یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


آسیب شناسی سیاسی کارکردهای روابط عمومی در ایران


آسیب شناسی سیاسی کارکردهای روابط عمومی در ایران
اندیشه ورزان و فرهیختگان حوزه روابط عمومی ، در بین کارکردهای روابط عمومی ، مهمترین کارکرد روابط عمومی درعصر اطلاعات را ،اطلاع رسانی و ارتباطات ، عنوان می کنند.اینکه روابط عمومی ها ، فعالیت اینچنین خطیر و حیاتی را در یک حرکت طولی در سطوح جهانی ، منطقه ، ملی و محل، وجه همت خود قرارداده اند، می تواند فی نفسه برای متولیان این حرفه موجب غرور و افتخارباشد. لکن نباید خود را در حبابهای غرور ببینیم، بلکه با تامل و تفکر در چنین گزاره هایی ، باید تلاش نماییم تا مصداق واقعی روابط عمومی باشیم. اما چگونه می توان به این مهم دست یافت ؟. یا حداقل چگونه می توانیم دراین مسیر گام برداریم.؟ بدون تردید توصیف و تبیین مفاهیم بنیادی معرفت روابط عمومی ،اولین گام دراین راستا خواهد بود. ازاین رو منظور از واژه اطلاعات و کاربردهای آن چیست؟ چگونه این اطلاعات به برقراری ارتباطات و تولید آن کمک می کنند؟ جامعه اطلاعاتی چیست؟ چه نوع اطلاعاتی مهم است؟ چه معیاری وجود دارد؟ و...
اگر چه بیان تفصیلی آنچه در بالا بیان گردید در این نوشتار ممکن نمی باشد. اما بطور اجمال فرض می دانیم که انسانها در مقطعه ای از تاریخ حیات خود ، بطور شایسته از مواهب و نعمتهای که پروردگار برای زندگی و تکامل او آفریده است،بهره ای نمی برد. نداشتن ملجاء ، آوارگی ، گرسنگی ، بیماری های کشنده و ... وضعیت معیشتی مصیبت باری را برانسان تحمیل نموده واین نوع زندگی روح انسانها را آزرده و مجروح ساخته بود. اما دریک پروسه تاریخی ، انسانها بدنبال نگرش نو به خود و جهان پیرامون " فلک را سقف بشکافت و طرحی نودرانداخت ". پیامدبلاواسطه این رویکرد و دگردیسی ، نگاه جدیدی بود که درآن انسان صاحب خرد، مرکز ثقل کره خاکی قرارگرفت و نظام عقلایی حاصل از آن، تمامی امور زندگی جمعی انسانها را تدوین و تنظیم نمود.دراین نظام عقلایی ، انسانها برای شناخت بیشتر و بهتر خود روش جدید تعریف می کنند . دراین روش مشاهد، تجربه ، آزمون ابزار مطالعه و جهان پیرامون آزمایشگاه وعرصه قدرت نمایی انسان شد. هدف بشر در زندگی غلبه و چیرگی بر طبیعت عصیانگر ، و رهیافت علمی تا حدود زیادی تحقق این آرزو را برای انسان جدید ممکن ساخت. چراکه انسانها با زدودن خرافه ها و صیقل دادن بینش به فراست دریافت که توانا بود هرکه دانا بود.ازاین پس اطلاعات برای ادامه حیات نوع بشر اهمیتی به میزان اهمیت عوامل زیستی و فیزیولوژیک مانند غذاو... یافت .
ازاین پس علم و دانش در زندگی انسانها جایگاه بس رفیع یافتند تا جائیکه به تابوی جدید تبدیل گردید. این تابو، برای ارضاء انگیزه بهتر زیستن – ازجنبه مادی ، برای تولیدو بازتولید عناصر خود ، همه چیز را به وسیله آزمون و تجربه ، مورد کنکاش قراردادو آنجائیکه این ابزاررا کاربردی نبود، سعی نمود از توجه عموم بیاندازد .اکنون با توجه به سیطره علم و بویژه پیامد تخصص گرایی فزاینده آن در جامعه ، ما شاهد نوعی تفکیک درجامعه براساس کارکردها و نیاز های تجویزی علم در سطح آن هستیم .این نوع تفکیک گرایی و تقلیل گرایی که از علم به سطح جامعه ساطع شده است،اگرچه به گسترش حوزه قدرت و فعالیت فرد خردورز با کوچک نمودن حوزه اقتدارحکومت و تحدید مرزها کمک نمود، اما موجب پاره پاره شدن جامعه گردیدو گسترش این روند ادامه حیات و کلیت جامعه را تهدید می کرد.درنتیجه جامعه صاحب قدرت تولید برای حفظ سرمایه های اجتماعی خود ، مکانیسمی را خلق کرد تا از طریق فراهم نمود زمینه های برقراری ارتباطات ، در قالب مفهوم جدید آن بین اجزاء جامعه ، ضمن پرکردن خلاء ارتباطی موجود در سطح جامعه ، به انتقال اطلاعات و استفاده همگان از تولیدات ( کالا و خدمات ) در سطح جامعه کمک نماید.
بنابراین روابط عمومی ها با گسترش فضای عمومی و فعالیت در این قسمت از جامعه با فراهم نمودن زمینه ارتباطی بین اجزاء جامعه تازه تاسیس ، حمایت ، نظارت و هدایت این ارتباطات در مجرا و کانال صحیح آن در سطوح افقی ، عمودی و تحرک بخشی درجامعه همت گمارد.از این رو کمک به ایجاد تحرک و گردش صحیح اطلا عات و ارتباطات ، در راستای افزایش پویایی بیشتر جامعه برای نایل شدن به اهداف آن با حفظ تعادل، و در چارچوب آرمانهای مشترک ، همگانی و حفظ حوزه عمومی ، یکی از دلایل مهم پیدایش و نضج روابط عمومی است. اما روابط عمومی ها چگونه این مهم را انجام داده اند؟
بدیهی است با گسترش نگرش جدید و اولویت یافتن علم و دانش ، ارزشهای اجتماعی جدید نیز تولید گردید.و وظیفه ترویج این اهداف و ارزشهای وابسته به آن برعهده روابط عمومی ها گذاشت شد. ارزشهای که امروزه تحت مقوله" شهروندی " ( پاسخگویی، احترام به همنوع ، برابری ،....) تمامی مرزهای سنتی را درنوردیده و از این طریق کل جهان را تحت سیطره خود درآورده اند.واگر امروزه مدیریت ها موفقیت خودرا وامدار روابط عمومی می دانند، یکی از مهمترین دلایل آن، نوع فعالیت روابط عمومی ها در عرصه داخلی و بین المللی است.روابط عمومی که رویکرد جدید به انسان ، توانایی و نیاز های او را در مدیریت برپایه یک نظام عقلایی استوار ساخت تا همگان به فراخور بتواننداز مواهب الهی بهره مند گردند.امروزه در جوامع توسعه یافته ارزشهای شهروندی و مدیریت نظام عقلایی ، مجموعه مدیران درنهادها ، موسسات ، بنگاههاو... را احاطه نموده اندو تمامی پیامدها و آثار عملکرد آنها را ، با ظرافت و نگاه دقیق برپایه خیر همگانی و منافع ملموس و عینی ، مورد نقد قرار می دهند ،تا مبادا از روش صحیحی مدیریتی عدول نمایندو منابع موجود را در راستای منافع و مصالح شخصی و طبقاتی بکار گیرند. برای این مهم چشمانی دقیق و ابزاری کارآمد روابط عمومی خلق گردید که نقش نظارتی خود را ، فقط و فقط به وسیله کسب، افزایش و ترویج اطلاعات و ارتباطات برای افکار عمومی انجام می دهد. دراین جوامع تحقق ، حفظ و افزایش ارزشهای شهروندی ، برای توزیع مجدد و متوالی امکانات ، منابع و ثروت ، موجب پویایی جامعه گردیده و حفظ آن مهمترین انگیزه سیستم مدیریتی دراین نوع جوامع می باشد.مدیران در این سیستم بوسیله روابط عمومی ها ، که خزانه دار اطلاعات و ارتباطات در فضای عمومی بشمار می آیند، مورد نقد ، بررسی و شفاف سازی قرار می گیرند. و این بدان معناست که روابط عمومی درعصر جدید که برپایه نظام عقلایی و ارزشهای شهروندی شکل گرفته اند، در جهان مدرن رکن رکین هرنهاد، موسسه ، بنگاه و ... که اراده به ادامه حیات و حضور موفق و انسانی دراین جهان سیال و پیچیده را دارند ، می باشند.
حال باتوجه به اینکه در ممالک توسعه یافته ، روابط عمومی ها به برکت پشتوانه اهداف تاریخی و اجتماعی خود ، نقش توازن دهنده در چرخه اطلاعات و ارتباطات را به عهده گرفته است، اما در کشور ما روابط عمومی ها نتوانسته اند در حد و اندازه واقعی خود ظاهر شوندو رسالت خود را در شکل دهی به گفتمان‌ها ی حاکم در جامعه ایفا نماید.بدیهی است روابط عمومی برای ایفای نقش تاریخی خود ، به بستر مناسب و تمهیدات خاص خود نیاز دارد. اما این تمهیدات کدام است؟ چگونه می توان این محیط را فراهم نمود؟ نقش روابط عمومی ها دراین فرایند چیست ؟ فرهنگ جامعه ما و ارزشهای تجویزی آن تا چه میزان ظرفیت و سنخیت با ارزشهای جدیدرا دارد.؟
بدون شک نقش اهداف روابط عمومی به عنوان انسانی ترین اهداف اجتماعی وبالطبع ارزشهای ترویجی آن ، از ناب ترین و خالص ترین ارزشهای انسانی است .اما اگر درمنظومه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و ... کشور ما بدنبال چشم اسفندیار و یا پاشنه آشیل روابط عمومی هستیم ،باید دردرجه اول به نوع و ماهیت مدیریت و راهبردهای آن توجه کنیم . نوع و ماهیت مدیریت و سیستمی نبودن آن در کشور ، را باید در زمره دلایل مهم ناکارآمدی روابط عمومی بشمار آورد. ارزشها و روشهای این نوع از مدیریت ، تجویز کننده بکارگیری اصول و ارزشهای یک روابط عمومی واقعی نیست .اگر روابط عمومی دارای کارکرد اطلاع ر سانی و ارتباطی است .مهمترین جلوه روانی این مساله ، تلاش برای بهتر زیستن همگان و احترام به دیگران و همنوعان است.و این شاکله مدیریت سیستمی و غایتمند است. مدیریتی که به دیگران هم درقالب مددکار و همرزم می اندیشد و هم در قالب ناظر احترام می گذارد. .در سیستم مدیریت عقلایی مشارکت ، آینده نگری ، عملکرد،رقابت و توسعه و... از ارزشهای حیاتی بشمار می آیند.زیرا اینها ارزشهای اجتماعی است و همگان بدون وابستگی به رنگ و قوم و... می توانند از آنها برخوردار باشند. اما مدیریت در کشور ما بجای عملکرد، بیشتر درقالب شعار مدیریت می کنندوهیچگونه مسئولیتی در خصوص عملکردخود ندارند.در این روش مدیریتی ،زمان و توسعه محلی از اعراب ندارد.مدیریت براساس سلیقه در چارچوب منافع و مصالح طبقاتی فعالیت دارد. طبیعی است در این نوع مدیریت روابط عمومی کارکرد واقعی نمی توانند داشته باشد. و صرفاً برای کارهای معمولی و سطحی در چارچوب نیات مدیریت بکار گرفته می شود .در این نوع مدیریت به علت بسته بودن فضای حاکم افکار عمومی ، بازخوردو مخاطب شناسی واقعی برای برقراری ارتباطات متقابل و تاثیرگذار ، معنی ندارد.آنچه مهم است مدیر بعنوان فرستند پیام و دیگران بعنوان گیرنده پبام و حتی ذوب شده در پیام و بدور از هرگونه حس سازمانی ، منافع جمعی و عینی مطرح می باشند. این نوع مدیریت ارایه اطلاعات و شفاف سازی را نوعی خود کشی می داند.واز طرق خاص مانند دوره خانوادگی و... درگزینش ،اطلاعات و ارتباطات مجموعه خود دخل و تصرف می کنند.این مدیران رویکردی عمودی از راس به قاعده دارندو نظم را تنها در حالت رکود و ثبات تعریف می کنند و درصورتیکه احساس نمایند حرکتی در نهایت موجب تحدید قدرت آنها خواهد شد، با لطایف الحیل بستر چنین کنشهارا نابود می کنند. دراین نوع مدیریت همواره ما شاهد گفتارکلی و ابهام برانگیزهستیم که این نوع تفکر وگفتار به خلق روابط عمومی توجیه گر و ادامه فعالیت آن کمک میکند.
اگر خوشبینانه به قضاوت در رابطه به مطالب فوق بنشینیم ، باید باندیشیم که چگونه است در عصر ارتباطات و اطلاعات نوع مدیریت ها ازچنین شکافهای برخوردار است؟ چگونه می توان مدیریتها را مورد مطالعه و کنکاش قرارداد؟ منشاء این تفاوتها کجاست؟و...
همانطور یکه می دانیم خمیر مایه و اساس تمامی رفتارهای انسان ، انگیزه و اراده است. اینکه این انگیزه ها چگونه پرورانده می شوند؟ دیدگاههای متفاوتی پیرامون آن شکل گرفته اند. نقطه اشتراک تمامی این دیدگاهها ، تاکید دارند که ارزشها به واسطه انگیزه رفتار انسانها راشکل می دهند.وارزشها دردامن فرهنگها تولد می یابند. و مدیریت نیز نوعی رفتار است که درکنار سایر رفتار های انسانی قابل بررسی است. بنابراین می توان گفت نوع مدیریت و روشهای اجرایی آن در ارزشهای فرهنگی ماوی دارند. و هرملتی با درون مایه فرهنگی به سوالات خود در خصوص انسان و جهان و بطورکل تمامی امور پیرامون خود جواب می دهد.حال هرچه فرهنگها ازمنبع اصیل ومعنوی بیشتر برخوردارباشند وهاله خرافات و ... نتواند چهره واقعی آنهارا تحت شعاع قراردهند ، حرکت به سمت ارزشها انسانی سریعتر وآسانتر خواهد بود. حال اینکه عوامل تشکیل دهنده فرهنگهای کدامند؟ آیا بین این عوامل تشابه وجود دارد؟آیا می توان بین عوامل ذهنی و عینی فرهنگها تقدم و تاخر در نظر گرفت ؟ویژگی فرهنگ جامعه ما چیست؟ و...پاسخ به سوالات فوق درحوصله این نوشتار نیست . اما بطور مجمل باید گفت :
براساس مطالعات موجود، شرایط تاریخی ،اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی امروز درایران ،تا حدود زیادی حاصل ساختار فرهنگی خاصی است که ماحصل ویژه گیهای شرایط تاریخی و جغرافیایی ایران است. این فرهنگ کاذب اگرچه زمینه تاریخی و جغرافیایی دارد، اما درشکل ایداه آلی خود آنچه که امروزه ماشاهد هستیم، با تجویز ارزشهای درونگر و تدافعی که همواره با کلمات مانند ضمایر مبهم ، درمقابل، دربرابر و ... درگفتمانهای اجتماعی حاضر است،موجب گردیده تا فرد ایرانی به مانند کرم ابریشم ازتمامی امکانات و ظرفیتهای خود درجهت ایجاددیوار غیر قابل نفوذ بدور خود استفاده نماید . ازویژگیهای فرهنگ امروز ما ،آمیختگی ارزشهای غیر اصیل و سیطره تاریخی آنها می باشد ، که بدنبال خود هاله ای نفوذ ناپذیروغیر قابل رسوخ ، ارزشهای واقعی این سرزمین را دربرگرفته است .که مهمترین پیامد این مهم خلاء ارزشهای جمعی برای تدوین و نگارش اهداف مشترک ، همگانی و ملموس است که امروز تحت عنوان "شهروند" عالم گیر شده است. فرد دراین فرهنگ حضور خود را دراجتماع با نوعی شک و تردید،عدم اطمینان و حتی در قالب پرتاب شدن به دنیا تاریک و هرج و مرج جمع تلقی و حتی تجربه می کند. دراین چارچوب فرد برای زندگی در اجتماع ایرانی امروز ، یکسره دنبال قیم است تا درسایه آن امنیت داشته باشد. و این حامی هرچه بگوید فقط و فقط به واسطه تامین امنیت- به مفهوم حداقلی برای فرد- ، خطا ناپذیر و غیر قابل دسترس و حتی شایسته پرستش می باشد. در سایه حامی و خیر ملوکانه او فرد می تواند پلکان ترقی و پیشرفت را طی نماید ؟ ازاین رو فرد ایرانی درقالب این هاله باید به حداقلها برای حیات خود رضایت دهد.تنها بایدبه بودن فکر کند و هیچگاه به چگونه بودن و برای حضور داشتن حق نداردپنجره بسازدو درکنار آن به بیرون نظاره کند. درحیات این فرد سوالی وجود ندارد .آنچه از این هاله به فرد ساطع می گردد داشتن حریم مقدس سردر گریبان و ساحت گلیم خود را حفظ نمودن است.ویژگی محیطی این جامعه ، جمعیتی بسته ، پراز مخفی کاری ، توجیه گری ، ازخود حباب کاذب به دیگران هدیه دادن ، تمایل به ارتباط چهره به چهره و براساس معیارهای از قبیل قوم ، خویش ، تبار و... است.دریک کلام مدیریت قائم به شخص می باشد.
از این رو اگر درجامعه ما مدیریت قایم به شحص است و همه چیز در جزرو مد او قراردارد، بخاطر نظام مدیریتی است که برپایه ارزشهای فرهنگی کاذب حیات داردو اجازه نمی دهد تا جامعه ما نظام رفتار برپایه عقلانیت جمعی را ممارست و تجربه کند. بعبارت دقیقتر اجازه این کاربه افراد داده نشده است.و از سوی دیگر با توجه به فرایندهای تاریخی ما شاهد هستیم که درجامعه ما برای جلوگیری از هرگونه تغییر و تحول ، این سیستم مدیریت با ایجاد ساختارهایی به ترویج هاله های مدیریتی مناسب با رفتارهای خود همت گمارد و به نوعی برای تولید و بازتولید آن تلاش می کندو اغراق نخواهد بود اگر بگوئیم که این نوع سیستم مدیریت با فرهنگ خاص خود عجین شده و یک شبکه عنکبوتی برای ادامه حیات خود ایجادنموده است. حاصل آن سیستمی است که مدیران یکی پس از دیگری درجایگاه مدیریت قرارمی گیرند و بعلت عدم معرفت عام دراین نوع سیستم ،مدیران بجای بررسی عملکرد دیگران و سنجش آن براساس منافع و مصالح سازمان و تلاش برای برقراری یک پل ارتباطی بین خود ودیگران برای حضور درآینده ، از عملکردهای دیگران پرواز می کنندو بدنبال این فعل هزینه سعی و خطا درکشور همچنان درحال افزایش است.
●چه بایدکرد؟نقش روابط عمومی دراین حرکت چیست ؟
باآنچه بیان شد بدیهی است سقف اتاق تنفس برای روابط عمومی ها درکشور بسیار پایین است . اما حافظه تاریخی ، فرد ایرانی را صاحب کمالاتی چون هوش و ذوق سرشار، منعطف ،ماهر ، قابل اعتماد و... معرفی می کند. از سوی دیگر پیشرفت و توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات درکنار تحولات ساختاری مانند افزایش جمعیت و جوانی آن ، افزایش سطح سوادوآگاهی ، انتظارات جدیدو ... موجب گردیده تا عوامل ساختاری فرهنگ کاذب موجود، بدلیل ناکارآمدی آن مورد شک و تردید قرارگیرند .و افراد بطور ناخواگاه درحال تمرین نقدآن می باشند. این کورسوها می تواند روابط عمومی ها را به آینده امیدوار و به تکاپوو فعالیت بیشتر و خارج شدن از قالب کلیشه ای آن ترغیب نماید.
دراولین گام روابط عمومی هاازطریق ارایه اطلاعات از چالشهایی که در واحد وپیرامون آن ، در شرف تحقق می باشد، نگاه مدیران رابه سمت اینکه روابط عمومی یک ضرورت سیستمی و ابزار تبدیل کننده این چالشها به فرصت است، تغییر دهند.البته قبل ازاین مهم ، روابط عمومی باید ظرفیت این حرکت رادرخود درونی ،و سرلوحه کار خود قراردهند.روابط عمومی ها باید به عنوان سمبل و نماد ارتباط متقابل و احترام به دیگران بعنوان ارزشهای اجتماعی درسارمان بسط دهند. تا افراد بتوانند ظرفیت لازم را برای تشکیک آگاهانه و همراه با مسئولیت فرهنگ غلط رایج را که بعنوان "مذهب مختار" ابزار دست مدیریت ناکارآمد است، بدست آورند. این مهم برای روابط عمومی ها یک ضرورت حیاتی و هدف ارزش ساز است.روابط عمومی ها باید فراتر از یک شغل و حرفه به خود باندیشند تا بتوانند زمینه های بیان مطالبات اجتماعی رادر افراد بپرورانندو این مستلزم بلوغ اجتماعی کارگزاران روابط عمومی هاست. مطالباتی که برپایه نیازهای واقعی افرادبوده و فرد بدون آنها معنی نخواهد داشت. و این مطالبات هستند که افراد رابه سرمایه های اجتماعی تبدیل می کندو این مستلزم داشتن اشراف کامل بر چالشها درونی و بیرونی سازمانی است، تاروابط عمومی ها بتوانند هم با افراد و هم با مدیریت در خصوص ضروریات به گمانه زنی و چانه زنی بنشینند.
درگام بعدی روابط عمومی برای تدوین مجموعه ای از مقررات حقوق ، براساس ظرفیتها قوانین مادر از طریق مکانیسمهای پیشبینی شده ، برای بکارگیری توانایی و تاثیرگذاری کارکردها خود مانند تشویق، نظارت و.. .تلاش کنند.چراکه بدون پشتوانه حقوقی ، میز روابط عمومی قدرت لازم برای چانه زنی درخصوص اهداف جمعی را نخواهد داشت.روابط عمومی ها تنها با پشتوانه قانونی قادر خواهند بود اولاً درراستای مطالبات اجتماعی افراد مجموعه خود تلاش کنند و امیدوار به بازده باشند، ثانیاً قواعد و مقررات حقوقی زمینه بازی رابرای روابط عمومی ها در سطح کلان فراهم می سازد.
از دیگر اولویتها که روابط عمومی ها باید بدان توجه نمایند فراهم نمودن حضور فعال واحد فعالیت خود در عرصه های جامعه می باشد. دراین قالب برقراری ارتباطات و انتقال اطلاعات دوجانبه اولین اولویت می باشد. دراین حرکت اولاً اطلاعات باید در یک قالب صحیح ، سریع ، شفاف و واقعی دادوستددگردد.ثانیاً جامعه از لایه های متفاوتی تشکیل شده است که بعلت روش ناصواب مدیریتی ، بدون ارتباط و اطلاعات یا در انزوا قراردارند یا به شکل ناکارآمد بکارگرفته می شوند دراین حرکت ازطریق انتقال اطلاعات و ارتباطات علاوه بر همکاری و نقد عملکرد واحد خود ، به گردش و تزریق نیرو و به فعلیت رساندن ظرفیتها کمک می کنند. این آموزه ها باید از طریق کنفرانس خبری ، تنظیم جلسات نقدو بررسی ، انتشار خبرنامه و بطور کلی ابزارهای فرهنگ ساز تدبیر شود.نکته مهم دراین فعالیتها اینست که روابط عمومی ها می توانند تفکر تنازع و تقابل ارتباطی حاصل از ارزشها تجویزی را به تعامل و تبادل برای گفتگو،اقناع و اجماع تبدیل نمایند.و شاید این وظیفه اعتلایی روابط عموی ها باشد. در حقیقت روابط عمومی ها از طریق ابزار اطلاع رسانی می توانند به گسترش ظرفیتها برای گفتگو و تعامل هویت بخش بهره مند گردند. این هویت بخشی با ید هم درسطح روابط عمومی ها انجام گیردو هم در سطح سازمانی بویژه باید در سطوح میانی و پایین سازمان گسترش یابد. امروزه سازمانها درداخل کشور به نعمت جوانی جمعیت و گسترش اطلاع رسانی و افزایش سطح آگاهی عمومی ، این بستر تا حدود زیاد مهیا می باشد. و با این حرکت هدفمند ، روابط عمومی ها در حقیقت پایگاه خود را درسطوح میانی و پایین سازمان گسترش داده و این گسترش علاوه بر تقویت جایگاه روابط عمومی درسازمان ،مزیتهای متفاوتی برای آن خواهد داشت.ازجمله اینکه روابط عمومی ها می توانند ازاین پتانسیل بعنوان یک نیروی بالابرنده خود و نیز درجهت خنثی سازی نیروهای گریزاز مرکز استفاده نمایند،ویا ساختارهای بازدارنده که توسط سیستم مدیریت، برای جلوگیری از تغییر و تحول در سطح سازمان تعبیه شده و مانند شیر اطمینان عمل می کنند، اصلاح نموده و به بسط مشارکت آگاهانه و رقابت کمک نماید.
مدیریت روابط عمومی با ید از دایره تنگ سیاست زده گی و توجیه گری بیرون باشند. و ازطریق اجرای برنامه مدون براساس شناخت و "معرفت عام " به اصلاح رفتارها همت گمارند. ازجمله این اصلاحات می تواند تعریف واقعی از تشکلها و بکارگیری توان آنها در جلسات اداری و .... باشد. این مراکز با اشراف به منابع و تغییرات ساختاری جامعه می توانند نقش خود را در ایجاد مشارکت همجانبه و بهبود راندمان کاری ایفاد کنند.
ایجاد مرکز اطلاعات روابط عمومی و تقویت آن بعنوان یک ابزار آموزش روابط عمومی ها. درحقیقت با ایجاد یک مرکز اطلاع رسانی در حوزه روابط عمومی می تواند علاوه برسامان بخشی امور صنفی واحدهای روابط عمومی ، می توان به فعالیتهای نهادهای موازی روابط عمومی در جامعه هویت بخشید.همچنین این مهم می تواند ضمن جلوگیری از گم کردن صورت مساله در سازمانها، می تواند اطلاعات را بدور از هرگونه شائبه سیاسی برای نقد و بررسی عملکردها دراختیار جامعه قراردهد. همچنین این مرکز می تواند با ارایه اطلاعات خود به واحدهای فعال درجامعه ،آن را به بازوی اقتصادی روابط عمومی تبدیل نماید. اهمیت این نکته زمانی آشکار می شود که مانقش تامین هزینه ها ، در انجام پروژه های تحقیقاتی درمعنای واقعی آن در مراکز مختلف ،آگاه باشیم .البته باید توجه داشته باشیم که می توان درعین استقلال از مراکزی که وظیفه تخصیص منابع مالی درکشور را دارند، دررابطه با اختصاص هزینه فعالیت های روابط عمومی با توجه به چالشهای موجود درکشور، چانه زنی نمود.
نویسنده مقاله : مجید میرشکار
* تعاریف درحوزه علوم اجتماعی شاید مهمترین پاردوکس این حوزه باشند. زیرا موضوع و محمول خود خود انسان است بعبارت دیگر تعاریف و مفاهیم در قالب زبان معنا می یابند و معنا نیز ازطریق مفاهیم و تعاریف وجود می یابند.بنابراین مهمترین ویژگی تعاریف وتقسیم بندی های موجود در این حوزه ،شناور بودن آن است .ازاین رو این نوشتار نیز نمی توانداز این امر مستثنی باشد. پس برای نزدیک شدن معنای این واژهها بین نویسنده و مخاطب برای کمک به مطالعه این نوشتار ،تعاریف مصطلح از واژه های روابط عمومی ، توسعه یافته ، فرهنگ و... لحاظ گردیده است.

منابع:
- کتاب سال روابط عمومی روابط عمومی
- مجلات اطلاعات سیاسی و اقتصادی
- مجله ارغنون ،شماره ۱۷
- مجلات فرهنگ و توسعه
- نامه فرهنگ
- کتاب نقد عقل مدرن و....


همچنین مشاهده کنید