شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


جای خالی انتقاد


جای خالی انتقاد
اگر تولید كتاب مناسب برای كودكان و نوجوانان را هدف اصلی دست اندركاران كتاب كودك و نوجوان به حساب بیاوریم، مهمترین وظیفه نقد ادبی در این حوزه بررسی عوامل تاثیرگذار بر كمیت و كیفیت تولید كتاب خواهد بود.از همین ابتدا می توان عوامل تاثیرگذار را به دو گروه عوامل درونی و بیرونی تقسیم كرد. منظور از عوامل درونی زنجیره تولید كتاب از پدیدآورنده تا نشر كتاب است.عوامل بیرونی هم مجموعه ای از عوامل است كه اگر چه ظاهراً در زنجیره تولید قرار نمی گیرند اما تاثیرات آن بر فرایند تولید كتاب چشمگیر است.سر حلقه فرایند تولید كتاب كودك و نوجوان پدیدآورندگان هستند. پدیدآورندگان طیف متنوعی از فعالان این عرصه همچون نویسندگان، مترجمان و حتی تصویرگران كتاب كودك را شامل می شود. اصلی ترین مشكل این حوزه سهل و ممتنع بودن فعل نوشتن برای بچه ها است. این باور ناصواب كه نوشتن برای كودكان و نوجوانان راحت تر از عرصه های دیگر است، باعث شده است كه بسیاری از نویسندگان با اندك تجربه و تخصص در این حوزه ذوق آزمایی كنند.در حوزه ترجمه هم وضعیت به مراتب بدتر از تالیف است. ترجمه كتاب كودك و نوجوان به دلیل حجم كم متن، سادگی زبان و ساخت، اشتیاق بسیاری را برای آزمودن بخت خویش تحریك می كند. ناشران غیرحرفه ای نیز در ایجاد چنین اشتیاقی در ذهن مترجمان تازه كار بی تاثیر نیستند. گاهی ناشر برای استمرار فعالیت های خود و شاید حتی جلب حمایت های دولتی و... به چاپ كتاب ترجمه ای برای كودكان و نوجوانان اقدام می كند.از آنجا كه قانون «كپی رایت» هم در ایران لازم الاجرا نیست، ناشر با اندك حق الترجمه ای كه به مترجمان جوان می دهد یا نمی دهد و با استفاده از تصاویر و صفحه آرایی آماده، كتاب مورد نظرش را با كمترین هزینه چاپ می كند.عدم تسلط بر زبان مبدأ و مقصد، عدم آشنایی با زبان متناسب گروه سنی مخاطبان كتاب، خطاهای عمده نگارشی و عدم رعایت بدیهی ترین اصول اولیه نگارش، گواه آن است كه مترجمان با كمترین تجربه عملی در این حوزه وارد می شوند. عدم توسعه مراكز فرهنگی در كل كشور و تمركز امكانات چاپ، باعث یك قطبی شدن تولید كتاب كودك و نوجوان شده است.در پژوهش های رسمی انجام شده مشخص شده است كه در دهه ۷۰ بیش از ۹۰ درصد نویسندگان فعال كودك و نوجوان در تهران ساكن بوده اند. ۶ درصد دیگر متعلق به پنج استان اصفهان، خراسان، فارس، قم و آذربایجان شرقی و ۴/۳ درصد متعلق به بقیه استان ها است. در حالی كه تهران تنها ۲۰ درصد جمعیت كل كشور را دارد. شاید دلیل این تمركز را در اعمال سیاست های دولت بتوان جست وجو كرد. عدم توسعه مراكز فرهنگی، نبود سیاست های تشویقی جهت سرمایه گذاری های فرهنگی در استان ها نوعی انحصار جغرافیایی ایجاد كرده است. البته این مسئله هم پیامدهای خاص خودش را دارد. مشكل دیگر ادبیات كودك و نوجوان مسئله حرفه ای نبودن نویسندگان این عرصه است.پدیدآورندگان كتاب كودك اغلب حرفه ای نیستند. حرفه ای به این معنا كه شغل اصلی آنها نوشتن برای كودكان و نوجوانان نیست. تعداد نویسندگانی كه كار اصلی آنها نوشتن برای كودكان است، به اعداد انگشتان یك دست هم نمی رسد. مثلاً در انجمن نویسندگان كودك و نوجوان كه نزدیك به دویست و پنجاه عضو دارد بیش از یك سوم آنها در سه سال گذشته كتابی منتشر نكرده اند. تعداد قابل توجهی هم با چاپ یك یا چند اثر ترجمه عضو شده اند و مدت ها است دیگر كاری منتشر نكرده اند. به همین دلیل عدم وجود نویسندگان حرفه ای می تواند در تولیدات كمی و كیفی ادبیات كودك و نوجوان تاثیر بگذارد.ناشران كتاب كودك و نوجوان به عنوان تولیدكنندگان فنی كتاب به حساب می آیند. براساس آمارهای رسمی تعداد كل ناشران فعال كتاب كودك و نوجوان در سال ۱۳۷۰ ، ۱۱۱۹ ناشر بوده است. این رقم در سال ۱۳۸۳ به ۳۱۴۳ ناشر رسیده است. اما افزایش این تعداد ناشر تاثیر قابل توجهی در روند تولید كیفی كتاب كودك و نوجوان نداشته است. این عدم تاثیر هم شاید برگردد به مسئله حرفه ای نبودن ناشران این عرصه. عدم پایداری فعالیت های نشر، ناآشنایی با مسئله كتاب و در نهایت عمر كوتاه فعالیت ها از جمله ویژگی های ناشران غیرحرفه ای این عرصه است. این نكته درست است كه افزایش رو به رشد تعداد ناشران كودك و نوجوان تاثیر كمی در بازار نشر خواهد داشت، اما این تاثیر كمی به تغییرات كیفی منجر نشده است.همواره دست اندركاران كتاب تغییرات میزان تیراژ را به عنوان ملاك معنی دار برای ارزیابی وضعیت كتاب در نظر می گیرند. در طول سال های گذشته آمارهای متنوعی از بالا رفتن میانگین تیراژ كتاب كودك و نوجوان ارائه شده است. امیدوارانه ترین آمارها مربوط به گزارشی است كه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را منتشر كرده است. این آمارها گویای آن است كه تیراژ كتاب های كودك و نوجوان در سال ۷۰ ، ۶۷/۱۴۶۷۲ بوده كه این آمار در سال ،۸۰ به ۸۱۴/۸۴۳۲ رسیده است.این آمار نشان می دهد در سال ۸۱ به رقم ۱۲/۸۲۱۳ رسیده است. البته روشن است كه این آمارها نشان از بالا رفتن میانگین تیراژ كتاب دارد. این رشد در افزایش عنوان ها هم دیده می شود.نسبت عناوین كتاب های كودك و نوجوان با تیراژ ۱۰ تا ۲۰ هزار جلد از ۲۸ درصد در سال ۱۳۷۰ به ۱۶ درصد در سال ۸۰ رسیده است. نسبت عناوین كتاب هایی با تیراژ بیش از ۲۰ هزار جلد از ۲/۹ درصد در سال ۷۰ به ۳/۳ درصد در سال ۸۰ رسیده است. این آمارها نشان می دهد در كتاب هایی با تیراژ ۳ تا ۵ هزار جلد از ۹/۹ درصد در سال ۱۳۷۰ به ۴۰ درصد در سال ۱۳۸۰ رسیده است. این آمارها در لحظه اول بسیار امیدوارانه است. اما اگر میزان سرانه تیراژ كتاب و عناوین را مقایسه كنیم حقیقت روشن تر خواهد شد. براساس آمارهای رسمی ارائه شده سرانه عنوان كتاب برای جمعیت كودك و نوجوان كشور برابر ۰۰۱۰۹۱۶ درصد است.روشن تر اینكه در طول این سال هایی كه آمارها نشان از رشد كتاب كودك و نوجوان دارد، برای هر ۱۰ هزار نفر جمعیت كودك و نوجوان فقط یك عنوان كتاب تولید شده است. البته این آمار شامل همه عناوین (ترجمه، تالیف، گردآوری، بازنویسی و...) است.
براساس گزارش تحقیقی كه یونسكو آن را منتشر كرده است جمعیت ۶ تا ۱۷ سال كشور ما از ۲۰۵۹۱۰۰۰ نفر در سال ۱۳۷۵ ابتدا به ۱۹۱۲۳۰۰۰ در سال ۱۳۸۰ و سپس به ۱۶۸۸۲۱۰۰۰ در سال ۱۳۹۰ خواهد رسید. حالا اگر تعداد عناوین كتاب های تولید شده كودك و نوجوان را تنها محدود به كتاب های تالیفی كنیم در این صورت میانگین سالانه سرانه تعداد كتاب ها برای كودكان و نوجوانان كشور برابر با ۰۰۶۹۸ درصد خواهد بود یعنی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر سالانه فقط ۶ عنوان كتاب تالیفی منتشر شده است. البته اگر میزان بررسی آماری تنها كتاب های چاپ اول تالیفی در نظر گرفته شود، برابر خواهد بود با ۰۰۴۸۶ درصد كه معنای آن این است كه سالانه برای هر ۱۰۰ هزار نفر كودك و نوجوان كشور تنها ۴ عنوان كتاب منتشر می شود.این آمار بدون در نظر گرفتن ارزش های كیفی كتاب های كودك و نوجوان است. در ارزیابی های تولید كتاب همواره میزان تولید چاپ اول كتاب ملاكی برای میزان خلاقیت ها به حساب می آید.براساس آمارها نسبت نشر كتاب چاپ اول برای كودكان و نوجوانان در سال های ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ به طور متوسط ۹/۴۱ درصد كل كتاب های منتشر شده بوده است.مثلاً در سال ۱۳۷۰ نسبت به سال قبل ۷۷/۲۲ درصد رشد كرده است. همین طور در سال ۷۱ ، ۲۰/۳۴ درصد، در سال ۷۲ ، ۲۲/۴۴ درصد، در سال ۷۳ ، ۷۰/۳۲ درصد، در سـال ،۷۴ ۵۱/۳۳ درصد، در سال ۷۵ ، ۵۵/۳۷ درصد، در سال ۷۶ ، ۴۷/۴۲ درصد، در سال ۷۷ ، ۵۲/۴۸ درصد، در سال ۷۸ ، ۲۳/۴۷ درصد، در سال ۷۹ ، ۱۸/۴۳ درصد، در سال ۸۰ ۰۷،/۴۶ درصد نسبت به سال قبل رشد داشته است. البته نباید از نظر دور داشت كه این افزایش با آغاز سیاست های حمایتی دولت مبنی بر خرید كتاب های چاپ اول همراه است. همچنین در سال های ۷۵ به بعد هم طرح اعطای وام كم بهره برای تولید كتاب آغاز می شود كه آن هم تنها به كتاب های چاپ اول تعلق می گیرد.كتاب سازی، عدم تمایل به تجدید چاپ با هدف بهره مندی از حمایت های دولتی از ویژگی های تولیدات كتاب های چاپ اول این سال ها است. این وضعیت نشانگر آن است كه این رشد طبیعی و اصیل نیست. افزایش بهای كتاب هم یكی از مشكلات كتاب كودك و نوجوان است.معضلات اقتصادی كشور و روند رو به رشد قیمت ها هر ساله بر تولید كتاب كودك و نوجوان هم تاثیر گذاشته است.آمار ها نشان می دهد كه از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ سالانه نزدیك به یك درصد به قیمت تولید كتاب نسبت به سال قبل اضافه شده است.مثلاً در سال ۱۳۷۰ نسبت به سال قبل یك درصد رشد كرده است. همین تغییرات در سال ۷۱ هم اتفاق می افتد. در سال ۷۲ ، ۳۲۰/۰ افزایش، در سال ۷۳ ، ۲۵۵/،۰ در سال ۷۴ ، ۰۵۲/،۰ در سال ۷۵ ، ۲۴۲/،۰ در سال ۷۶ ، ۱۸۶/،۰ در سال ۷۷ ، ۲۹۲/،۰ در سال ،۷۸ ۱۸۲/۰ و در سال ۷۹ هم با اندكی تغییر ۳۳۶/۰ افزایش می یابد.این روند رو به رشد قیمت كتاب كودك و نوجوان حاصل چند عامل می تواند باشد.
نخست عامل تورم پردامنه اقتصادی كه كرانه های نفوذش هم به صنعت چاپ و عوامل فنی تولید كتاب مثل كاغذ، مقوا، فیلم، زینك، دستگاه چاپ و رنگ و... را شامل می شود.همچنین به این عوامل می توان بالا رفتن دستمزد كارگران چاپ و خدمات پیرامونی كتاب را افزود.عدم رشد تیراژ كتاب كه می تواند در نهایت به پایین آمدن قیمت تمام شده كتاب منجر شود، از عوامل مهم گرانی قیمت كتاب محسوب می شود.آمار ها نشان می دهد كه نرخ رشد كتاب كودك و نوجوان در سال ۷۰ ، ۷۲/۰بوده كه در سال ۸۰ به ۴۳۰/۱ رسیده است. این آمار نشان از رشد تیراژ كتاب كودك و نوجوان می دهد اما از آنجا كه این رشد كمتر و یا كمی بیشتر از یك درصد در مقابل رشد یك درصدی قیمت كتاب در سال است، نمی تواند بهبودی در تولید كتاب به حساب آید.در فرایند طبیعی تولید هر كالا نیاز جامعه آهنگ تولید را تنظیم می كند. اما در مسئله كتاب كودك و نوجوان این فرایند به دلیل اجرای سیاست های مختلف برهم خورده است.در روند تولید كتاب كودك و نوجوان در ایران پیوند منطقی بین نیاز های واقعی مخاطبان با تولید كتاب از بین رفته است.مسئله توزیع در سازمان نشر كتاب ایران همواره دچار مشكلات عمده ای بوده است.این مشكلات برخی حاصل شرایط اقتصادی و برخی مربوط به ناهماهنگی میان اجزای تولید و توزیع است. اما عمیق شدن فاصله بین نیاز های مخاطبان كودك و نوجوان و آنچه پدیدآورندگان تولید می كنند از اصلی ترین عوامل توزیع به حساب می آید.سیاست های دولت با هدف كمك به رفع مشكل توزیع انجام می شود در واقع به نوعی رانت برای برخی ناشران و نهاد های دولتی و شبه خصوصی تبدیل می شود.مثلاً طرح خرید كتاب از ناشران كه دولت با هدف كمك به رشد و توسعه فرهنگ كتابخوانی انجام می دهد، در نهایت به تولید كتاب هایی منجر می شود كه تنها خریداران آن نهاد های دولتی هستند.ملاك های خرید كتاب و یا شاید بهتر بتوان گفت ملاك های بررسی و ارزش گذاری خرید كتاب كه توسط خود نهاد های دولتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش (تربیت و مدرسه) اعمال می شود در واقع ناشران را به تولید كتاب هایی رهنمون می كند كه با موازین و سلیقه های سیاستگزاران نهاد های دولتی هم سو است. این مسئله به شكاف هرچه بیشتر بین نیاز های مخاطبان و پدید آورندگان می انجامد.نهاد هایی كه در تولید كتاب كودك و نوجوان دخیل هستند را می شود به دو بخش نهاد های دولتی و نهاد های غیر دولتی تقسیم كرد.نهاد های دولتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان، سروش وابسته به سازمان صداوسیما، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و...نهاد های غیر دولتی هم مثل شورای كتاب كودك، انجمن نویسندگان كودك و نوجوان و دیگر ناشران و موسسه های فرهنگی خصوصی.متاسفانه آمار دقیقی از میزان فعالیت های نهاد های دولتی و غیر دولتی در دست نیست یعنی روشن نیست این نهاد ها سالانه چه مقدار بودجه در این عرصه هزینه می كنند و در نهایت چه مقدار كتاب به جامعه ارائه می شود و كیفیت آن چگونه است. اما نگاهی گذرا به آمارهای غیر رسمی گویای حضور پر رنگ نهاد های دولتی در این عرصه است كه البته بررسی كیفی این فعالیت ها در حوصله این مقاله نیست. البته نباید از نظر دور داشت كه در كنار این دو بخش (نهادهای دولتی و غیر دولتی) نهاد هایی دیگر هم شكل گرفته اند كه ظاهراً ادعای غیر دولتی دارند ولی پیدا و پنهان، رسمی و غیر رسمی از سوی دولت مورد حمایت قرار می گیرند. این نهادها را شاید بتوان نهادهای دولتی شبه خصوصی نامید. این موسسه ها و ناشران كه بعضاً در حوزه ادبیات كودك و نوجوان هم فعال هستند، یا به واسطه ارتباطی كه با نهادهای دولتی دارند و یا مجریان طرح های دولتی هستند كه دولت تمایلی ندارد كه آن فعالیت ها ظاهراً با نام دولتی انجام شود.از دیگر عوامل تاثیر گذار بر تولید كتاب كودك و نوجوان نبود یك جریان انتقادی مناسب است.اگرچه در گذشته ای نه چندان دور، نشریات تخصصی در حوزه ادبیات كودك و نوجوان شكل گرفته است اما به دلایلی این نشریات عمر چندانی پیدا نكردند، از آن جمله «قلمرو»، «پویش»، «حاشیه» و... البته فصلنامه «پژوهش نامه» و كتاب ماه كودك و نوجوان در واقع تنها نشریات تخصصی كه با همه بی نظمی های احتمالی شان در روند تولید، فعالیت مستمر تخصصی و دائمی داشته اند (در این مقاله قصد ندارم كه به كیفیت مقالات تئوری و نقد های این نشریات بپردازم.) از این استثناها كه بگذریم اغلب نشریات تخصصی ادبیات و كتاب به كتاب كودك و نوجوان اگر نگویم بی اعتنا، كم اعتنا هستند. كمتر روزنامه ای یا هفته نامه یا ماهنامه ای را می توان پیدا كرد كه بخش یا صفحه ای تحت عنوان كودك و نوجوان داشته باشند و اگر هم چیزی داشته باشند اغلب مربوط به اخبار این حوزه می شود. حتی در نشریاتی كه به نقد كتاب می پردازند، كمتر پیدا می شود نشریه ای كه كتاب كودك و نوجوان را نقد كرده باشد. البته بگذریم از اینكه بسیاری از نوشته هایی كه به اسم نقد كتاب كودك و نوجوان منتشر می شود، نقد نیست.سیاست های نظارتی هم یكی از مشكلات ادبیات كودكان و نوجوانان است. منظورم از سیاست نظارتی كلیه فعالیت هایی است كه دولت برای اعمال نظر و سلیقه در روند تولید كتاب كودك و نوجوان ایجاد می كند. نظارت قبل از چاپ بر انتشار كتاب از مصادیق این سیاست ها است. البته به رغم اینكه بسیاری از دست اندركاران كتاب این سیاست را قانونی نمی دانند مجریان آن نظارت را با استناد به صورت جلسه ۲۰/۲/۶۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی قانونی می دانند. در این مصوبه آمده است: «نظر به حساسیت و جنبه های خاص كتاب های كودكان و نوجوانان هیات ویژه ای به نام هیات نظارت بر نشر كتاب های كودك و نوجوان متشكل از حداقل ۵ تن از افراد صاحب نظر و آگاه به امور تربیتی (از دیدگاه اسلام) و مسائل خاص كتاب های كودكان و نوجوانان تشكیل خواهد شد. این افراد را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از میان صاحب نظران و نویسندگان كتاب های كودكان و نوجوانان و اشخاص آگاه انتخاب و جهت تصویب به شورای عمومی معرفی خواهد كرد.»بر این اساس این هیات از حیث شكل و محتوا بر كتاب های كودكان و نوجوانان اعمال نظر می كند. جالب است كه در تبصره سوم این مصوبه آمده است كه هیات نظارت خود آئین نامه ای برای انجام این نظارت تدوین خواهد كرد كه بر این اساس این شورا در سال ۱۳۷۳ آئین نامه ای را تحت عنوان «ضوابط چاپ و نشر كتاب های كودكان و نوجوانان» تدوین كرد و از آن به بعد این آئین نامه به صورت دستورالعمل اجرایی ممیزی كتاب كودك و نوجوان اعمال شده است. البته بحث در مورد ممیزی كتاب كودك و نوجوان بسیار پردامنه است و در این زمینه موافقان و مخالفان دلایل زیادی در تائید و رد آن بیان كرده اند. اما همواره ادبیات كودك و نوجوان در طول این سال ها از اعمال نظر و سلیقه های افراد در این عرصه لطمه خورده است.
منابع: ۱- كرمانی، علیرضا، طرح پژوهشی بررسی عوامل اجتماعی محیطی موثر بر میزان تولید در ادبیات كودك و نوجوان در ایران ۷۹-۱۳۶۰.
۲- رنجبری، محمد، تحولات نشر كتاب در دهه ،۷۰ چاپ اول، خانه كتاب، ۱۳۸۰.
۳- علیرضا كرمانی، علی اصغر سیدآبادی، بررسی وضعیت نشر كتاب در دهه ،۷۰ مركز مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
۴- سیاستگزاری برای نشر كتاب های كودك و نوجوان در ایران، انجمن نویسندگان كودك و نوجوان، ۱۳۸۱.
۵- رضایی، محسن. نظام توزیع كتاب در ایران، ناشر ملیكا، چاپ اول، ۱۳۸۱.
۶- نوری، اعظم، مجموعه قوانین و مقررات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان های وابسته، چاپ دوم، تهران ۱۳۷۵.

محمدجواد جزینی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید