شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هنر خواب کردن فقرا


هنر خواب کردن فقرا
آقای سارکوزی که متوجه شد به نمایش گذاشتن شیوه زندگی لوکس اش برافکار عمومی اثری ویرانگر داشته و باعث شده است که کاندیداهائی که خود را به او منتسب می کردند نتایج بدی در انتخابات شهرداری ها و مناطق فرانسه بدست آورند، تصمیم گرفته که زین پس خودداری پیشه کند. با این حال اوعاجز از حل یک تناقض اصلی است : در حالی که سمت وی اهمیت دادن به منافع عمومی را طلب می کند، او شیفته موفقیت فردی ای است که در جهان نمایش گرامی داشته می شود.
در ماه ژوئن ٢٠٠٧، مارک الویه فوژیل، مجری برنامه « خواب را از سر همه می اندازی » بر روی کانال ۶M ، برنارد لاپورت* مربی تیم راگبی فرانسه که چند روزبعد از سوی نیکلا سارکوزی بعنوان وزیر مشاور در امور ورزش انتخاب شد را دعوت کرده بود. مجری برنامه، پس از اینکه لاپورت را واداشت که علاقه اش برای سارکوزی را عیان سازد از او پرسید: « محدودیت سقف مالیات بر ثروت نیز به نفع شماست ؟ مگر نه ؟ » و لاپورت پاسخ داد « آره ولی نه به اندازه شما» و بدین ترتیب خنده و کف زدنهای تائیدانه حاضرین را موجب شد. چگونه می توان عوام را با تلقین این احساس « که از جمله حاضرانند» به کف زدن مسخره کردن غصب حقوق شان واداشت . برای جلوگیری ازبرانگیختن کینه مردم فقط کافی است که به آنها افتخار حضور درگفتگوهای تند شما داده شود و آنها را دراین بحث های « ماست و دروازه» غرق ساخت.
در مدل مارکسیستی ، کارگران تشویق به طرد تفکر بندگی و «خود زبون انگاری» می شوند که نمی گذارد آنها سرنوشتشان را با توانگران مقایسه کنند ، تا بی هیچ حس حقارتی خواستار تقسیم ثروتها شوند. در عین حال آنها خود را در کسانی بازمی شناسند که همانند خودشانند: حقوق بگیر یا بیکار، محلی یا خارجی، و با آنها احساس همبستگی و همدردی دارند. هوشمندی نیروهای راست در وارونه کردن این مدل است زین پس حقوق بگیران خود را در ثروتمندان باز می شناسند و شرایط شان را با کسانی مقایسه می کنند که وضعیت مشابه آنها دارند: مهاجری که حق بیکاری می گیرد در حالیکه او از آن استفاده نمی کند وفرد بیکاری که تا لنگ ظهر می خوابد وقتیکه او « صبح زود بر می خیزد» تا به سرکار رود.... بدین ترتیب نارضایتی وی بصورت زیرکانه ای از جایگاه طبیعی اش جهت گردانی می شود و یک دایره انحرافی بسیار کارآ پدیدار می گردد. هرچه وضعیت وی خراب تر شود، او بیشتر به سیاست مدارانی رای می دهد که شرائط اش را باز هم وخیم تر می کنند(١).
در شرائطی که هرکس در زیرفشار رسانه ای می پندارد که توسط تن پروران ، انگل ها و بزهکارانی محاصره شده که می خواهند وی را لخت کنند، تنها راه حل باقی مانده برای او پرورش امیدهائی کاملا فردی است. به فکر او نمی رسد که قوانین را در جهت بهبود وضعیت همگان تغییر دهد و در این راه احیانا با دیگران متحد شود، تنها به کشیدن گلیم خویش از آب می اندیشد. « هرکس شانس خود را خواهند داشت»، این جمله رئیس جمهور در شب پیروزی است و سپس « هرکس به منافع خود » فکر می کند و در نهایت « خدا برای همه» و این آن چیزی است که همگان هنگام سفر وی به واتیکان و ریاض در می یابند. اما این امررا با بکارگیری فرهنگ عامه انجام می دهد و با استفاده ازانبوهه اشکال متفاوت موضوعی که ذهن ما در مقابل آن واکنش پاولفی نشان می دهد: Succes story. Succes story برندگان بلیط بخت آزمائی. Succes story صاحبان شرکتی که از هیچ شروع کردند. Succes story هنرپیشه ها، خواننده ها، قهرمانان ورزشی و یا مانکن ها. یعنی همان هائی که از صبح تا شب داستان « کشف » شدنشان نقل شده و از پایداری و ناامید نشد نشان علی رغم مشکلات اولیه تمجید می شود و با جزیئات تمام شیوه زندگی کنونی و راحتی و ثروتشان بازگو می گردد.
● شما هم رئیس جمهور شوید !
تمام این داستان ها که مثل بمباران بر سر مردم درمانده ای فرود می آیند که اسیردر فقر و وحشت گذران خود هستند تنها حامل یک پیام اند: برای چه باید به دنبال تغییر وضعیت بود و به برابری اندیشید وقتی که در هر لحظه با کمی شانس ، یا با تلاش زیاد و یا با ترکیبی از هردوی اینها می توان از باتلاق خویش پرگشود و تا اوج قله های ثروت جشن های jet-set (٢) پرواز کرد. به جامعه کازینو خوش آمدید ! مدل موفقیت که به واسطه « شوبیزینس» تقریبا همیشه در جامعه حضور دارد در هر فرد دیدی تحقیر آمیز نسبت به اطرافیانش پدید می آورد و او آنها را همچون « عقب مانده » ها و « بازنده » ها می نگرد و تنها در آرزوی دور شدن از آنهاست. بدین ترتیب کوره عقده های حقارت، احساس کمبود و عدم رضایت گرم نگه داشته می شود. و باکشتن هر گونه همبستگی در نطفه ، تمایل به داشتن « غرور طبقاتی » و احساس تعلق به یک گروه اجتماعی که موتور لازمه برای مبارزه در راه عدالت اجتماعی است را غیر ممکن می سازد.
آقای سارکوزی بدون هیچ حیائی به ارزش های صنعت سرگرم سازی جامعه می پیوندد و بشکلی طبیعی آنها را به جهان سیاست وارد می کند. از همان لحظه انتخاب به جای فاصله ازگرفتن فضای رسانه ای آنچنان که از یک رئیس جمهور انتظار می رود، او ترجیح داد که با کشتی شخصی یکی از دوستان ثروتمندش به گردشی دریائی برود. آنچه بیش از همه در اینکار تعجب آور بود، عدم توانائی او در نفهمیدن این مسئله است که رئیس جمهور یک ستاره رسانه ای (People) مثل بقیه نیست و اینکه چرا او نباید به دلیل قرار گرفتن در این پست از لذت بردن از موفقیت های شخصی اش بازداشته شود.
طرفداری کور از سارکوزی (Sarkomania) در زمان رونقش باعث یک شبهه شد : برای اولین بار به قدرت رسیدن وی برای کسانی که او را به قدرت رسانده بودند همان مفهومی را نداشت که برای خود او. در نشریات همه چیز طوری برنامه ریزی شده بود که خواننده خود را به جای ریئس دولت جدید بیانگارد و مجسم کند که به جای وی بودن چه حالتی می تواند داشته باشد. مجله لوپن (Le Point) صفحات انتخاب شده کتاب شرح حالی از وی را تحت عنوان « برای او ، زندگی تازه آغاز شده است »(٣) به چاپ رساند. هیچ نکته ای درباره محل های سکونت رئیس جمهور و وزرای او نادیده گرفته نشد ( یان آرتوس برتراند، عکاس معروف حتی برای مجله پاری مچ – Paris Match- (٤) از اقامتگاه های سارکوزی و وزرایش از «بالای آسمان » عکس گرفت) و درباره علاقه آنها ، و عادت های تازه شان و تغییراتی که در محل های اقامت شان داده اند به تفصیل صحبت شد. سارکوزی در آستانه پیروزی گفته بود: « من باید حالا به یک خانه مجلل در پاریس، یک قصر در رامبویه و یک قلعه در برگانسون برسم ، چه باید کرد زندگی است دیگر»(٥). آدم از خود سوال می کرد که او در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و یا بلیط بخت آزمائی اش برنده شده است. و برای اینکه انتخاب شدن او واقعا هم به بردن در بلیط بخت آزمایی شبیه تر باشد او تصمیم گرفت که از پائیز همان سال حقوق خود را دو برابر کند.
بنظر نمی رسد که لحظه ای فکر کرده باشد ( حتی علی رغم میل اش) که انتخاب او بعنوان رئیس جمهور وی را در جایگاه دیگری قرار می دهد و در مقابل هموطنانش مسئولیت های دیگری به جز یک ازدواج جدید آنهم با یک خواننده و مانکن سابق را از او طلب می کند. بعد از افتضاحی که در نمایشگاه کشاورزی به دلیل توهین او به یک بازدید کننده ( « گمشو، ابله») رخ داد، وزیر کارو روابط اجتماعی و همبستگی آقای اگزاویه برتاند (Xavier Bertrand) در دفاع از او به یک روزنامه نگارگفت که هر کس دیگری نیز به جای او چنین عکس العملی نشان می داد. و وقتی روزنامه نگارپاسخ داد : « اما ما رئیس جمهور نیستیم » او به صورتی معنی دار گفت:« ولی همه حق آنرا دارند که آرزوی آنرا داشته باشند»(٦).
از وضعیت زندگی تان راضی نیستید ؟ از رئیس جمهور نخواهید آنرا بهتر کند خودتان رئیس جمهور شوید! بدین ترتیب مسئولیت ریاست جمهور به این محدود می شود که نمونه و یا مدلی باشد که هرکس، از هر پایگاه اجتماعی از او تقلید کند. چرا که بچه پولدار محله ثروتمند نوئی (Neuilly) واقعا باور دارد که صعود او به قدرت فقط ثمره سرسختی اش بوده است : « وقتی من جوان بودم فکر می کردم که همه چیز ممکن است، همه چیز عکس آنرا نشان می داد و با این وضع من فکر می کردم که همه چیز برای من امکان پذیر است».(٧). با تاکید بر اینکه « شایستگی » افراد سرنوشت آنها را رقم می زند ، جریان راست نظم حاکم براجتماع را طبیعی جلو می دهد: ثروتمندان همچون فقرا کاملا مسئول وضعیتی هستند که در آن به سر می برند . بدینگونه نمایندگان می توانند با وجدان آسوده خود را از هرنوع سرزنشی مبری بدانند.
جای تعجب نیست که پیشبرد این راهکار ایدئولوژیک خیلی سریع در عمل غیر ممکن شد : چراکه پذیرش آن فی النفسه چیزی نیست جز نفی خود سیاست ، که ازدواج آن با « شوبیزینس » نیز وصله ایست ناجور. همانگونه که آقای برتراند آنرا به خوبی با برهان خلف می نمایاند : « متاسفانه امکان اینکه ٦٥ میلیون فرانسوی در آن واحد رئیس جمهور باشند وجود ندارد». فعالیت سیاسی که می باید منطقا منافع عموم را در نظر بگیرد نمی تواند به ارتقا موفقیت های فردی خلاصه شود چراکه این امر درست بر روی تفاوت بین افراد بنیان شده و شامل بخش اعظم جامعه نمی شود.
البته دولت فرانسه به بهای ملق بازی های دیالکتیکی ای که یکبار دیگر صدای چرق چروق استخوان هایش را در می آورد می کوشد که عملکرد خود را در جهت منافع عموم نشان دهد: مثلا کریستین لاگارد(Christine Lagarde) وزیر اقتصاد و بودجه می گوید که نپذیرفتن کار حقوق بگیری ریشه در « پیش داوری های اشرافی » دارد و اهدای بازنشستگی زودرس برای کارهای سخت نوعی « امتیاز» به حساب می آید (٨).
آقای کریستین استروزی (Christian Estrosi) وزیرماورای بحر که در ضد حمله رسانه ای پس از افتضاح نمایشگاه کشاورزی در یک برنامه تلویزیونی شرکت کرده بود از اینکه یک شهروند عادی جرات کرده که با رئیس دولت درست صحبت نکند اظهار تعجب می کند و می گوید : « سارکوزی مردی است جوانمرد ، گشاده روی که دست دوستی به سوی همه دراز می کند و می خواهد به زیر دستان خدمت کند». بنابر ادعای کریستین استرو زی نوعی فضای کرامت تاثر آور عمومی حول رئیس جمهور و در درجه اول خود وی وجو دارد: « هرشب قبل از خواب از خود سوال می کنم که نکند کسی را فراموش کرده باشم »(٩).
آنچه جای پنهان کردن ندارد آنست که سارکوزیسم به معنی «حواله انگشت شست» به همه است. این حرکت زشت یکی از اصول « مصرف کردن خود نمایانه » است که اطلاقی شایسته برای « لوطی بازی * و بلینگ بلینگی** » است که امروز مظهر سارکوزیسم می باشد. این مدل موفقیت را نمی توان به همه تعمیم داد چرا که در واقع یک مدل نیست. لازمه تحقق آن وجود افرادی کافی برای از یک سو حسودی کردن و از سوی دیگر خدمت کردن به شما است. باید برای آن تماشاگرانی وجود داشته باشند که بتوان تحسین آنها را برانگیخت و یا به بیانی دیگر حتی تحقیر شان کردن، و برای اینکه بیشتر مجذوب شوند، باید هر چه کمتر ثروت داشته باشند. از سوی دیگر تمام شیوه رفتار این رئیس جمهور نیز نقشی از این تحریک عوام و در عین حال سوظن نسبت به آنها دارد. گواه این امر تمایل ناشایست یک رئیس دولت در اولین بازدید هایش به داشتن رفتاری مشابه یک داروغه لات است ( « اگه مردی بیا پائین» ، « گمشو» و غیره).
در برنامه فکاهی « دلقک های اخبار » در نوامبر ٢٠٠٧ تحت عنوان « روزی، روزگاری در غرب » ( اشاره به فیم سرجیولئونه.م.) عروسکی که سمبل سارکوزی است در حین درگیری لفظی با کارگران ماهیگیری می گوید:« با اعتصاب کردن نیست که می تونی یکروز ساعت رولکس بخری، بدبخت دهاتی ، برو گمشو...» (١٠) و بدین ترتیب ارتباطی مستقیم مابین این طرز حرف زدن ( که دوستان وی با شرم آنرا رفتاری « مردانه » ارزیابی می کنند) و « لوطی بازی » برقرار می شود.
برای آقای سارکوزی ، مانند کابوی تگزاسی ای که همتای امریکائی اوست، باید همیشه دیگری را مثل اسب وحشی دهنه زد ، تربیت کرد و به بند کشید. رفتار او در تناقض روشن با حرافی های « ملایم» وی درباره « دست دوستی » به طرف دیگری دراز کردن و امکان شانس مساوی برای همگان است.
آنچیزی که « سیاست برای عوام » نامیده می شود در واقع می کوشد که رای دهندگان وضعیت زندگی هر روز سخت تر خود را با نفی دیگری ( و از جمله سیاست مداران ) به واسطه تصویرها و داستانهای زیبائی که به خوردش می دهند به فراموشی بسپارد. در این چارچوب است که ازدواج آقای سارکوزی با کارلا برونی که به بقیه کارهای پر سر و صدای او اضافه شده بیشتر به تلاش ناامیدانه شبیه است برای براه اندازی ماشین رویا سازی باقصد کم کردن اعتراضاتی که هر چه عمیق تر می شود. کارآ نبودن چنین مانوری خود نشانه محدودیت های این استراتژی است.
و البته باعث فروکش آتش خشم در مقابل بی عملی ای نشد که رئیس جمهور در مقابل مشکلاتی که هم میهنانش با آن بطور روزمره درگیر هستند نشان می دهد(« از من چه انتظاری دارید ؟ که خزانه دولتی ای که همین الان نیز خالی است، خالی کنم ؟ ») (١١).
وقتی فاصله شیوه زندگی او و اکثریت مردم دیگر زیاد به چشم می آید، بنظر می رسد که مقایسه کردن سریعا جای، همسان انگاشتن خود با وی را می گیرد.
نوشته Mona CHOLLET
برگردان:
Shervin AHMADI شروین احمدی
* لوطی بازی : عمل سبکسرانه منبع لغت نامه دهخدا
** بلینگ بلینگ Bling Bling اصطلاحی که ریشه در موسیقی و رقص هیپ هاپ دارد و به معنی خود نمایی و شیوه زندگی پر تجمل می باشد که این روز ها به لقب سارکوزی تبدیل شده است
١- Thomas Frank, Pourquoi les pauvres votent à droite, Agone, Marseille, ۲۰۰۸.
٢- Lire sur le site d’Acrimed : « La "petite caissière" et son blog : un conte pour médias ? », par Nadine Floury, ۷ mars ۲۰۰۸.
٣- Jean-Marc Parisis, « Pour lui, la vie va commencer », Le Point, ۱۰ mai ۲۰۰۷.
٤- « Les châteaux de la République vus du ciel », Paris-Match, ۲۸ juin ۲۰۰۷.
٥- Cité dans Yasmina Reza, L’aube le soir ou la nuit, Flammarion, Paris, ۲۰۰۷.
٦- « Edition spéciale », Canal +, ۲۷ février ۲۰۰۸.
٧- Cité dans Yasmina Reza, L’aube, le soir ou la nuit, op. cit
٨- سخنرانی در مجلس فرانسه بتاریخ ١٠ ژوئیه ٢٠٠٧
٩- La Matinale », Canal +, ۲۸ février ۲۰۰۸.
١٠- « Les Guignols de l’Info », Canal +, ۶ novembre ۲۰۰۷.
١١- مصاحبه مطبوعاتی در کاخ الیزه بتاریخ ٨ ژانویه ٢٠٠٨

لوموند دیپلماتیک
منبع : صدای مردم