دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


دانشگاهها کم کم دارند ادبیات کودک را به رسمیت می شناسند


دانشگاهها کم کم دارند ادبیات کودک را به رسمیت می شناسند
دکتر مرتضی خسرو نژاد متولد ۱۳۳۳، مدیر مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز و از فعالان خوش ذوق عرصه ادبیات کودک و نوجوان است. انتشار مقالاتی در حوزه کودک و نوجوان برای نشریات تخصصی، نوشتن آثار فراوانی برای کودکان و نوجوان از جمله، مجموعه داستانهای آموزشی (۱۰ کتاب داستانی/ تصویری برای پرورش تفکر فلسفی در کودکان) ارائه کنفرانسهای متعدد، با موضوع ادبیات کودک، عضویت در انجمن جهانی پژوهش در ادبیات کودک از سال ۱۳۸۲وعضو مشاور مجله International Research in Children Literature
از سال ۲۰۰۷، مدیر مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز از سال ۱۳۸۵و ... .
خسرو نژاد درحال حاضر تعداد دیگری از آثار خود را در مرحله چاپ دارد و چند سالی است به دنبال اجرایی کردن پروژه دانشگاهی شدن رشته ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه است و اقدامهایی را در این زمینه انجام داده است. با این استاد دانشگاه در باره این موضوع به گفتگو نشستیم.
▪ ادبیات کودک و نوجوان ما در حال حاضر دارای چه وضعیتی است؟
ـ سخت ترین پرسش را برای شروع انتخاب کردید! اشکالی ندارد که به پرسش بعدی شما بپردازیم؟
▪ خواهش می کنم! پرسش بعدی ام درباره وضعیت ادبیات کودک در دانشگاه است. در سطوح دانشگاهی، این ادبیات در چه جایگاهی است و استقبال دانشکده های ادبیات ما از این نوع ادبی چگونه است؟
ـ این پرسش راحت تری است! در ایران بنابر دلایلی که امروز تا اندازه ای روشن است، دانشکدههای علوم تربیتی توجه بیشتری به ادبیات کودک داشته اند. درس ادبیات کودک و قصه گویی چند دهه است که در دانشکده های علوم تربیتی ایران تدریس شده و چند درسنامه خوب هم در این زمینه از سوی استادان این دانشکده ها منتشر شده که البته رویکردشان تربیتی است، اما در دانشکده های ادبیات شرایط یکسانی وجود ندارد. بخشهای زبانهای خارجی، مشکلی با ادبیات کودک ندارند. در بخشهای ادبیات فارسی و نزد استادان این بخشها، رویکردها گوناگون است. برخی اصلاً عنایتی به این ادبیات ندارند و معتقدند ادبیات کودک وجود ندارد و برخی هم آن را مقوله ای صرفاً تربیتی قلمداد می کنند. البته اخیراً ما شاهد این هستیم که در بعضی دپارتمانهای ادبیات فارسی، حرکتهایی جدی به این سمت آغاز شده و برخی استادان برجسته ادبیات، تحقیقهای با ارزشی در این زمینه انجام داده اند. بعضی بخشها هم، با بخش ادبیات فارسی دانشگاه شیراز در راه اندازی دوره ارشد همراه شده اند. البته دقت کنید که در همه جای جهان هنوز باید روی رابطه ادبیات کودک و جریان عمده ادبی کار شود و در ایران، البته بیشتر!
▪ واقعاً بعضی اساتید ادبیات فارسی معتقدند که ادبیات کودک وجود ندارد؟
ـ بله، واقعا این باور وجود دارد!
▪ پس این همه آثاری که داریم...
ـ این آثار با تعریفی که از شعر و داستان در بعضی از بخشهای ادبیات فارسی و نزد بعضی استادان این رشته وجود دارد، همخوان نیست. همه چیز بستگی به تعریف ما دارد.
▪ چه نیازی است به دانشگاهی شدن ادبیات کودک و نوجوان؟
ـ تا معرفتی از سوی دانشگاه به رسمیت شناخته نشود، وجود آن رسمیت پیدا نمی کند. پذیرش دانشگاهیان، شرط حیثیت یافتن یک رشته درسی است.
▪ چرا تاکنون ادبیات کودک ما به دانشگاه وارد نشده، آن هم با وجود اینکه عده ای به دنبال اجرایی شدن آن بوده اند؟
ـ علتهای مختلفی می تواند باعث عدم چنین رخدادی باشد. وجود زمینه واقعی، یکی از مهمترینِ این علل است. ما به صرف اینکه آثار برجسته ای در زمینه ادبیات کودک داریم، نمی توانیم برای آن رشته دانشگاهی ایجاد کنیم. این آثار باید آنقدر قوی باشند که پژوهشگران و بویژه دانشگاهیان را به تحقیق و تفکر وادارند و این فکرها و تحقیقها باید آنقدر قوی باشند که منجر به مجموعه بحثهایی نظری شوند، به طریقی که این بحثها بتوانند قلمرو مورد بررسی خود را از دیگر قلمروها جدا کنند. اگر این اتفاق بیفتد، آن وقت امکان پذیرش آن معرفت از سوی دانشگاه فراهم میشود. در دنیا مدتهاست که این اتفاق تا حدودی در قلمرو ادبیات کودک افتاده است. در ایران هم کافی است نگاهی به پایان نامهای ارشد و دکترای ادبیات کودک بیندازیم و پژوهشهایی را که دانشگاهیان برجسته ادبیات کودک انجام داده اند، بررسی کنیم. درست است که هنوز رشته مستقل ادبیات کودک نداریم، اما وقتی دانشگاه اجازه میدهد که دانشجویان دکتری، تز خود را در این زمینه کار کنند و وقتی دانشگاه به مرکزی با عنوان «مرکز مطالعات ادبیات کودک» بال و پر می دهد، به این معناست که امکان دکترین داشتن در ادبیات کودک فراهم شده و به این شکل گام بعد، تاسیس رشته است.
▪ مرکز شما هم با توجه به همین زمینه پیشنهاد راهاندازی دوره کارشناسی ارشد را مطرح کرد؟
ـ بله.
▪ چرا از کارشناسی ارشد شروع کردید؟ بدون وجود دوره کارشناسی می توان دورههای بعدی را تأسیس کرد؟
ـ من عضو بخش فلسفه تعلیم وتربیت دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی هستم. ما در این بخش فقط در دو مقطع دانشجو میگیریم. ارشد و دکتری. بخش روانشناسی تربیتی هم همینطور است. اصلاً در کشور، در هیچ دانشگاهی کارشناسی فلسفه تعلیم و تربیت و یا کارشناسی روانشناسی تربیتی نداریم. رشتههای دیگری هم هستند که چنین وضعی دارند. ماهیت بعضی رشته ها این طور است و البته نیاز جامعه هم مطرح است. ادبیات کودک، رشته ای در میان رشته دیگری است. بنابراین باید دانشجو، ادبیات را بشناسد یا تعلیم و تربیت را بداند یا مثلا روانشناسی یا جامعه شناسی و یا دیگر رشته های مرتبط را و بعد به ادبیات کودک بپردازد. هدف دوره ای که ما تعریف کرده ایم پرورش منتقد، پژوهشگر، معلم دانشگاه و صاحب نظر ادبیات کودک است.
دوره های کاردانی و کارشناسی نمی توانند به این اهداف تحقق ببخشند و دانش آموختگان این دوره ها هم زمینه جذب در جامعه را ندارند.
▪ اصولاً هدف از راه اندازی رشته ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه چیست؟ آیا باید تحصیلات دانشگاهی در این زمینه تربیت کننده نویسنده و شاعر کودک ونوجوان باشد یا تربیت کننده منتقدانی در این زمینه و یا ...؟
ـ همانطور که گفتم، در تدوین برنامه فوق لیسانس، مرکز مطالعات به پرورش منتقد عنایت داشته، نه پرورش نویسنده و شاعر. چنین هدفی تعریف پذیرتر، عملی تر و برای شروع مطمئن تر است. البته یک نظر این بود که وقتی دانشجو به مرحله پایان نامه رسید دو انتخاب پیش رو داشته باشد. اگر به نقد و نظریه گرایش داشت پایان نامه اش را با گرایش پژوهشی بنویسد و اگر نویسنده یا شاعر بود اثری بیافریند که در حد پایان نامه، پذیرفتنی باشد. به همان دلایلی که گفتم؛ سرانجام رویکرد اول دنبال شد.
▪ به نظر شما اگر ادبیات کودک و نوجوان ما به دانشگاه وارد شود، خواهد توانست نگاه جامعه ما را نسبت به این ادبیات بهتر کند؟ چون هنوز آن گونه که باید و شاید این ادبیات جدی گرفته نشده و به آن در برنامه ریزیهای فرهنگی توجهی در خور نمی شود.
ـ حتماً. حتماً می تواند!
▪ وقتی صحبت از ادبیات کودک و نوجوان می شود ما به یاد بعضی نامها می افتیم، کسانی که ما از آنها با عنوان بزرگان ادبیات کودک ونوجوان نام می بریم. این افراد در برنامه ریزی های شما چه جایگاهی دارند و تا چه اندازه از تجربیات آنها استفاده کرده اید؟
ـ یک رسم خوشایند در کارهای متدیک و به بیانی دیگر علمی، رجوع به «پیشینه موضوع» است. برای تدوین برنامه ای که در مرکز تهیه شد، تقریباً به برنامه همه دانشگاه های معتبر جهان که کارشناسی ارشد ادبیات کودک دارند، سر زدیم و در ایران، هم برنامهای که در سطح کارشناسی تدوین شده بود در اختیار ما قرار گرفت و برنامه پس از بررسی همه این یافته ها تدوین شد.
▪ متأسفانه خیلی از شاعران و نویسندگان شناخته شده ما، به وضع ادبیات در دانشگاههای ما معترضند. با چنین شرایطی، راه اندازی رشته ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاه سخت تر می شود. ترسی از این ندارید که ادبیات کودک هم در دانشگاه به همان سرنوشت دچار شود و انگشت اتهامات به طرف این نوع ادبیات هم نشانه برود. برای جلوگیری از این اتفاق چه باید کرد؟!
ـ افراد خلاق در هر رشته ای، همیشه از نهادهایی که متولی آن رشته اند، جلوترند. این از ماهیت «خلاقیت» و ماهیت «نهاد» برمی خیزد. البته فاصله ای در این حد و معنا، طبیعی و پذیرفتنی است، اما این فاصله به نظر می رسد که در ایران بیشتر است. به نظرم احساس نارضایی بعضی شاعران و نویسندگان ما از آنجا برمی خیزد که ادبیات معاصر از برنامه درسی دپارتمانهای ادبیات فارسی غایب است و در بررسی همان ادبیات کلاسیک هم معمولاً از رویکردهای سنتی استفاده می شود. البته حرکتهای ستایش برانگیزی در این زمینه آغاز شده. اگر به درسنامه ادبیات فارسی که سازمان سمت با نام «سخن شیرین پارسی» منتشر کرده رجوع کنیم، می بینیم که در این کتاب، به ادبیات معاصر فارسی بهای خوبی داده شده است، اما درباره ادبیات کودک به نظر نمی رسد که جای نگرانی مشابهی وجود داشته باشد. تا آن جا که من می فهمم، ادبیات کودک به معنای نهادین آن، پدیده ای نوین است و پذیرش تحول و خلاقیت به طور منطقی باید در ماهیت آن باشد، و دیگر این که قواعد، در جریان عمده ادبی ما قرنهاست که شکل گرفته و تثبیت شده و همین شکل گیری و تثبیت هم هست که خلاقیت و به عبارتی دیگر عبور را دشوار ساخته، در حالی که قواعد ادبیات کودک هنوز در حال شکل گیری و عرض اندام است. البته توجه داشته باشید که همین «در حال شکل گیری بودن»، که در این جا «حسن» جلوه می کند، است که احتمالاً برای بعضی از استادان ادبیات فارسی، تردید آفرین می شود. یکی از علتهایی که کار بیشتری را بر روی رابطه جریان عمده ادبی و ادبیات کودک از ضروریات پیش روی اهالی ادبیات کودک نمایان ساخته، همین واقعیت است.
▪ در مورد آنچه به ماهیت خلاقیت و ماهیت نهاد مربوط میشود چطور؟ در این باره چکار میشود کرد؟
ـ برای آنچه در ماهیت پدیده هاست واقعاً چه می شود کرد؟ ضرورت وجودی آنها این گونه است، اما شاید بشود کمی آن را تعدیل کرد. پارادایمی در تحقیق هست که باور به تغییر مدام واقعیت دارد.
اگر با پنجره ای که این پارادایم بر شناخت هستی می گشاید به فرایند تحقیق در ادبیات کودک وارد شویم، داستان اینگونه می شود که آثار آفریده شده از سوی افراد خلاق، (که واقعیات مورد بررسی دانشگاهیان برای تدوین قواعد، رویکرد و نظریه هستند) در کار تغییر مداومند و پس آنچه برآمده از یک تحقیق - حتی عالی- باشد، ممکن است فردا نیاز به بازنگری داشته باشد.
به عبارتی دیگر و از این منظر، پژوهشگران و دانشگاهیان نباید گمان برند که قواعد، رویکردها و نظریه های تدوین شده، حتی اگر به تمامی می توانند واقعیات پیش از خود را توضیح دهند، می توانند ضرورتاً واقعیات پس از خود را نیز به تمامی توصیف کنند!
پس هر پژوهشگر ادبیات، باید آمادگی پذیرش این اصل را داشته باشد که هر اثر ادبی ممکن است ژانر تازه ای باشد.
در این مورد کاری که به نظرم می شود کرد، باز نگهداشتن ذهن و حفظ تعامل همیشگی میان سوبژه و ابژه در فرایند پژوهشهای آکادمیک است. البته همین تعامل را افراد خلاق نیز باید پذیرا باشند. از کجا می توان اطمینان داشت که یک اثر، واقعاً خلاقانه است؟ خلاقیت در تناسب با واقعیت است که معنا می یابد و تثبیت می شود. این تناسب را، هم زمان نشان می دهد و هم خود واقعیت، نه نظر و میل اشخاص. پس آفرینشگران ما هم بهتر است در مقابل گرایش نهاد به ایستایی، شکیبا باشند.
▪ با تشکر فراوان از شما برای قبول این گفتگو، اگر صحبت خاصی باقی مانده ...
ـ من هم از شما متشکرم.
عباسعلی سپاهی یونسی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید