دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زنان و انقلاب مشروطیت


زنان و انقلاب مشروطیت
حضور اجتماعی و سیاسی زنان در ایران به سال های قبل از انقلاب مشروطیت بازمی گردد. در آن زمان بیرون آمدن زنان از خانه به تنهایی انقلابی محسوب می شد. زنان پیش از این در جنبش تنباکو در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و بحران نان در دو سال بعد از آن شهامتی در خور نشان دادند. حضور اجتماعی زنان در جنبش تنباکو به دلیل حمایت از رهبران مذهبی مورد مخالفت این رهبران قرار نمی گرفت. حکم تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی حتی زنان حرمسرا را هم به اعتراض واداشت. در اعتراض به کمبود و گرانی نان آنها در نامه نگاری با سفارتخانه های مختلف به وضع موجود اعتراض کردند. گروه زیادی از زنان هم در اعتراض به ناصرالدین شاه جلو کالسکه او را که از شکار برمی گشت گرفتند و از او خواستند که به وضع پیش آمده رسیدگی کند. در زمانی هم که انبارهای گندم در تبریز به مصادره مردم درآمد باز هم زنان حضوری فعال داشتند. گفته می شود که در درگیری میان طرفداران و مخالفان مشروطه در تبریز جسد ۲۰ زن در لباس مردانه کشف شده است. زنان با این پیش زمینه های تاریخی و تجربی در انقلاب مشروطیت شرکت کردند. بیرون آمدن زنان از خانه و حضور در اجتماعی که پیش از آن همواره فضایی مردانه بوده است دستاورد بزرگ انقلاب مشروطیت است. در این انقلاب به سبب سرعت وقایع سیاسی و اجتماعی، تغییرات فرهنگی که همواره زمان زیادی لازم دارد سریع تر انجام شد. این تغییرات توانستند بعد از شکست سیاسی انقلاب هم ادامه یابند.
در این دوره زنان برای اولین بار تجربه فعالیت های بین المللی را هم پیدا می کنند. در استانبول در جایی که عده زیادی از مشروطه خواهان به آنجا رفته بودند کمیته ای از زنان مشروطه خواه تشکیل می شود، که به افشاگری درباره حکومت ایران می پردازد. با وجود حضور زنان از اقشار مختلف در جنبش مشروطه خواهی اما خواسته های آنان با توجه به خاستگاه اجتماعی شان با هم در مواردی متفاوت بود. زنان اقشار بالایی و وابسته به دربار بیشتر خواسته هایی حول مساله زنان و تساوی حقوق را طرح می کردند، حال آنکه اقشار پایینی بیشتر از رهبران مذهبی حمایت می کردند و خواهان توقف نفوذ خارجیان و رفع ستم شاه بودند.
از اقدامات مهم زنان در این دوره کمک به تاسیس بانک ملی بود. آنها به این منظور اقدام به فروش زینت آلات خود کردند و از این راه توانستند سرمایه ای قابل ملاحظه فراهم آورند. تحریم کالاهای خارجی با این استدلال که جامعه را از وابستگی می رهاند و با تشویق مردم به استفاده از کالاهای وطنی، از دیگر اقدامات زنان در دوران مشروطیت بود. گرد هم آمدن زنان در انجمن های زنان برای گفت وگو امکانی بود که برای اولین بار به زنان حق اظهارنظر و بحث را می داد. پیش از آن زنان تنها در جلسات مذهبی شرکت کرده بودند. این انجمن ها در بروز توانمندی های سیاسی و اجتماعی زنان و همبستگی های زنانه نقش مهمی داشتند و در به وجود آمدن مدارس دخترانه هم تاثیر جدی داشتند. برپایی کنفرانس ها و اجرای نمایشنامه ها از دیگر فعالیت های اجتماعی زنان بود. در سال ۱۲۸۹ نزدیک به ۵۰۰ نفر زن با حضور و شرکت خود در یک نمایش تئاتری و فروش بلیت توانستند برای ایجاد یک یتیم خانه پول جمع کنند. از جمله انجمن های فعال در این دوره «انجمن مخدرات وطن» به ریاست «بانو آغابیگم» بود که در سال ۱۲۸۹ در تهران تاسیس شد. اهداف این انجمن دفاع از استقلال کشور، مخالفت با وام گرفتن از بیگانگان و ممانعت از خرید کالاهای خارجی بود.تاسیس مدارس دخترانه و کلاس های آموزش برای بزرگسالان کارهای دیگری بود که این انجمن انجام داد. «انجمن آزادی زنان» در سال ۱۲۸۶ تاسیس شد. در این انجمن با مردان به بحث و گفت وگو پرداخته می شد. «انجمن نسوان»، «انجمن همت خوانین» و «هیات خوانین مرکزی» نیز از انجمن هایی هستند که در دوران مشروطیت در ایران تاسیس شدند.
تاسیس مدارس دخترانه و تلاش برای سواد آموزی زنان از فعالیت های درخشان دوره مشروطیت است. ثمره این فعالیت تاریخ نوینی را برای زنان ایرانی رقم زد. در سال ۱۲۸۶ در یک گردهمایی در تهران زنان تاسیس مدارس دخترانه را تصویب کردند. اولین مدرسه دخترانه «دوشیزگان» نام داشت. در مدارس دخترانه ضمن سخنرانی هایی به مناسبت های گوناگون به ارزش آموزش و تشویق زنان به فراگیری پرداخته می شد. شش سال بعد نشریه «شکوفه» اسامی ۶۳ مدرسه دخترانه را در تهران منتشر کرد. «تربیت نسوان»، «دختران ایرانی» و «تعلیم نسوان» از جمله این مدارس بودند. نشریات زنان از سال ۱۲۸۹، چهار سال بعد از انقلاب مشروطیت به تدریج راه اندازی شدند. در این نشریات بیشتر به مساله خانه داری و بچه داری و آشپزی پرداخته می شد. «دانش» اولین نشریه زنان است که خانم «کحال» مسوول آن بود و هفتگی منتشر می شد. در شماره اول آن آمده است: «روزنامه ای است مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پولتیک و سیاست مملکتی سخن نمی راند.» عدم دخالت این نشریه در امور مملکتی انتقاداتی را هم متوجه آن می کرد. انتشار این نشریه تنها یک سال طول کشید
و چهار سال بعد از آن نشریه «شکوفه» با همان خط و مشی منتشر شد. ضمن اینکه گاهی هم در آن به مساله برابری حقوق زن و مرد هم در آن پرداخته می شد. «زبان زنان» را صدیقه دولت آبادی منتشر می کرد و در آن به حوزه سیاست هم برخورد می کرد. «نامه بانوان»، «عالم نسوان» و «جهان زنان» از جمله نشریات دیگر زنان این دوره بودند. فعالیت های زنان ابتدا در انجمن ها و نشریات زنان تنها به تشویق زنان به خانه داری و بچه داری می پرداخت و در چند سال بعد به مرور خواسته های دیگری را مطرح کردند و کم کم جنبه های سنتی جامعه و رفتارهای اجتماعی را مورد پرسش قرار دادند. با اینکه زنان اقشار پایین جامعه در ابتدا به هواخواهی از روحانیون وارد صحنه اجتماعی شده بودند اما خواسته های بعدی آنها در رابطه با ایجاد مدارس دخترانه و فعالیت های زنان مورد تایید روحانیون نبود اما گروه طرفداران حق تحصیل زنان با استدلال اینکه زنان باسواد مادران بهتری خواهند بود از حق تحصیل زنان حمایت می کردند. انقلاب مشروطیت هر چند در پرداخت سهم زنان کوتاهی کرد اما حضور زنان در فعالیت های اجتماعی آن دوران تاثیری جدی بر زندگی آنان باقی گذاشت.
● انقلاب سفید شاه و زنان
هرچند اصلاحات ارضی محور انقلاب سفید شاه بود، اما کلید برنامه مدرن سازی جامعه در تغییر دادن نقش زنان بود. زنان باید آزاد می شدند و به عنوان انتقال دهندگان ارزش های غربی عمل می کردند. قانون خانواده و برخی قوانین دیگر به نفع زنان تغییر داده شدند تا به ظاهر موقعیت زنان را ارتقا دهند. پدر شاه قبلاً «کشف حجاب» را تحمیل کرده بود و شاه نیز این فرآیند را با اعطای منصب هایی در بوروکراسی روبه رشد دولت (و همچنین سیستم بهداشت و آموزش) به زنان بی حجاب، تشویق می کرد. درآمدهای نفتی، هزینه توسعه بهداشت و آموزش را فراهم می کرد و برخی از زنان، خصوصاً از طبقه های متوسط و بالای شهری به مجموعه نیروی کار کشور وارد شدند. به علاوه شاه، حق رای را به زنان اعطا و روی حمایت آنان حساب کرد.
زنانی که این امتیازات را در زمان شاه به دست آوردند، در نهایت به شدت با او مخالفت کردند؛ این واقعیتی است که ممکن است برخی را گیج کند. اما اصلاحات شاه چندان فراگیر نبود؛ کسانی که از اصلاحات شاه بهره می بردند، عمدتاً از طبقه های ممتاز بودند و حق رای دادن هم معنای چندانی نداشت زیرا در آن زمان تنها یک حزب وجود داشت که می شد به آن رای داد. برای اکثر زنانی که در روستاها زندگی می کردند، اصلاحات شاه نفع زیادی برای آنها نداشت. در حالی که زنان طبقه های متوسط و بالا به وزارت هم رسیدند، در بازی های المپیک شرکت کردند و حتی به عنوان نماینده ایران در کنفرانس بین المللی مکزیکوسیتی پیرامون زنان شرکت کردند، اما زندگی اکثر زنان ایرانی بدون تغییر باقی ماند. میزان مشارکت زنان در نیروی کار در اواخر دهه ۱۳۳۰ شمسی و دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی به کندی افزایش پیدا کرد اما شغل های جدید نیز عمدتاً متعلق به اعضای طبقه ممتاز بود. به علاوه، آزادسازی زنان توسط شاه، همراه با سرکوب کلی سیاسی و افزایش فاصله بین درآمدهای طبقه های مختلف بود. حتی برای برخی زنان تحصیل کرده طبقه متوسط نیز این معامله چندان سودمند نبود و بسیاری از زنان طبقه متوسط خصوصاً دانشجویان به شدت از رژیم انتقاد می کردند. به استثنای نخبگان و برگزیدگان حکومت، اکثر ایرانیان به صورت روزافزون از پلیس مخفی و نبود امکان فعالیت سیاسی، انتقاد می کردند. تعداد گروه های اسلامی در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه۱۳۵۰ شمسی افزایش یافت. این گروه ها از سرکوب سیاسی شاه و طرح مدرن سازی او بر مبنای مدل غربی، انتقاد می کردند. احتمالاً می توان گفت مرتبط دانستن صنعتی شدن با تغییرات فرهنگی، یکی از اشتباهات بزرگ شاه بوده است زیرا صنعتی شدن لزوماً به تغییر دادن یا از بین بردن ساختار فرهنگی جامعه نیاز ندارد. در واقع، همانگونه که ژاپن نشان داده است، می توان صنعتی شدن را با موفقیت اجرا و همزمان وفاداری به نکات مثبت هسته فرهنگ بومی را حفظ کرد اما در ایران، صنعتی شدن و غربی شدن در قالب یک مجموعه واحد به کشور وارد شد. نقش زنان در موفقیت این فرآیند، حیاتی بود. اگر زنان ایرانی می توانستند دیدگاه و عملکردی مشابه با زنان آمریکایی و اروپایی داشته باشند، آنگاه جامعه ایران نیز می توانست شبیه به جوامع غربی شود.
شاه نتوانست بفهمد که فرآیند تبدیل شدن جوامع اروپایی به جوامعی صنعتی، فرآیندی دشوار و دردناک بوده و بیش از ۲۰۰ سال طول کشیده است. همچنین شاه نتوانست درک کند که آن صنعتی شدن به شیوه غربی، برای جامعه ایران این معنا را به همراه داشت که باید فرهنگ و میراث خود را به کلی رها کند، با این فرض که اگر این فرآیند به این صورت آغاز می شد، لزوماً صنعتی شدن با موفقیت پیاده می شد که در این مورد نیز تردید وجود دارد. اقتصاد ایران، افت شدیدی را در بخش کشاورزی تجربه کرد اما موفقیت فرآیند صنعتی شدن در اقتصاد ایران نیز محدود باقی ماند. صنعت نفت و صنعت فرش (که صنعت فرش، محصول کار دستی زنان در نواحی روستایی بود)، مهم ترین منابع ارز قوی ایران باقی ماندند. صنعتی شدن تحمیلی در ابعاد نسبتاً محدود، همراه با حجم زیادی از سرکوب سیاسی بود که بسیاری از ایرانیان (شامل زنان) به صورت روزافزونی با آن مخالفت کرده و قادر به تحمل آن نبودند. مبحث آزادی سیاسی به یک مبحث عمده تبدیل شد و بسیاری از زنان را ترغیب کرد که با رژیم مخالفت کنند.
در همین زمان، گروه های اسلامی نسبت به مساله عدالت سیاسی و اجتماعی، حساسیت نشان دادند. افزایش فاصله در درآمدهای طبقه های مختلف و سرکوب سیاسی، به محور فعالیت های سیاسی اسلامگرایان تبدیل شد و این واقعیت که اسلامگرایان، تنها فعالان سیاسی باقی مانده در ایران بودند (بقیه، اغلب از صحنه کنار رفته بودند)، تاثیر شدیدی بر تلاش های اسلامگرایان در بسیج عمومی داشت. به تدریج، انقلاب توانست حمایت زنانی را کسب کند که مایل بودند امتیازاتی را که به آنها داده شده بود رها کنند اما امتیازات دیگری را برای خود به دست آوردند.
زهرا ابراهیمی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید