یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سرنوشت یک امپراتوری


سرنوشت یک امپراتوری
“باراک حسین اوباما”،‌ مرد آفریقایی‌تبار و کاندیدای دموکرات‌ها به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد. و پس ازماه‌ها مبارزه فشرده و تبلیغات وسیع و گسترده، مک‌کین جمهوریخواه روز سه‌شنبه ۴ نوامبر ۲۰۰۸ بعد ازظهر پیروزی رقیب سرسخت دموکرات خود را پذیرفت و تسلیم آرای مردم آمریکا شد.
در این مبارزات انتخاباتی، باراک اوبامای ۴۷ ساله توانست با کسب ۳۶۴ رای کالج انتخاباتی و حدود ۶۷ میلیون رای بر جان مک کین رقیب جمهوریخواه خود که ۱۷۴ رای کالج انتخاباتی و حدود ۶۰ میلیون رای را به دست آورده بود، پیروز شود تا به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست آمریکا راهی کاخ سفید شود.
صاحب‌نظران معتقدند، توجه و علاقه بی‌سابقه مردم دنیا به انتخابات امسال آمریکا نه تنها برای موفقیت انتخاباتی یک سیاهپوست بود بلکه بیش از همه برای دنبال کردن سرنوشت یک ابرقدرت و امپراتوری‌ای است که از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی در حال افول است.
این قلم به دلیل بازتاب پیروزی نامزد دموکرات‌ها در ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، بازخوانی این پیروزی پر سر و صدا را مهم تلقی نموده زیرا مرم جهان همچون مرم آمریکا در انتظار تغییر و تحولات مثبت در چرخش مواضع سیاستمداران آمریکایی در قبال مسائل جهانی هستند و آینده نه چندان دور، حقایق و واقعیت‌های بسیاری را در این زمینه هویدا و عریان خواهد نمود.
اکنون به صورت فشرده و اختصار، مروری بر این انتخابات و پیروزی نامزد دموکرات‌ها خواهیم داشت:
۱) وقتی که پیروزی “اوباما” اعلام شد، برخی از ناظران و تحلیلگران رسانه‌های اروپا آن را “انقلابی”‌ عنوان کردند! ظهور یک سیاهپوست در بالاترین مقام اجرایی آمریکا البته یک تحول بزرگ و بی‌نظیر است، ولی انتخاب یک سناتور لیبرال و معتدل از مجلس سنا نمی‌تواند به معنای حقیقی آن انقلابی باشد.
البته برخی از صاحب‌نظران دیگر معتقدند که برعکس، “اوباما” نیامده است انقلاب
کند،‌ بلکه او را آورده‌اند که از انقلاب و عصیان جلوگیری کند. اکنون این “اوباما” است که باید نشان دهد تا چه حد هوشمندی و جهان‌بینی او در ماه‌‌ها و سال‌هایی که در پیش است می‌تواند آغاز یک تحول و “تغییر” بنیادی برای جامعه آمریکا و یک محیط صلح و آرامش و دور از سلطه‌گرایی برای جهانیان باشد.
“اوباما” اگر هم خود انقلابی نباشد، برای موفقیت خود و نجات آمریکا، باید انقلاب دیگران را شناخته و درک کند.
۲) خبرنگار سابق مجله آمریکایی تایم و کارشناس برجسته مسائل آمریکا در واکنش به انتخاب “اوباما”‌ گفت: “باراک اوباما کبوتر صلحی که همه انتظار وتصور آن را دارند نخواهد بود”. “جوردن بن فانتی” که حدود ۳۰ سال با نشریه تایم همکاری کرده، در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی در برلین افزود: “تمجید اوباما از اقدامات آمریکا در افغانستان و همچنین جرج بوش (پدر) در عراق نشان دهنده آن است که وی خیلی هم صلح‌طلب نبوده و برخی مناقشات نظامی توسط آمریکا را تائید می‌کند.”
وی همچنین اظهار داشته است:‌ “چنانچه برخی از سخنان اوباما را در بعد سیاست خارجی کنار هم قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که وی دیدگاه جنگ‌طلبانه‌ای هم دارد.”
باید بپذیریم، اوباما نیز یک پروژه آمریکایی است که مانند هر رئیس جمهور دیگر این کشور در راستای تحقق منافع آمریکا عمل می‌کند.
۳) بعضی از تحلیلگران، اذعان کرده‌اند که “باراک اومابا” دارای شخصیتی است کاریزماتیک که به راحتی قادر است با انسان‌ها رابطه برقرار کند و اعتماد آنان را نسبت به گفته‌های خود جلب نماید. نباید دچار اشتباه شد، انتخاب اوباما به هیچ وجه به این معنی نیست که نژاد‌پرستی در آمریکا مرده است:‌ نژاد‌پرستی در آمریکا زنده است و زنده نیز خواهد ماند. عکس‌العمل هواداران “جان مک‌کین” به هنگام سخنرانی “قبول شکست” از سوی وی نشان از این واقعیت دارد که این پدیده شوم و خطرناک همچنان در آمریکا زنده و پرقدرت است. زمانی که “مک‌کین” نام باراک اوباما” را به قصد تجلیل بر زبان آورد، صدای هو کردن نژاد پرستان وی را وادار به واکنش و دعوت آنان به سکوت کرد. در هر صورت “اوباما” را نباید با قدیسان و یا شخصیت‌های محبوب و اثرگذار جهانی چون مهاتما گاندی اشتباه کرد. او محصول الیگارشی آمریکا است و محکوم است که در چارچوب محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی موجود در آمریکا حرکت کند!
۴) “برای تغییر راه درازی پیش روی ماست، شاید در یکسال یا یک دوره موفق به انجام تغییرات نشویم، اما من قول می‌دهم که در نهایت موفق خواهیم شد.” این سخنان منتخب ملتی است که شاید یکسال پیش هیچ کس گمان نمی‌برد که بتواند به مسند ریاست جمهوری ایالات متحده برسد. “باراک اوباما” از چهره‌های مطرح سیاه‌پوستی است که در شخصیت‌ کاریزمای وی کمتر کسی تردید دارد. به صدای رسا و مبهم سناتور جوان در کنار زیرکی و هوشمندی، میزان محبوبیت او را روز به روز افزایش داد. وی توانست گفتمان‌سازی جامعه آمریکا را مدیریت نماید، او به خوبی دریافت که به خاطر عملکرد دولتمردان آن کشور در زمینه‌های اقتصادی، سیاست خارجی و نارضایتی‌های عمومی مردم آمریکا از سیاست‌های هشت‌ساله جرج بوش، مردم گرفتار احساس حقارت و نفرت جهانی هستند و خواهان تغییر در رفتار حاکمان می‌باشند، که از این رو شعار “ما تغییر می‌خواهیم” را به گفتمان حاکم تبدیل کرد و به سرعت مورد استقبال جوانان قرار گرفت. حضور رای دهندگان جوان در رای‌گیری‌های اولیه و همایش‌های حزبی در سال ۲۰۰۸ نسبت به هشت سال پیش، حدودا دو برابر شده است.
موسسه Rock the Vote امسال از ۲/۳ میلیون نفر ثبت‌نام کرده بود، این در حالی است که این رقم در سال ۲۰۰۴ معادل ۱/۴ میلیون نفر بود که برای آن زمان یک حماسه بود.
در مقیاس کوچکتر هم، رئیس دانشکده حکومت و سیاست دانشگاه Sacred Heart در ایالت کانکتی کات آمریکا که هر چهار سال یک بار دانشجویان را به محل برگزاری مراسم ورود رئیس جمهور جدید به کاخ سفید می‌برد، به یکی از خبرنگاران گفت: در گذشته برای پر کردن یک اتوبوس ماه‌ها وقت لازم بود، اما امسال دو اتوبوس اجاره کردیم و این درحالی است که ظرفیت اولین اتوبوس طی چند روز تکمیل شد. آخرین حضور پرشور در میان رای‌دهندگان جوان در سال ۱۹۷۲ به وقوع پیوست. اولین انتخابات ریاست جمهوری که پس از پایین‌آوردن حق رای از ۲۱ سالگی به ۱۸ سالگی انجام شد.
در میان عواملی که موثر در پیروزی چشمگیر “اوباما” بود باید به عامل شکاف بین دو نسل متفاوت آمریکایی نیز اشاره داشت که در واقع در یک کلمه شعار انتخاباتی “اوباما” خلاصه می‌شد، “تغییر” همان عبارتی بود که کمپین “اوباما” به خوبی زمان به کاربردن آن را شناخته بود. این کلمه آن قدر کلی و مبهم است که شاید در چهار سال آینده و هنگام دفاع “اوباما” از عملکرد خود در دوره اول ریاست جمهوری برای راهیابی مجدد به کاخ سفید، هر عملی را بتواند با آن شعار کلی تطابق دهد. واقعیت این است که به رغم اینکه “اوباما” صدها و هزاران بار شعار و واژه تغییر را در طول حدود ۲ سال رقابت انتخاباتی خود تکرار کرد اما هیچ مصداق مشخصی برای این شعار ارائه نداد.
به عبارت بهتر، “اوباما” به گونه ظریفی از تعریف حدود و ثغور و مفهوم تغییر طفره رفت. هرچند که در برخی موارد “اوباما” در انتقادات خود از سیاست‌های جمهوریخواهان و شخص بوش نظرات و راهکارهایی به ظاهر متفاوت از آنچه که تاکنون اعمال شده، ارائه داده است، اما “اوباما” به طور واضح مشخص نساخت که آیا مخالف اصول نظامیگری است یا اینکه وی نیز در مواردی کاربرد نیروی نظامی را تجویز خواهد کرد.
هرچند که از سخنان “اوباما” می‌توان این برداشت را کرد که وی به طور اصولی مخالف کاربرد نیروی نظامی نیست و صرفا بر نحوه و چگونگی یا زمان و مکان کاربرد آن تفاوت‌هایی با جرج بوش و جمهوریخواهان حاکم بر کاخ سفید دارد.
۵) در پی پندارها، گفتارها و کردارهای نومحافظه‌کاران، آمریکا در دنیا با بحران جدی مشروعیت و مقبولیت بین‌المللی رو به رو شد و نومحافظه‌کاران نتوانستند چالش ایجاد شده و نرم‌افزاری در نگاه جهانیان به آمریکا را مدیریت کنند و علی‌رغم اختصاص میلیاردها دلار برای امور رسانه‌ای، تبلیغاتی و دیپلماسی عمومی، وجهه جهانی آمریکا آسیب دیده باقی ماند. انتخاب
اسدالله افشار
منبع : روزنامه رسالت