دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زنان مشروطه طلب مدارس دخترانه


زنان مشروطه طلب مدارس دخترانه
تا انقلاب مشروطه زنان، همان موجودات پرده نشین كه سوژه اشعار و گفتار طنز زمان خود بودند و بیش از آنكه كسی به فكر درمان دردهایشان باشد، شرح مصائبشان دستمایه نوشتار نویسندگان آن عهد بود، به عنوان سبب همه بدبختی ها و عقب ماندگی های جامعه معرفی می شدند و كم كم داشت خودشان هم باورشان می شد كه مقصرند و مستوجب عذاب. در جریان شكل گیری انقلاب مشروطه این بخش فراموش شده جامعه ایران بیدار شد و به صحنه آمد. اسناد بازمانده از آن دوران نشانگر حضور زنان در مقاطع مختلف انقلاب است. انقلابی كه با درخواست عدالتخانه شروع شد و عموم زنان مشروطه خواه بدون آنكه به سهم خود از این عدالت بیندیشند در آن مشاركت فعال كردند.
آنچه مهم بود مصالح عموم بود. بنابراین مبارزه با استبداد آرمانی شد كه زن و مرد و پیر و جوان ایرانی را به دور یكدیگر جمع كرد و زنان پا به پای مردان در مسیر انقلاب حركت كردند. هر جا كه لازم بود زنان حاضر بودند، به خیابان آمدند، به مسجد رفتند، متحصن شدند، ندای اعتراضشان را بلند كردند، طلاهایی را كه برای روز مبادا اندوخته بودند فروختند و همه آن را پشتوانه حركت عدالتخواهانه ملت كردند. خون جوانان خود را نثار كردند، اسلحه به دست گرفتند و جنگیدند و حتی مردان خود را كه در مسیر مبارزه دچار تعلل و سستی شدند، تشویق و تهدید كردند و ایشان را بر سر غیرت آوردند و بالاخره در خطوط اول مبارزه جان خود را فدا كردند. آنگاه كه شهد پیروزی كام ها را شیرین كرد و همه چیز در جای خود قرار گرفت، حتی آن دسته از زنان كه به حقوق همجنسان خویش می اندیشیدند و درمان دردهای آنان و راه مقابله با مشكلات را به خوبی می دانستند و تجویز می كردند، انتظار نداشتند كه زنی هر چند تحصیلكرده و فهیم یا مبارز و رزمنده به عنوان وكیل مردم وارد مجلس شود، اما این توقع را داشتند كه زنان هم بتوانند مانند مردان، نماینده خود را كه باید حافظ حقوقشان باشد، انتخاب كنند. اما این انتظاری بود كه نه تنها برآورده نشد بلكه استدلال هایی كه در مخالفت با آن از هر دو گروه فكری و سیاسی در مجلس ارائه شد، بیشتر موجب تاسف و تاثر شد.
زنان عدالت طلب و مشروطه خواه به حق رای دست نیافتند و در كنار محجورین و صغار و دیوانگان قرار گرفتند. از فعالیت سیاسی منع شدند و حتی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی شان با محدودیت ها و ممنوعیت هایی روبه رو شد. با این همه مجاهدت های آنان موجب تاسیس مدارس دخترانه شد. مدارسی كه روز به روز بیشتر مورد استقبال دختران ایرانی قرار می گرفت و به تدریج دامنه آن از تهران به شهرهای دیگر نیز كشیده شد.
انجمن های زنان و بعدها نشریات زنان پشتوانه این اقدامات فرهنگی بود تا هویت زن ایرانی متناسب با نیاز زمانه شكل گیرد. فراموش نكنیم هر چند موفقیت هایی كه زنان در این مقطع تاریخی به دست آوردند منبعث از فضای عمومی جامعه و انقلاب مشروطه بود اما به واقع مشروطه طلبان و حاصل و عصاره این نهضت یعنی مجلس شورای ملی برای احقاق حقوق زنان و رشد آنان گامی برنداشت و حتی نسبت به مطالبات بحق ایشان بی اعتنایی كرد. همین امر موجب شد كه ایشان از مجلس و روشنفكران قطع امید كنند و با تكیه بر بازوی خود همه توان خود را برای درمان درد خویش كه جهل و بی سوادی بود به كار بندند. اكنون اما نسل جدید زنان ایرانی چندان با گذشته محنت آلود خود آشنا نیستند و مسیری را كه طی شده است تا امروز آنان بتوانند به تحصیلات عالیه دست پیدا كنند، كمتر می شناسند. آنان خواه ناخواه میراث دار مبارزات و مطالبات انباشته شده طی یك سده از تاریخ كشورشان هستند. دورانی پرفراز و نشیب كه همیشه یا دیكتاتوری به تمامه حضور داشته و یا شبح آن ترس و اضطراب را در دل ها افكنده بوده است و حاكمیت دموكراسی آرزویی بوده كه زنان نه تنها برای خود بلكه برای فرزندانشان و نسل آینده تمنا می كردند؛ دموكراسی در خانه دموكراسی در اجتماع.
فخر السادات محتشمی پور
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید