شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


انتقاد پذیری و آسیب شناسی آن


انتقاد پذیری و آسیب شناسی آن
عده کمی ازافراد با آغوش بازپذیرای انتقاد هستند. اگربه طورناگهانی انتقادی بشنویم، یکه می خوریم وناراحت می شویم ودرخیلی مواقع حالت تدافعی به خودمی گیریم. واکنش ما به انتقاد بستگی به تجربه ای دارد که درگذشته نزدیک یا بسیاردور(به طورمثال درزمان کودکی) کسب کرده ایم. تجربه کودکی ماازانتقاد وطریقه رفتاروالدین با ما نقشی بسیارمهم دربرخوردمان با انتقاددربزرگسالی دارد. براثربینشی که ماازگذشته داریم اکنون دربرابرانتقادی که ازما می شود، واکنش نشان می دهیم ویا انتقاد متقابل می کنیم. چراافراد دربرابرانتقاد معمولا واکنش غیرمعمول نشان می دهند؟
چرا افراد حتی دربرابرانتقادهایی که گاهی خودشان برآنها واقف هستند، عکس العمل منفی یا نا مناسب نشان می دهند؟ برای چند لحظه، فکرکنید وتجاربی که ازانتقادهای گذشته درذهنتان برجای مانده است، به خصوص آنهایی که به دوران کودکی شما مربوط می شود، مرورکنید. ببینید آن را با کدام یک ازاین موارد مترادف می بینید، چون ازتاریکی می ترسیدید وحاضرنشدید درتاریکی ظاهرشوید، بچه ترسووبزدل لقب گرفتید؛ وقتی کاری را به خوبی انجام ندادید، دست وپاچلفتی خطاب شدید؛ برای آنکه لباستان را کثیف کردید به سختی سرزنش شدید؛ وهزاران مثال دیگر.
یکی ازعناصراصلی وهمگانی انتقاد القاب است. کمترپدروماردی به این اصل مهم توجه می کنند که آنها باید ازرفتارفرزندشان انتقاد کنند. او وتشخصش رازیرسوال نبرند. بنابراین، خاطره هایی که ازانتقادهای گذشته به یاد داریم ودرذهن ما باقی مانده است، عناوین ناخوشایند ی است که به ما لقب داده اند. تومایه دردسرهستی، توآدم حقه بازی هستی، توهیچ وقت به پای خواهرت نمی رسی، توبه جایی نخواهی رسید وغیره . جمله هایی ازاین قبیل بدین معنا نیست که شما کاراشتباهی انجام داده ویا حرف ناپسندی زده اید، بلکه این باور را القا می کند که شما نادان، احمق وبد هستید. دومین عاملی که ما را،چه دربچگی وچه دربزرگسالی ، نسبت به انتقاد حساس کرده ومی کند، احساس طردشدگی است. وقتی کسی ازماانتقاد می کند،آن رابرخوردی دوستانه که هدفش منافع ماست؛ به شمارنمی آوریم؛ بلکه به حساب مخالفت شخص، تنبیه، بی محبتی وگاهی نفی کردن کامل خود می گذاریم. ما تقریبا حق داریم که انتقاد راامری منفی وغیردوستانه تلقی کنیم.
تجارب کودکی همواره به ما آموخته اند که انتقاد راطرد شده تلقی کنیم واین باوربا حوادثی که پس ازآن درزندگی ما رخ داده، تقویت شده است. ما آموخته ایم به منتقدان خود شک کنیم. همیشه جمله ای راپیش بینی می کنیم. همیشه تصورمی کنیم، باید دربرابرانتقاد کننده ازخود دفاع کنیم. ازاین رو، همین که احساس می کنیم کسی ازما انتقاد دارد، حالت تدافعی به خود می گیریم. گاهی براین گمانیم که ممکن است طرف مقابل قصد برتری طلبی داشته باشد وبخواهد برتری خودرابه نحوی به ما ثابت کند. بنابراین، چنین می نماید که با قبول انتقاد آنان ما(( بازنده)) وآنها (( برنده)) خواهند شد. به همین دلیل است که انتقاد، همچون زمین مین گذاری شده محیطی حساس واحتیاط آمیزاست.
برخورد با انتقاد، به این مهارت نیازدارد که شما با حسن نیت جنبه منفی قضیه ای را پذیرا باشید. این امرسبب می شود، شما هم با انتقاد خصمانه یعنی، انتقادی که بدعنوان شده وهم با انتقاد سازنده یعنی، انتقادی که فرد دوست دارشما مطرح می کند، برخوردی سالم داشته باشید. برای قبول جنبه منفی قضیه یعنی اینکه یاد بگیرید، (( چگونه انتقادی را بپذیرید وبه طرف مقابل حق دهید))؛ لزومی ندارد خودرا دربرابرمخاطبتان به باد سرزنش ولعن ونفرین بگیرید. کافی است که صرفا واقعیت موجود درگفتاروی را بپذیرید. دراین صورت، هم حالت دفاعی کمتری به خود می گیرد وهم خودتان راقبول دارید وازخود متنفرنمی شوید. برای نمونه بگویید: (( بله، قبول دارم، من با بی نظمی آن کارراانجام دادم.))
دربعضی مواقع، ممکن است با انتقادهایی مواجه شوید که به نظرتان غیراصولی است ویا اینکه خودتان ازقبل قصد برطرف کردن آن راداشته اید. دراین گونه مواقع، طرز برخوردشما، که باید منطقی باشد، بسیارمهم است. اگرکسی ازشما انتقادی کرد، که شما خودتان هم ازآن خبرداشتید ودرصدد رفع آن بودید، می توانید بگویید: (( بله، من خیلی پرخاشگرهستم، گاهی برایم مشکل است با قاطعیت عمل کنم. اما سعی دارم روی خودم کارکنم.)) شما احتمالا تا کنون به این موضوع پی برده اید که کنارآمدن با بعضی ازجنبه های وجودی مشکل ترازبعضی دیگراست وجنبه هایی وجود دارد که ما ترجیح می دهیم، هیچ وقت آنها را نبینیم. اینها همان حیطه هایی هستند که می توان نام آن را، دگمه های متلاشی کننده، گذاشت.
همه ما نقاط آسیب پذیری داریم. بعضی ازکلمات یا عبارت ها آن قدرحساس هستند که فقط اشاره به آن ممکن است، شما راازدرون متلاشی کند. کلماتی که موجب رنجش یا احساس شکست یا خشم شدید شما می شود. این کلمات ممکن است اشاره ای به ظاهر، کلیات وجودی، رنگ ، وزن، طرزلباس پوشیدن، اندازه قد، لهجه ویا اشارتی به تاریخچه گذشته ( تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی وغیره) شما باشد. امکان دارد اشاره اطرافیان به کفایت شما درزمینه ای خاص مثلا درقالب یک مادر، آشپز، دوست، روشنفکر، راننده وغیره باشد. یا ممکن است کلمه ای خاص نظیر، خودخواه، مایه درد سر، احمق، پرخاشگر، خسیس، سختگیرباشد. کلمه یا عبارت هرچند باشد تاثیرش راروی شما برجای می گذارد. امکان دارد این کلمات تاثیری روی دیگران نداشته باشد. اصلا ممکن است حرف های گفته شده بی معنی باشد ولی برداشتی که شما ازآن می کنید، رویتان تاثیرمنفی بگذارد. یکی ازراه هایی که با توسل به آن می توانیم با قاطعیت با این نوع حرف ها برخورد کنیم. این است که بکوشیم ازحساسیت آنها بکاهیم. این امکان وجود دارد که ازانتقادعاقلانه استفاده کنیم. به این معنا که، به انتقاد گوش دهیم وآن راسبک سنگین کنیم. هیچ لزومی ندارد زود به دست وپا بیفتیم وناامیدانه بکوشیم ازخود آدمی جدید وبی نقص بسازیم. ازطرفی نیازی هم به این نیست که نصایح دیگران را به کلی نشنیده بگیریم. ما می توانیم ازدیدگاه ها ی اطرافیان، صرفنظرازرابطه ای که با آنان داریم، چیزهای زیادی بیاموزیم.
اگرشما به جای احساس درماندگی این واقعیت را قبول کنید که عیب ونقصی درذات شما وجود ندارد وتنها رفتاری ازشما دچارعیب وکاستی است، احساس قدرت می کنید وانگیزه تغییرسازنده درشما افزایش می یابد. انتقاد اگرصریح وروشن باشد، بی شک به تجربه ای قدرت بخش وغنی بدل می شود. واقعیت این است، اگرچه امکان دارد شما تا کنون این موضوع راکشف نکرده باشید، انتقاد می تواند درنوع خود موهبتی باشد. شما ناگزیربه درک این واقعیت هستید که انتقاد الزاما نشانه آن نیست که دیگری برای شما اهمیتی قایل نیست. بلکه، امکان دارد ناشی ازاحترام یا حس عطوفت یا تمایل طرف مقابل به برقراری ارتباط باشما وناشی ازاشتیاق اوبه بهبود رابطه وتفهیم وتفاهم عمیق ترباشد. شما می توانید انتقاد را نشانه احترام محبت آمیزفرد دیگری به خودتان درقالب شخصیتی که درحال حاضرهستید، تلقی کنید وسپس واکنش مناسب ومنطقی به انتقاد های طرف مقابلتان نشان دهید.
حسن عبدالله زاده- کارشناس ارشد
روان شناس عمومی
مجله آشنا ۱۱۶
منبع : سایت تبیان زنجان


همچنین مشاهده کنید