شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

۱۱ نکته راهبردی برای آزادی فلسطین


۱۱ نکته راهبردی برای آزادی فلسطین
تاریخ بشر نقاط سیاه بی شماری در خود دارد اما دو نقطه از همه سیاه تر است و هرگز از مخیله بشریت پاک نخواهد شد. اول تشکیل ایالات متحده آمریکا بر روی اجساد سرخ پوست ها و تمدن بومی آنها و دوم تشکیل رژیم صهیونیستی بر خاک پاک فلسطین و بیرون راندن صاحبان واقعی آن اگر سفید پوست ها سرزمین سرخ پوست ها را غصب کرده و حتی قبرستانهایشان را ویران کردند صهیونیست ها نیز نه فقط قبرستان که تمام هستی فلسطینی ها را به نابودی کشانده و هر روز زنان مردان کودکان پیران و جوانانشان را به شهادت می رسانند.
در مساله فلسطین با کمال تاسف رهبران عرب سالها از خود می پرسیدند آیا مساله فلسطین تنها به فلسطینی ها مربوط است یا اینکه به تمام جهان عرب و جهان اسلام ارتباط دارد آنها مسوولیت را بر عهده عرفات و همپالکی هایش قرار دادند و در واقع با این کار از فلسطینی هاا خواستند خود به تنهایی در برابر رژیم عبری و هم پیمانانش ایستادگی کنند. بدین سبب اوضاع فلسطین به مرحله کنونی رسید و عرفات با امضای پیمان اسلو فلسطینی ها را به سوی صلح های کاذب و در نهایت طرح آمریکایی نقشه راه سوق داد. طرحی که بوش به وسیله آن خود را به عنوان قیم و بزرگتر کشورهای عربی و میانجی منازعات آنها جا زد.
انتخاب خاک فلسطین برای تشکیل رژیم عبری تنها با هدف حل مساله پراکندگی یهودیان در کشورهای مختلف جهان نبود بلکه غرب با این کار کوشید غده ای ناهمگون و سرطانی را در پیکره جهان عرب قرار دهد و تمدن اسلامی را که توانسته بود در گذشته باعث ایجاد وحدت کلمه در جهان عرب و جهان اسلام شود وتجاوزات صلیبی ها مغول ها و تاتارها را به شکست بکشاند ویران سازد و منطقه را به بازاری دائمی برای تولیدات و محصولات خود تبدیل کرده و منابع طبیعی و ثروت های آن از جمله نفت را چپاول کند. پروژه صهیونیسم بین الملل برای سلطه بر باقیمانده خاک فلسطین با سرعتی بی سابقه و با توجه به اوضاع آشفته منطقه جهان عرب و نظام بین الملل درحال اجراست .
امروز تشکیلات خودگردان فلسطین در بدترین وضعیت خود قرار دارد و مقامات آن برای به دست آوردن پست رهبری تشکیلات و جلب حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی در زمینه سرکوب شدید گروههای مبارز فلسطینی به جان یکدیگر افتاده اند. خطر جنگ داخلی و چند دستگی فلسطینی ها را تهدید می کند. یاس و ناامیدی از تشکیلات خودگردان به سبب وجود فساد گسترده در نهادهای سیاسی اداری و امنیتی آن بر همه جا سایه افکنده است و فلسطینی ها به سبب اشغال از مشکلات بی شماری رنج می برند. در جهان عرب رهبری وجود ندارد که دست به اقدامی جدی برای مقابله با اسراییل و همپیماناش بزند زیرا همه معتقدند این مساله فقط به فلسطینی ها ارتباط داردهمین اندیشه زهرآگین بود که باعث شد عرفات صلح را به عنوان تنها راهبرد معرفی کند و محمود عباس نیز دنباله روی این راه باشد که فلسطینی ها حتی به رغم ادامه حملات روزمره رژیم اشغالگر قدس باید به آن پایبند باشند و در مسیر آن گام بردارند.
در عرصه بین الملل پس از حوادث ۱۱ سپتامبر راستگرایان و نئومحافظه کاران یا همان مسیحیان صهیونیست توانستند بیش از پیش بر مراکز تصمیم گیری واشنگتن سلطه یافته و به اعمال نظرات میلیتاریستی و افراطی خود بپردازند. تشکیلات خودگردان عرفات نیز همسو با رژیم صهیونیستی سیاست های ویرانگری را علیه گروههای مبارز و مقاومت فلسطین به مرحله اجرا گذاشت تا جایی که اینک در اذهان بسیاری مقاومت مشروع ملت فلسطین علیه اشغالگران یهودی به تروریسمی تبدیل شده که باید آن را سرکوب کرد.
شاید بتوان گفت « آریل شارون » نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی از جمله مقامات این رژیم است که وقتی به قدرت رسید سیاست تل آویو را به بهترین شکل ممکن به مرحله اجرا درآورد. این سیاست همان سلطه بر باقیمانده خاک فلسطین اسکان مهاجرین جدید یهودی آمریکای لاتین و سایر نقاط جهان مخالفت با پیمان اسلوو حق بازگشت آوارگان فلسطینی به موطن خود جلوگیری از تشکیل دولت مستقل فلسطین و خودداری از اعطای حقوق ملت فلسطین است .
شارون اینگونه وانمود کرد که مساله فلسطین دستکم به ۲۰ سال دیگر یا بیشتر زمان نیاز دارد تا حل و فصل شود . همزمان راهبردها و اهداف ایالات متحده آمریکا در جریان جنگ علیه جهان اسلام و جهان عرب که با عنوان مبارزه با تروریسم انجام می شود به منصه ظهور رسید و ماهیت آن آشکار شد. سران کاخ سفید تلاش کردند اینگونه القا کنند که ارزش های موجود در فرهنگ اسلامی عامل اصلی به وجود آمدن تروریسم در جوامع عربی و اسلامی است اما گویا فراموش کرده اند که هدف از این جنگ نه مبارزه با تروریسم بلکه در اصل استعمار مجدد جوامع عربی و اسلامی و سلطه بر منابع نفتی سرشار آنهاست . حال باید پرسید فلسطینی ها اعراب ومسلمانان چگونه می توانند با این وضعیت مقابله کنند و چه راهبردهایی را در این زمینه اتخاذ خواهند کرد
یهودیان و همپیمانان غربی شان در سالهای اخیر توانستند موضوع فلسطین را از ریشه های اصلی خود دور کرده و با بیرون راندن مردم فلسطین از خاک خود رژیم اسراییل را بر ویرانه های آن بنا نهند. اما ملت های عرب مسلمانان و فلسطینی ها حتی نتوانستند کمترین حق و حقوق از دست رفته خود را باز پس گیرند . گرچه پس از شکست سال ۱۳۴۶ فلسطینی ها و در پس آنها اعراب و مسلمانان نیز مبارزات مسلحانه را علیه رژیم عبری آغاز کردند اما با کمال تاسف برخی نیروها و محافل عربی و اسلامی و حتی فلسطینی در برابر این مقاومت مانع تراشی کرده و به تدریج آن را به سوی مسائل حاشیه ای و مشکلات بی پایان سوق دادند تا جایی که از ماهیت اصلی خود بسیار فاصله گرفت و مسائل و موضوعات بی اهمیت و کم اهمیت جای آن را گرفت .
آن هنگام که اسراییل بر روی فلسطین تشکیل و به تدریج به عنوان یک نظام در خاورمیانه به رسمیت شناخته شد اقدامات سیاسی و دیپلماتیک اعراب در حال شکست بود و این اندیشه در جهان غرب و سایر نقاط کره خاکی رواج یافت که فلسطین سرزمین یهودیان است که صاحبانش یعنی ملت برگزیده خداوند بر روی زمین پس از سالها به آن بازگشته اند و فلسطینی ها در واقع اعرابی هستند که در غیبت طولانی یهودیان ستمدیده و طرد شده در آن سکنی گزیدند.
مساله فلسطین یک مساله عربی و اسلامی است که نباید مسئولیت آزادی آن را فقط متوجه فلسطینی ها دانست از این رو فعالیت های سیاسی دیپلماتیک و تبلیغاتی در آینده برای حل این مساله باید مبتنی بر اجرای دقیق قطعنامه های سازمان ملل متحد در زمینه قضیه فلسطین به ویژه قطعنامه ۱۸۱ به تاریخ آذر۱۳۲۷ و قطعنامه بازگشت مصوب سال ۱۳۲۷ باشد و همزمان رسانه های گروهی جهان عرب و جهان اسلام و سایر رسانه های گروهی دنیا به جهانیان بفهمانند که مساله فلسطین تنها به فلسطینی ها اختصاص ندارد بلکه به تمام کشورهای عربی و اسلامی مربوط است و جنگ آمریکا علیه به اصطلاح تروریسم در واقع علیه اسلام ملت های عرب و مسلمانانی است که واشنگتن آنها را منشا و عامل تروریسم می داند.
بدین منظور و برای مقابله با این موج عظیم ضد اسلامی و ضد عربی باید نهادهایی تبلیغاتی در جهان عرب و جهان اسلام به وجود آید تا تمام جهان را به حرکت و نشان دادن واکنش در قبال جنایات صهیونیست ها و دروغ پردازی های کاخ سفید وادارد و این حقایق را به جامعه آمریکا و سایر جوامع غربی و غیر غربی تفهیم کند :
۱) جنگی که نئومحافظه کاران آمریکایی های صهیونیست شده و لابی های یهودی سعی در برافروختن آتش آن میان تمدن اسلامی و تمدن غرب دارند در واقع به هدف حفاظت از منافع سرمایه داران بزرگ تجار بزرگ اسلحه و صاحبان شرکت های نفتی و همچنین خدمت به اهداف اسراییل و صهیونیسم جهانی در منطقه می باشد.
۲) اماکن مقدسه اسلامی در قدس و سایر نقاط فلسطین اشغالی میراث گرانبهای اسلامی و متعلق به جهان اسلام است و هر گونه ضربه به آن فقط بی حرمتی به حقوق فلسطینی ها به شمار نمی رود بلکه بی حرمتی به حقوق تمام ملت های عربی و اسلامی است .
۳) آزادی ادیان همواره یکی از اصول اولیه دین مبین اسلام و ملت عرب و مسلمان بوده و حفاظت و صیانت از آثار و نهادهای مسیحی و غیرمسیحی در فلسطین واجب است و پیوسته باید رعایت شود.
۴) ملت آمریکا ملت های اروپایی و جامعه جهانی باید بفهمند که حوادث خونباری که در جهان صورت می گیرد به هیچ عنوان نشات گرفته از تعالیم دین مبین اسلام نیست و دنیا باید در قبال مرتکبان آن یعنی صهیونیسم جهانی کاخ سفید و دولت های اروپایی از خود واکنش نشان دهد به ویژه که رد پای ماموران سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در حوادث مختلف از جمله حوادث ۱۱ سپتامبر مشاهده شده است .
۵) حمله علیه اسلام ملت های عرب و مسلمانان به حوادث ۱۱ سپتامبر بر نمی گردد بلکه سابقه ای طولانی و تاریخی دارد چرا که رسانه های گروهی آمریکا که زیر نفوذ یهودیان است در وقایعی نظیر انفجارهای اوکلاهما و حوادث مشابه که توسط افراط گرایان دست راستی آمریکا صورت گرفته است اعراب و مسلمانان این کشور را آماج حملات خود قرار داده و آنها را مقصر جلوه دادند.
۶) اهداف واقعی سیاست های تجاوزکارانه بوش و نئومحافظه کاران در برخورد با کشورهای عربی و اسلامی به ویژه در زمینه مساله فلسطین و دعوت مشکوک دولت بوش پسر برای اجرای اصلاحات در جوامع عربی و اسلامی و همچنین پیامدهای وخیم آن برای آینده روابط غرب با جهان عربی و اسلامی باید افشا شود.
۷) برنامه ریزی های تبلیغاتی سیاسی و دیپلماتیک با هدف تبادل آرا و نظرات میان نهادهای مدنی در کشورهای عربی و اسلامی و همتایان آنها در جهان غرب و تشریح مشکلات و مسائل اعراب و مسلمانان که ناشی از سیاست های جابرانه کاخ سفید آمریکا لابی های صهیونیستی و مسیحیان صهیونیست شده در آمریکا و کشورهای اروپایی و غیر اروپایی می باشد.
۸) هشدار دادن به عاملان حملات تجاوزکارانه علیه جهان عرب و جهان اسلام که به بهانه مبارزه با تروریسم صورت می گیرد . به ویژه که این جنگ تنها به نفع سرمایه داران بزرگ آمریکا و یهودیان جهان است که برای تحقق طرح اسراییل بزرگ از نیل تا فرات و ایجاد دولت جهانی یهود که در آن یهودیان تمام غیر یهودیان را به زیر سلطه درآورد و آنها را برده خود قرار دهد از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد.
۹) تاکید بر این نکته که جوامع عربی جوامع سامی اصیل هستند و یهودیان غیر عرب سامی قلمداد نمی شوند . ازاین رو اتهام غیر سامی بودن که صهیونیسم جهانی به عنوان دشنه ای در زیرگلوی اروپایی ها از آن سو استفاده می کند در واقع اتهامی باطل و ساختگی است که یهودیان برای باج گرفتن از این کشورها به آن تمسک می جویند. همچنین پژوهش های به عمل آمده مبنی بر اینکه اصلیت عبری ها از سرزمین شام و فلسطین است هنوز برای هیچ کس مسجل نشده است سامی هایی که در جهان مورد ظلم و ستم واقع شده اند در اصل اعراب و فلسطینی ها هستند نه یهودیان « اشکنازی » اروپا یا یهودیان « سفاردی » که بخش اعظم آنها در کشورهای عربی و اسلامی در کمال امنیت و آرامش زندگی می کردند.
۱۰) بررسی دقیق پروتکل های حکمای صهیون و افشای تلاش یهودیان برای تخریب موازین بین المللی و سلوک بشری به ویژه انهدام ارزش های اخلاقی موازین اجتماعی و آداب و رسوم بشری که از سه دین آسمانی یعنی اسلام مسیحیت و یهود سرچشمه گرفته است . لذا اندیشمندان عرب و مسلمان باید بر اساس این واقعیت که اسلام مسلمانان و ملت های عرب در معرض حملاتی بی نهایت خطرناک و مرگبار قرار دارند دست به کار شده و مراقب باشند تا در دام هایی که توسط صهیونیست ها در این مسیر قرارداده شده نیفتند. این اندیشمندان باید تمام نیروی خود را برای مقابله با خطرات آتی به ویژه در صورت پیروزی مجدد جرج بوش و نئو محافظه کاران جمع کنند.
صهیونیست ها بر این باورند که یهودیان صاحبان کره خاکی و ملت برگزیده خداوند بر روی زمین هستند که خداوند آنها را جانشین خود قرار داده است . در این میان نئو محافظه کاران واشنگتن نشین نیز می گویند : برخورد تمدن ها امری حتمی و اجتناب ناپذیر است و تمدن اسلامی بزرگترین خطری است که تمدن غرب را تهدید می کند. بنابر این دو اندیشه باید دو تمدن اسلامی و عربی و اصول و ارزش های اسلامی ازبین برود امری که در جنگ آمریکا علیه افغانستان و عراق حملات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینی ها و فشارهای گسترده دولت نئومحافظه کار آمریکا به کشورهای عربی و اسلامی برای تغییر شیوه های آموزشی به ویژه دروس تاریخ و تعلیمات دینی که هدف از آن تخلیه این جوامع از ارزش ها و اصول دین مبین اسلام و جایگزین سازی پوچ گرایی و مادی گرایی غربی است به وضوح مشاهده می شود.
در اندیشه آمریکا که بر پایه سرکوب و کشتار سرخ پوست ها بنا نهاد شده دولت های آمریکا می توانند برای حفظ منافع آمریکا از کشتار به عنوان وسیله استفاده کنند . نمونه بارز این امر دستور « هری ترومن » رییس جمهوری آمریکا در سال ۱۹۴۵ میلادی برای بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن است . همچنین تاریخ قدیم و معاصر فلسطین نیز شاهد اقدام یهودیان در قتل کشتار و تخریب در فلسطین اشغالی برای تحقق آرمان شوم اسکان یهودیان است . پس تا وقتی چنین افکار و اندیشه هایی وجود دارد باید ملت های عرب و مسلمان راهبردهای خود را بر اساس موارد مطرح شده ترسیم نمایند.
۱۱) باید برای جهانیان بیان کرد که دین اسلام صلاح بشر را می خواهد و مبتنی براحترام به مسیحیت و یهود به عنوان اهل کتاب احترام به روابط میان افراد و گروهها عدالت مساوات و احترام به مردم بدون در نظر گرفتن عقاید مذاهب ادیان طبقه نژاد فرهنگ نوع و رنگ است . مسلمانان و ملت های عرب باید پیش از هر چیز بر اساس عربی بودن خاک فلسطین مقاومت مسلحانه در برابر رژیم اشغالگر قدس در کرانه باختری و نوار غزه را به شکلی همه جانبه مورد تایید قرار دهند و هرگز در برابر اشغالگران صهیونیست سر تسلیم فرود نیاورند و رژیم عبری را به رسمیت نشناسند.
همچنین باید تمام موانع را از برابر ادامه مقاومت مسلحانه علیه اشغالگران در تمام زمینه ها برداشت زیرا رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین بارها عزم خود برای توقف این مقاومت ودر هم کوبیدن گروههای مبارز فلسطینی را نشان داده اندمقاومت مسلحانه در فلسطین باید بر این اساس صورت گیرد که رژیم عبری بر خاک غصب شده فلسطین شکل گرفته است از این رو وظیفه دینی و ملی به اعراب و مسلمانان حکم می کند که در همه حال و در تمام سطوح مادی بشری و معنوی یار و مددکار مقاومت در برابر این رژیم غاصب باشند و تا آزادی کامل خاک فلسطین از این راه دست برندارند. نظام های عربی و اسلامی نیز باید پیش از آنکه فرصت از دست برود از کرنش در برابر آمریکا خودداری کنند چرا که بعدها افسوس دیگر سودی نخواهد داشت .
منبع : خبرگزاری قدس به نقل از نشریه ندای قدس
انتخاب خاک فلسطین برای تشکیل رژیم عبری تنها با هدف حل مساله پراکندگی یهودیان در کشورهای مختلف جهان نبود بلکه غرب با این کار کوشید غده ای ناهمگون و سرطانی را در پیکره جهان عرب قرار دهد و تمدن اسلامی را که توانسته بود در گذشته باعث ایجاد وحدت کلمه در جهان عرب و جهان اسلام شود وتجاوزات صلیبی ها مغول ها و تاتارها را به شکست بکشاند ویران سازد و منطقه را به بازاری دائمی برای تولیدات و محصولات خود تبدیل کرده و منابع طبیعی و ثروت های آن از جمله نفت را چپاول کند
رسانه های گروهی جهان عرب و جهان اسلام باید به جهانیان بفهمانند که مساله فلسطین تنها به فلسطینی ها اختصاص ندارد بلکه به تمام کشورهای عربی و اسلامی مربوط است و جنگ آمریکا علیه به اصطلاح تروریسم در واقع جنگ علیه اسلام ملت های عرب و مسلمانانی است که واشنگتن آنها را منشا و عامل تروریسم می داند
در جهان عرب رهبری وجود ندارد که دست به اقدامی جدی برای مقابله با اسراییل و همپیماناش بزند زیرا همه معتقدند این مساله فقط به فلسطینی ها ارتباط دارد. همین اندیشه زهرآگین بود که باعث شد عرفات صلح را به عنوان تنها راهبرد معرفی کند ومحمود عباس نیز دنباله روی این راه باشد که فلسطینی ها حتی به رغم ادامه حملات روزمره رژیم اشغالگر قدس باید به آن پایبند باشند و در مسیر آن گام بردارند
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی


همچنین مشاهده کنید