دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


ماجرای کاسپی ین و جلد دوم نارنیا


ماجرای کاسپی ین و جلد دوم نارنیا
همه این ماجراها، زیر سر مادربزرگ هاست؛ گاهی هم زیر سر پدربزرگ ها! می نشینند قصه درست می کنند برای نوه، نتیجه هاشان و بعد این نوه، نتیجه ها بزرگ می شوند و خیلی قبل از آنکه خودشان مادربزرگ یا پدربزرگ شوند، یانویسنده می شوند یا سینماگر و شروع می کنند به قصه گویی و افسانه سازی. «ماجراهای نارنیا» که در واقع هفت جلد است [و همگی به فارسی ترجمه شده] در وجه اولش یعنی نگارش روی کاغذ، احتمالاً با همین روند به وجود آمد یعنی قصد «سی.اس.لوییس» موقع نوشتن جلد اول: «شیر، کمد، جادوگر»، تداوم کار مادربزرگ یا پدربزرگش بوده اما یک دفعه، کار جور دیگری شده و همه عناصر «افسانه پریان» راهشان را از فرهنگ غنی افسانه سازی جهان - چه شرق چه غرب - کج کرده اند و وارد داستان «لوییس» شده اند. این هفت جلد یعنی «شیر، کمد، جادوگر» (۱۹۵۰)، «شاهزاده کاسپی ین» (۱۹۵۱)، کشتی سپیده پیما (۱۹۵۲)، صندلی نقره ای (۱۹۵۳)، اسب و سوارش (۱۹۵۴)، خواهرزاده جادوگر (۱۹۵۵) و «آخرین نبرد» (۱۹۵۶)، البته تنها کتاب های کلیواستپلز لوییس نیستند که در ۱۸۹۸ در بلفاست، مرکز ایرلند شمالی به دنیا آمد و آثار دیگری هم دارد که در اینجا چندان به ما مربوط نیست که چه آثاری هستند! نمی دانم قضیه چیست که این ایرلندی ها، همیشه غیر از جنگ سیاسی و جنگ نظامی با انگلیسی ها - طی چند سده اخیر - وارد جنگ فرهنگی هم با آنها شده اند و بخش قابل توجهی از شاهکارهای زبان انگلیسی توسط آنها خلق شده است. حتی گاهی اوقات پیشروان این جنگ فرهنگی، نویسندگان انگلیسی زاده ایرلند بوده اند که اساساً ایرلندی نبوده اند اما آنقدر به تحقیر، انگلیسی ها ایرلندی صداشان کرده اند، یک پا ایرلندی شده اند و ضدحکومت انگلیس؛ مثل آن نویسنده محشر که شما اگر اسمش هم یادتان نمانده باشد اسم معروف ترین رمانش [سفرنامه گالیور] یادتان هست. یعنی جاناتان سویفت!
اصلاً چه معنی دارد که وسط صحبت درباره یک شاهکار ادبیات کودک، آدم صحبت از جنگ و خونریزی کند به نظرم دو علت می تواند داشته باشد، اول این که این هفت رمان، بدون استثنا [البته با شدت و ضعف] همگی از صحنه های جنگی برخوردارند و به این سنت افسانه پردازی آنگلوساکسونی از «آرتور شاه» و دلاوران میزگرد تا اکنون، وفادارند. مخصوصاً این وجه قضیه، در دو رمان اول، بیشتر و در رمان دوم، یعنی شاهزاده کاسپی ین، باز هم بیشتر است. دوم این که، این هفت رمان در واقع یکی از پروژه های فرهنگی «ادبیات جنگ» انگلستان است که تحت حمایت دولت انگلستان برای آمادگی دفاعی کودکان و نوجوانان آن کشور، منتشر می شد و گرچه انتشار نخستین رمان، ۶ سال پس از تمام شدن جنگ جهانی دوم است اما یادمان باشد که انگلیس در همان دوران - چند سال این ورتر آن ورتر - درگیر جنگ کره می شود و جنگ سرد و در چند کودتای نظامی هم علیه کشورهایی که در مرز جنگ سرد درگیر کرده اند [مثل ایران] حضور مؤثر دارد. با نگاهی دقیق تر به جلدهای اول و دوم، حتی متوجه این نکته ظریف می شویم که «دشمنان» در «شیر، کمد، جادوگر» انگار یک دفعه از توی افسانه های آلمانی درآمده اند و وجه ژرمنی آنها بر هر وجه دیگری می چربد و خب ماجراهای رمان اول هم وسط جنگ جهانی دوم و موقع بمباران های وحشتناک لندن اتفاق می افتد که لندنی ها، بچه هایشان را برای محافظت به مناطق روستایی اطراف می فرستادند؛ اما در شاهزاده «کاسپی ین»، دشمنان به وضوح از «اصل و نسب» درباری عاری هستند و اساساً دزد دریایی اند و چقدر آدم را به یاد دشمنان روس انگلستان در جنگ جهانی سرد می اندازند! خب! می بینید! حتی یک شاهکار ادبیات کودک هم نمی تواند از دنیای بی ترحم بزرگسالانه ما، جدا باشد و خیلی رؤیایی و رمانتیک، بچه ها را از این «نشان شر» که زندگی بزرگسالانه ما را فتح کرده، خلاص کند. باعث تأسف است اما خب! چه می شود کرد باید با آن کنار آمد! «روزگاری چهار تا بچه بودند، به نام های پیتر، سوزان، ادموند ولوسی که قبلاً در کتاب «شیر، کمد، جادوگر» گفته شد که چطور، ماجرایی باورنکردنی را از سر گذراندند. گفتیم که آنها در یک کمد جادویی را باز کرده و خودشان را در دنیایی دیگر که با دنیای ما کاملاً متفاوت بود دیده و... وقتی که در نارنیا بودند مثل این بود که سال های سال در آنجا فرمانروایی کرده اند؛ اما وقتی از در کمد بازگشتند، دوباره خودشان را در انگلستان یافتند، طوری که انگار، اصلاً هیچ زمانی بر آنها نگذشته بود. به هر حال، هیچ کس نفهمید که آنها مدتی غیبشان زده، آنها به هیچ کس، به جز یک مرد بسیار خردمند، چیزی درباره اش نگفتند.
همه اینها یک سال پیش اتفاق افتاده بود. اما حالا هر چهار نفرشان روی نیمکتی در ایستگاه قطار نشسته بودند و چمدان ها و وسایل ورزشی شان هم دور و برشان تلنبار شده بود. در حقیقت، در حال برگشتن به مدرسه هاشان بودند. تا اینجا که یک ایستگاه تقاطع بود، با هم سفر کرده بودند؛ تا چند دقیقه دیگر قطاری از راه می رسید و دخترها را به مدرسشان می برد. حدود نیم ساعت بعد هم قطار دیگری می آمد و پسرها را به مدرسه دیگری می برد.»
تقریباً تمام آغازهای این هفت رمان، با یک صحنه واقع گرایانه شروع می شود و بعد وارد جهان «قصه پریان» می شویم. در رمان دوم، هنوز همان چهار شخصیت رمان اول، حضور دارند چون از مرز کودکی نگذشته اند تا قادر به درک جهان افسانه نباشند اما در رمان سوم، نیمی از این تعداد، از «بازی» حذف می شوند چون دیگر متعلق به دنیای بزرگسالان اند. این مرزبندی سنی، بعدها دستمایه بسیاری از آثار داستانی این «ژانر» قرار گرفت و گرچه پیش از آن، مثلاً در «پیتر پن» به آن اشارات و کنایاتی رفته بود و بر مرز میان بزرگسالی و کودکی تأکید شده بود اما با این شدت و حدت، نویسنده اقدام به حذف قهرمانان کودک خود که حالا بزرگ شده بودند، از صحنه رمان نکرده بود. می توان مراجعه کرد به جلدهای بعدی «پیتر پن» که نویسنده با این بزرگسالی، یک جوری کنار آمده اما در «ماجراهای نارنیا»، کنار آمدنی در کار نیست و این کنار نیامدن، در دهه پنجاه و دهه های بعدی، بدل به یک «مهر استاندارد» در ادبیاد کودک می شود و همان قدر که نوع ادبی «ادبیات داستانی کودکان» به استقلال و پرچم مستقل دست می یابد، «آدم بزرگ ها» هم از صحنه های آن [لااقل از حوزه ای افسانه ای آن] حذف می شوند.
یزدان سلحشور
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید