سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

تجربه مشروطیت و بحران آزادی در ایران


در بستر تحولات به وجود آمده در عصر قاجاریه و مشروطیت و ظهور و نشر افكار گوناگون و جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران اندیشه آزادی و آزادیخواهی در چارچوب نظام سیاسی مشروطیت یكی از مهمترین اصول و مفاهیمی بود كه در چالش میان سنت و تجدد واكنش های مختلفی را در جامعه ایران برانگیخت. بدون تردید دو عامل استبداد سیاسی حكومت و استبداد مذهبی و تحجر فكری سنت گرایان افراطی از نقش بسیار مهمی در جهت مخالف ایجاد و گسترش و تعمیق آزادی های فردی و اجتماعی در ایران برخوردار بوده است. اما به نظر می رسد محدود كردن موانع و چالش های آزادی های دموكراتیك در ایران به نقش دو عامل استبداد سیاسی و استبداد مذهبی بدون توجه لازم و كافی به نقش مهم عوامل بازدارنده موجود در ماهیت و مبانی تفكر آزادیخواهی از یك سو و رفتار و عملكرد آزادیخواهان از سوی دیگر تحلیل گمراه كننده و توام با ساده نگری و غلط اندیشی است. مدارك و دلایلی در دست است كه از این واقعیت خبر می دهد كه به رغم دفاع سرسختانه غالب علمای دینی مشروطه طلب و مشهور به آزادیخواه عصر مشروطیت از اصل آزادی در یك نظام سیاسی مشروطیت و در چارچوب دموكراتیك آن الزاما آگاهی و دسترسی آنان به واقعیت مشروطیت و اصل آزادی در چنان نظامی را در یك چارچوب منطبق با دموكراسی به شیوه پذیرفته شده آن در فلسفه سیاسی جدید غرب و جوامع دموكراتیك اثبات و منعكس نمی كند. غالب علمای دینی مشروطه طلب به رغم موافقتشان با مشروطیت و اصل آزادی در یك چنان نظامی نتوانستند چندان از چارچوب مفهوم سنتی آزادی فراتر رفته و به عرصه های آزادی های دموكراتیك پا نهند. باید با این واقعیت شجاعانه روبه رو شد كه غالب علما و روحانیان مشروطه طلب در تلاش خود برای استقرار و حفظ نظام مشروطیت بر دفاع از اصل آزادی در یك چنان نظامی نه تحقق یك نظام سیاسی مبتنی بر دموكراسی را در سر می پروراندند و نه از آگاهی های عمیق و بسنده ای درباره مفاهیم و نهادهای جدید برخوردار بودند. بر پایه تصور نادرست از ماهیت و مفهوم واقعی مشروطیت و اصل آزادی در یك چنان نظامی بود كه یكی بر این باور بود كه «مشروطه می گوید تمام خلق در غیر آنچه قانون، كتاب و سنت آنها را مقید كرده باید آزاد باشد.» و دیگری بر این پندار بود كه «مشروطه طلب آزادی قلم و بیان می خواهد یعنی: قدرت امر به معروف و نهی از منكر.» تقلیل دادن های بی بنیاد و گمراه كننده مفاهیم جدید و از آن جمله مفهوم آزادی با هدف انطباق دادن ها و همانند سازی های آن با اسلام بدون توجه به ضرورت ارتقا و اصلاح قرائت های سنتی از اسلام در جهت درك نیازهای جدید و نقش آن تقلیل دادن ها در بدخوانی از مفاهیم جدیدی چون آزادی محدود به روحانیان مشروطه طلب نبود.
تلقی روشنفكرانی چون میرزا یوسف خان مستشارالدوله و میرزا ملكم خان ناظم الدوله و هم اندیشان و پیرو آنها از مفهوم آزادی در نظام مشروطیت نیز از آن رو كه مبتنی بر مصلحت اندیشی آنان برای هماهنگ جلوه دادن آن با اسلام از طریق تقلیل مفهوم آزادی به «امر به معروف و نهی از منكر» در اسلام با هدف جلوگیری یا كاهش مخالفت های نیروهای مذهبی بر ضد آزادی بود، از ارزش های دموكراتیك تهی شد. علاوه بر نقش بازدارنده تقلیل مفهوم جدید آزادی در ذهن و زبان غالب روحانیان مشروطه طلب و بسیاری از روشنفكران مذهبی و غیرمذهبی به عنوان یكی از مهمترین تنگناهای نظری آزادیخواهی در حوزه عمل و رفتارهای سیاسی نیز یكی از موانع مهم تحقق و تعمیق و گسترش آزادی های دموكراتیك در ایران عصر مشروطیت ریشه در رفتارهای غیردموكراتیك و تندروی ها و سوء استفاده از آزادی در میان گروهی از مشروطه طلبان مشهور به آزادیخواه داشت.
به رغم آزادی های نسبی به وجود آمده در عصر مشروطیت ایران و پاره ای دستاوردهای ارزنده آزادیخواهی، جنبش آزادیخواهی نتوانست چندان از برخی از آزادی های غالبا محدود سیاسی و گاه یك طرفه فراتر رفته و به یك عرصه آزادی همه سویه و فراگیر به ویژه در زمینه احترام به آزادی اندیشه و به رسمیت شناختن حقوق مخالفان فكری پا نهد. از این رو موانع و تنگناهای آزادی در جامعه ایرانی عصر مشروطه محدود به عوامل استبداد سیاسی و استبداد مذهبی و تحجر فكری سنت گرایان افراطی نبود. بدفهمی ها و بدخوانی ها از مفهوم جدید آزادی و تقلیل دادن های آن مفهوم از سوی غالب روحانیون آزادیخواه و بسیاری از روشنفكران عصر مشروطه و پاره ای از تندروی ها و عملكرد افراطی و ضد دموكراتیك گروه هایی از آزادیخواهان دو عامل مهمی بود كه از درون جبهه آزادیخواهی، سد راه آزادی گردید و نشان داد كه جنبش آزادیخواهی در ایران عصر مشروطه هنوز با درك عمیق همه سویه، فراگیر، معقول و معتدل از آزادی و بازتاب آن در كنش ها و واكنش های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی خود فاصله داشت.
لطف الله آجدانی
منبع : روزنامه شرق