دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اگر عرفات زنده بود


اگر عرفات زنده بود
«یوری آونری» دگراندیش معروف اسرائیلی که به شهادت بی شمار مقاله ها و نوشته هایش همواره مخالف سیاست های جنگ افروزانه صهیونیست ها بوده است، در این مقاله نیز با تاسف بسیار از برادرکشی در لبنان و نوار غزه یاد می کند و عقیده دارد که هر کس خواهان صلح باشد از این خونریزی ها رنج می کشد.
«اگر عرفات هنوز زنده بود...» این پیش درآمد همه جمله هایی است که در حال حاضر اغلب نه تنها به هنگام گفت وگو با فلسطینی ها بلکه از زبان اسرائیلی ها هم جاری است. «اگر عرفات هنوز زنده بود، آنچه امروز در غزه روی می دهد، به وقوع نمی پیوست.»
هنگامی که در سال ۲۰۰۴ از تشییع جنازه عرفات بازگشتم، با یکی از اعضای پارلمان اسرائیل به نام «جمال زاهالکا» ملاقات کردم و از وی پرسیدم که آیا عرفات به قتل رسیده است و زاهالکا که خود یک استاد داروساز برجسته است بی درنگ پاسخ داد؛ بله، البته خودم هم همین احساس را داشتم اما این شک و سوءظنی است که هنوز هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. با این حال عقیده دارم که این شک و تردید حاصل نوعی برداشت ذهنی، عقل سلیم و البته تجربه است.
اما همین چند هفته پیش بود که شاید به نوعی تایید برای این تردید دست یافتم. کوتاه زمانی پیش از مرگ عرفات، شخصی که از پنجاه سال پیش به بلندگوی وفادار «آریل شارون» معروف است یعنی «یوری دان» کتابی در فرانسه منتشر کرد. او در این کتاب در مورد جلسه گفت وگویی با جرج بوش نوشته است؛ جلسه یی که طی آن شارون تلاش داشته مجوز قتل رهبر سابق فلسطین را از رئیس جمهور امریکا کسب کند. بنا به نوشته دان، بوش با این پیش شرط با درخواست شارون موافقت می کند که نحوه قتل باید طوری باشد که قابل تشخیص نباشد. اما هنگامی که دان از شارون می پرسد آیا این کار انجام خواهد شد یا نه، نخست وزیر اسرائیل جواب می دهد؛ «بهتر است کسی در این مورد صحبتی نکند.» و البته یوری دان همین جمله ارباب خود را به عنوان جواب مثبت تلقی کرده است.
دستگاه های امنیتی بسیاری از کشورها سموم مختلفی در اختیار دارند که هیچ اثر قابل تشخیصی را بر روی قربانیان خود باقی نمی گذارند. جالب است بدانید که سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) زمانی تلاش کرد خالد مشعل رهبر حماس را در روز روشن آن هم در یکی از خیابان های امان به همین طریق مسموم کند و این کار را انجام داد. اما به دلیلی که معلوم نیست بلافاصله دولت اسرائیل مجبور شد پادزهر آن را نیز به کار ببرد و بدین صورت رهبر حماس نجات پیدا کرد. همین چندی پیش نیز «الکساندر لیتویننکو» جاسوس سابق روس به وسیله پلونیوم مرگبار ۲۱۰ به قتل رسید و چه بسیار از این جنایت ها که همچنان کشف نشده باقی مانده اند.
اما آیا مدرکی دال بر اینکه عرفات واقعاً توسط ماموران اسرائیلی یا غیره کشته شده باشد، وجود دارد؟ هنوز که چنین مدرک مستدلی در دست نیست. چندی پیش بار دیگر با همان عضو پارلمان یعنی زاهالکا دیداری داشتم. ما هر دو به این نتیجه رسیدیم که در همان حال که نبود یاسر عرفات روز به روز بیشتر حس می شود، سوءظن نسبت به قتل وی نیز بیشتر قوت می گیرد.
اگر عرفات هنوز زنده بود، آنگاه یافتن راهی مشخص برای مذاکره با مردم فلسطین نیز وجود می داشت. به هر حال ادعای دولت اسرائیل این است که به دلیل اشتباه در یافتن مسیری برای مذاکره، از آغاز گفت وگوهای صلح پرهیز دارد. هر بار که «کاندولیزا رایس» یا هر کدام از همپالکی های بوش به خاورمیانه می آیند، می گویند؛ «ضرورت دارد که دیالوگ (و نه مذاکره) باز آغاز شود، باید در مورد پایان این وضعیت یا توافقی پایدار (و نه در مورد صلح) صحبت کرد.» پاسخ «تزیپی لیونی» و ایهود اولمرت این است که؛ «دیالوگ؟ با چه کسی؟ صحبت با محمود عباس که معنایی ندارد چون او در موقعیتی نیست که خواست مردم فلسطین را بازگو کند و اصولاً عباس به هیچ عنوان عرفات دوم نیست. او قدرتی ندارد. علاوه بر آن ما نمی توانیم با دولت حماس گفت وگو کنیم زیرا به گفته بوش آنها هم جزء محور شرارت هستند.»
تزیپی لیونی به مراتب جسارت بیشتری دارد و کار را به جایی رساند که در اجلاس داووس به عباس هشدار می داد از «سازش با تروریست ها» حذر کند، اما عباس برای نشان دادن مخالفت خود یکراست به دمشق پرواز کرد تا با خالد مشعل دیدار کرده و علناً نشان دهد که بدون رهبری حماس کاری از پیش نمی رود. لیونی هم که بلافاصله از این ناحیه احساس خطر کرد با عجله سعی در تخریب این ملاقات کرد و گفت؛ «هیچ دیالوگی با یک دولت متحد فلسطینی برقرار نخواهد شد.»
هنگامی که گزارشگران اسرائیلی هر شب به گزارش در مورد وقایع لبنان می پردازند، به راستی می توان در چهره های آنها آثار رضایت و شادمانی را مشاهده کرد. اما آیا چنین احساسی نشانه یی از انسانیت در خود دارد؟ رسانه های دولتی اسرائیل با شور و شعف از مثلاً حمله مسیحیان و اهل سنت لبنان به دانشجویان شیعه دانشگاه بیروت گزارش می دهند و یکی از دانشجویان دختر سنی را به حرف می آورند و او می گوید؛ «نصرالله از اولمرت هم بدتر است،» و هر روز و هر روز شاهد چنین تبلیغات پوچ و غیرانسانی از تلویزیون های اسرائیلی هستیم.
هنگامی که در بیروت یا در عراق و یا در نوار غزه، اعراب به جان هم می افتند، اسرائیل در پوست خود نمی گنجد و مفسران سیاسی خود را روانه استودیوهای تلویزیونی می کند تا آنها این شور و شعف را به نمایش بگذارند. متاسفانه در محافل سیاسی صهیونیستی اسرائیل همواره این نظریه و اعتقاد حکمفرما بوده و هست که جنگ اعراب با یکدیگر به مصلحت اسرائیل است.
در هر جنگی وقتی یکی از دو طرف جنگ دچار پراکندگی و انشقاق می شود خواسته یا ناخواسته مائده یی آسمانی را تقدیم دشمن می کند. آنچه در جنگ سال ۱۹۴۸ اسرائیل را نجات داد این بود که ارتش های مصر و اردن بیش از آنکه به جنگ با اسرائیل بپردازند، به رقابت با یکدیگر پرداختند. در سال های دهه هشتاد هم ارتش اسرائیل برای تجزیه مناطق کردنشین از عراق افسرانی را به این منطقه اعزام کرد. البته بی تردید این یک استراتژی خوب در جنگ به شمار می آید اما تنها پرسشی که باقی می ماند اینکه اگر کسی خواهان صلح باشد می تواند از چنین روشی به عنوان یک استراتژی خوب و درست یاد کند. اگر اسرائیلی ها واقعاً در ادعای صلح خواهی خود صادق بودند هرگز چنین استراتژی را انتخاب نمی کردند و خلاف آن را برمی گزیدند.
در سال های دهه پنجاه و آن هنگام که «بن گوریون» تلاش داشت مصر و سوریه و عراق را به جان هم اندازد، آن دیپلمات زیرک و معروف اسرائیلی یعنی «ناهوم گلدمن» با این کار مخالفت کرد. استدلال گلدمن این بود که مناقشات متعدد میان رهبران عربی یک خطر بزرگ برای اسرائیل است زیرا هر کدام از آنها سعی خواهد کرد در رقابت با دیگری به دشمنی اش با اسرائیل بیفزاید.
امروزه نیز وضعیت به همان ترتیب است. بوش و پیروانش خواهان تشکیل یک بلوک متحد امریکایی متشکل از اسرائیل، مصر، عربستان سعودی، اردن، محمود عباس و فواد سنیوره هستند. از نظر بوش در طرف دیگر محور شرارت یعنی ایران، سوریه، حزب الله و حماس قرار دارند. و جالب آنکه دولت اسرائیل خودش را به همراه پرزیدنت مبارک و سلاطین اردن و مراکش یکی از چند دولت دموکراتیک(،) منطقه به حساب می آورد. اما آیا چنین توهمی به نفع اسرائیل است؟ بدون شک چنین اندیشه یی برای ادامه جنگ با فلسطینی ها و ادامه اشغال اراضی فلسطینی و ساخت شهرک های یهودی نشین بسیار به کار می آید. اما هرگز نمی تواند به پایان دادن مناقشه تاریخی فلسطین و اسرائیل و پایان اشغالگری و برقراری صلح کمکی کند.
تا زمانی که محمود عباس از حمایت کامل جنبش حماس برخوردار نباشد، نمی توان به کمک او به صلح دست یافت. حتی تشکیل دولتی متشکل از حماس و فتح نیز نمی تواند آینده یی توام با صلح را برای اسرائیل تضمین کند. همکاری میان این دو گروه اصلی فلسطینی نیازمند کمک و همکاری سراسر جهان عرب است. از این مورد آنچه به عنوان «ابتکارهای صلح عربی» به مانند آنچه در نشست سران جامعه عرب در سال ۲۰۰۲ در بیروت مطرح شد، از اهمیتی فوق العاده برخوردار است. این تنها یک رهبری متحد فلسطینی با برخورداری از پشتیبانی جامعه عرب است که می تواند جسارت اقدامات تاریخی و انقلابی را داشته باشد.
اسرائیل هم نه تنها باید موافق چنین راهکاری باشد بلکه باید آن را خواستار شود. شرایط امروز نیز باید همان شرایطی باشد که عرفات در سال های دهه هفتاد اعلام کرد یعنی تشکیل دولت و کشوری فلسطینی در کنار اسرائیل که مرزهایش همان مرزهای سال ۱۹۶۷ و پایتخت آن بیت المقدس است، برچیدن همه شهرک های یهودی نشین و یافتن «راهکاری مشترک» برای مساله فراریان و پناهندگان. البته عرفات به صورت رسمی با به اصطلاح نوعی تبادل ارضی هم موافقت کرده بود؛ تبادلی که امکان ساخت تعدادی شهرک در نزدیکی خط سبز یا همان مرزهای ۱۹۶۷ را امکان پذیر می کرد.
اما بدون تردید در حال حاضر و در عمل هیچ فلسطینی و هیچ عربی وجود ندارد که با کمتر از این شرایط موافق صلح باشد زیرا در همین حالت هم تنها ۲۲ درصد از سرزمین تاریخی فلسطین برای فلسطینی ها باقی می ماند. این مهم تنها زمانی قابل دستیابی است که مردم فلسطین در مورد آن توافق داشته و علاوه بر آن باید توافق جهان عرب را هم به دست آورند و صد البته سوریه و حزب الله و حماس و همین طور ایران باید در این مورد به توافق برسند که البته ایران جزء جهان عرب به شمار نمی آید.
به هر ترتیب هر کس که خواهان صلح باشد از جنگ و برادرکشی در لبنان و نوار غزه خوشحال نیست. حتی اگر مردم اسرائیل هم از اینکه عرب ها یکدیگر را از پای درمی آورند خوشحال باشند باید گفت لعنت به این همه بی شرمی، و اینجاست که درمی یابیم در صورتی که عرفات هنوز زنده بود تا چه اندازه رسیدن به چنین توافق هایی آسان تر انجام می گرفت.
یوری آونری
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع: فرایتاگ
منبع : روزنامه اعتماد