دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مشارکت در مدیریت شهری


مشارکت در مدیریت شهری
نظام مدیریت شهری مانند دیگر نهادها در تبادل و تعامل با جامعه و شهروندان معنا پیدا می كند. یك بعد مسأله تصمیمات، قوانین و سیاست های شهرداری و بعد دیگر انتظارات و خواسته ها و نهایتاً حمایت و مشاركت فعالانه شهروندان است. از دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد، كارشناسان مدیریت شهری متوجه این موضوع شدند كه طرح ها و برنامه های شهری تنها زمانی موفقیت آمیز خواهند بود كه متناسب با نیازها و خواسته های اقشار، طبقات و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوع جامعه تدوین و تبیین گردند.
نتایج تحقیقات وسیع و گسترده جامعه شناختی دال بر این امر است كه برنامه ریزی های شهری تمركزگرا دیگر قادر به حل مسائل پیچیده تر و گسترده تر كلان شهرها نیستند. بر این مبنا شاهد گرایش هرچه بیشتر مدیریت شهری و اندیشمندان جامعه شناسی شهری به برنامه ریزی محلی، مشاركتی و از پایین به بالا در قیاس با نوع سنتی برنامه ریزی دستوری و از بالا به پایین هستیم. تمركززدایی و محله گرایی در واقع واگذاری امور محله ای به مردم همان محله است. ایجاد واحدهای محله ای موجب ارتقا و كارآمدی نظام مدیریت شهری و تسهیل در اداره امور شهر و صرفه جویی های وسیع اقتصادی در درازمدت خواهد شد.
اگر باب مشاركت فعال بسته باشد و شهروند به شهرنشین تنزل پیدا كند، نه تنها شاهد رشد و تعالی شخصیت مردم، بسط و استخراج توانایی های افراد، تقویت هویت شهری و احساس تعلق به شهر، تقویت حس اعتماد و همكاری میان اهالی شهر و شهرداری ها نیستیم، بلكه دارای كمترین میزان كاركرد و بهره وری در نظام مدیریت شهری نیز خواهیم بود.
مشاركت شهروندان در جامعه شهری حامل نتایج بس گرانبها و متقابلی برای حكومت محلی و شهروندان خواهد بود. رویارویی با مسائل و مشكلاتی كه ابرشهرهای جهان با آن دست به گریبان هستند مانند انفجار جمعیت، حاشیه نشینی و اسكان غیررسمی، نابسامانی وضعیت ترافیك، آلودگی محیط زیست، سیل مهاجران روستایی به شهر و مسائل بسیار دیگر كه با تسریع فرآیند شهرنشینی، رشد سریع ارتباطات، اطلاعات و فن آوری، جهانی شدن اقتصاد و بازارهای كار و سرمایه و...، دائماً در حال گسترش و پیچیدگی بیشتر هستند، تنها با بهره گیری درست و بهینه از توان ها، استعدادها و ظرفیت های بالقوه و وسیع موجود در شهروندان و منابع شهری در حوزه های گوناگون و در قالب طرح ها و برنامه های مشاركتی قابل حل هستند.
تجارب دهه های اخیر بسیاری از كشورهای توسعه یافته و برخی از كشورهای در حال توسعه در ساماندهی مدیریت شهری، حاكی از آن است كه با پرداختن به توسعه پایدار شهر در سطوح خرد و كلان و از منظر جامعه شناختی، الگوی مناسب برای برون رفت از این چالش ها همانا الگوی مدیریت درونزای محله ای است. در این الگو درباره كوچك ترین و همگون ترین واحد شهر، یعنی محله، بررسی، سیاستگذاری، مدیریت و برنامه ریزی انجام می شود. در این دیدگاه كوچك ترین و همگن ترین واحد شهر یعنی محله، مبنا قرار می گیرد. امتداد منطقی این نگاه منجر به شكل گیری مدیریت از پایین به بالا و توأمان با مشاركت فعال شهروندان، توسعه منابع انسانی، تمركززدایی، ایجاد ظرفیت های نهادی، تعاملات اصولی، تقویت اجتماعات محلی و نهایتاً ارتقای میزان مشاركت، شعور و آگاهی جمعی شهروندان خواهد شد.
مشاركت شهروندان در جامعه شهری حامل پیامدهای مثبت و دوطرفه برای شهروندان و دولت های محلی و شهری است؛ از جمله بسط توانایی های افراد، حل مشكلات شهری از طریق مشاركت، تقویت احساس اطمینان و اعتماد بین شهروندان و شهرداری ها و نهایتاً شكل گیری و تقویت هویت شهری و احساس تعلق به شهر. در تهران قدیم، محله های شهر نقش عمده ای در سامان بخشی و سازماندهی امور شهری ایفا می كردند. هر محله ویژگی های خاص خودش را داشت و به آن ویژگی ها شاخص بود. هر محله تهران تقریباً دارای كاركردهای خاص خود بود و به گونه ای به ارائه خدمات و تولید كالاهای مختص به خود می پرداخت. به این ترتیب بود كه اهالی محله در نوعی احساس تعلق و هویت محله ای، مشترك بودند؛ به نحوی كه هر شهروند بیشتر به نام محله ای كه در آن ساكن بود شناخته می شد. البته با ورود به دوران گذار و تحولات سریع آن، این حالت نیز به مرور از دست رفت و مناسبات مزبور به هم ریخت.
در گذشته مردم در اكثر مسائل مربوط به محله همانند آبادانی محله، ایجاد امنیت در محله، دستگیری از مستمندان و... مشاركت داشتند، ولی رفته رفته این نقش مردم كم رنگ شد، شهروندان با شهر بیگانه شدند و محله ها هویت خاص خودشان را از دست دادند. در چنین وضعی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس می كنند و شهرداری ها موظف به اداره امور شهر به تنهایی و خالی از مشاركت مردم می شوند و نهایتاً محلات و شهر وضع ناپایدار پیدا می كنند.
انتظارات و توقعات مردم روزبه روز از شهرداری بالاتر رفته و شهرداری نیز از مردم سلب مسئولیت می كند. نتیجتاً هرچه مشكلات شهرداری بیشتر می شود، انتظارات و توقعات یك طرفه مردم نیز افزایش خواهد یافت و به این ترتیب شهرداری از شهروندان جدا خواهد افتاد و سوءظن و بدگمانی جای احساس محبت و یكدلی را خواهد گرفت.
مشاركت شهروندان نقش محوری در پایداری محلات شهری دارد و البته این مشاركت پایان و حد و سقفی ندارد و می تواند روزبه روز در یك جامعه تعمیق یابد.
سطوح مختلف مشاركت شهروندی را به صورت زیر می توان دسته بندی كرد: ۱- عدم مشاركت ۲- مساوات طلبی نمایشی ۳- قدرت شهروندی
اما سؤال اینجاست كه مردم چه زمانی بیشتر مشاركت خواهند كرد؟ هرچه شهرداری ها زمینه را برای حضور مؤثر و مشاركت فعال مردم آماده تر كنند و حقوق شهروندی آنان را بیشتر رعایت كنند، آنگاه مردم نیز متقابلاً احساس تعلق بیشتری به شهر نشان خواهند داد. مردم زمانی تمایل به مشاركت فعال خواهند داشت كه دارای حقوق شهروندی و قدرت عمل كافی و وافی باشند.
در این صورت است كه آنان نیز به طور فعال به وظایف خود كه همان رعایت قانون، ضوابط و مقررات است اهتمام خواهند ورزید و در چارچوب حقوق و وظایف خود مشاركت خواهند كرد. پس مشاركت معلول است نه علت. از جمله عوامل مؤثر در میزان مشاركت شهروندان، گسترش ارتباطات شهروندی و افزایش آگاهی های عمومی به ویژه در حوزه شهروندی است كه با موضوع آموزش شهروندی ارتباط تنگاتنگی دارد.
برای حركت به سوی شهری شهروندمدار و نه زورمدار، نظام مدیریت شهری معتبر، استقرار مردم سالاری و خواست مردم؛ تمركززدایی و محله گرایی در قالب انواع سازمان ها و تشكل ها و تحقق فرهنگ شهروندی، اجتناب ناپذیر است.
مشاركت های مردمی هنگامی می تواند در فرایند توسعه پایدار مؤثر و كارا باشد كه به صورت هدفدار، آگاهانه و داوطلبانه در قالب همین سازمان ها و تشكل های دولتی و غیردولتی تعیّن پیدا كند. مشاركت اشكال متنوع و مختلفی دارد كه انجمن های شورایاری در محلات(۱)، محوری ترین نوع مشاركت در اداره امور شهرها محسوب می شوند.
۱- انجمن های شورایاری محلات تهران، در اسفندماه سال گذشته(۱۳۸۴) به طور گسترده در ۴۰۰ محله شهر تهران تشكیل شد.
علیرضا عرب
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید