن.
این نگرش وجه تمایز میان چین و روسیه را نشان می دهد. مسکو همچون پکن قصد بازنگری در الگوهای بین المللی خود را دارد اما در این مسیر بی صبر، نا امید کننده و گاهی تهدید آمیز عمل می کند. با این حال به نفع آمریکا و اروپاست که با روسیه در تعامل باشد. آمریکا باید به دنبال توافق نامه‌هایی باشد که ثبات جهانی را گسترش بدهد، باعث کاهش تسلیحات هسته ای شود و مشکلاتی همچون موضوع هسته ای ایران را تحت این توافق ها حل و فصل کند. امریکا و اروپا باید به دنبال کشف راههایی در تایید دوباره تعهدشان به تمامیت ارضی اوکراین و گرجستان باشد. در حالی که در این راستا باید روسیه نسبت به این موضوع متقاعد شود که منافع این دو شور شوروی سابق به هیچ وجه علیه منافع ملی روسیه نمی باشد.
۴) برقراری صلح شامل انجام اقدامات سنجیده از سوی واشنگتن برای جلوگیری از گیر افتادن آمریکا در منطقه ای بزرگ از کانال سوئز تا هند است. لازم است در این راستا تصمیمات فوری ( با کمک اروپا) در یکسری مسائل مربوطه اتخاذ گردد.
در این مسیر لازم است روند صلح خاورمیانه در اولویت قرار بگیرد. اوباما باید بداند که در سازش مسالمت آمیز میان فلسطین و اسرائیل باید ابتدا یک کشور غیر نظامی فلسطین لحاظ شود. همچنین موضوع تعیین مرز ها باید براساس اصول سال ۱۹۶۷ تعیین گردد. اسرائیل و فلسطین باید همچنین این حقیقت را بپذیرند که پناهندگان فلسطینی نمی توانند به محل اسکان اسرائیلی ها بازگردند. به این پناهندگان باید کمک هایی در ایجاد یک کشور مستقل فلسطین ارائه شود. در نهایت اسرائیلی ها و فلسطینی ها باید قبول کنند که ایجاد صلح درازمدت به این موضوع بستگی دارد که بیت المقدس یه عنوان پایتخت مشترک فلسطین و اسرائیل به حساب آید.
آمریکا همچنین باید در راستای برگزاری مذاکرات جدی دو جانبه با ایران گام بردارد.
در نهایت استراتژی آمریکا در افغانستان و پاکستان به بازنگری و ارزیایی اصولی مجدد نیاز دارد. آمریکا باید از موضع نظامی در افغانستان جدا شود و به دنبال سازش غیر متمرکز سیاسی با گروهی از اعضای طالبان باشد که آماده مذاکره می باشند. سازش با طالبان می تواند تمایل اعضای این گروه را برای از بین بردن گروه القاعده به همراه داشته باشد.
زبیگنیو برژینسکی - هرالد تریبیون
زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور اسبق آمریکا بوده و هم اکنون یکی از فعالان سیاسی برجسته در آمریکا و جهان می باشد. وی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین اللملی (CSIS) نیز فعالیت هایی داشته است. مقاله فعلی برگرفته از سخنان وی در موسسه چاتم هاوس در لندن است. متن کامل این سخنرانی قرار است در شماره ژانویه ۲۰۰۹ مجله فارن اَفیرز منتشر شود.
منبع : سایت الف


همچنین مشاهده کنید