چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

رژیم صهیونیستی بازنده محاصره غزه


رژیم صهیونیستی بازنده محاصره غزه
حماس هرگز پرچم سفید را به رژیم صهیونیستی نشان نخواهد داد.اقدامات دولت عبری باعث تثبیت موقعیت حماس در میان مردم فلسطین می شود مردمی که معتقدند اگر نبود پایبندی حماس به مسئله فلسطین اشغالگران هرگز دست به چنین اقدامات وحشیانه ای نمی زدند.
امروز جامعه جهانی با چشم خود شاهد اقدامات وحشیانه و ددمنشانه ای است که رژیم اشغالگر قدس بدان مبادرت می ورزد. این رژیم بعد از سلب حقوق سیاسی تاریخی و قانونی مردم فلسطین این بار ساده ترین حقوق انسانی آنها را زیر پا می گذارد جامعه بین الملل کمیته چهارجانبه بین المللی و نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد بیش از هر طرف دیگری ازجمله جهان عرب و حتی تشکیلات خودگردان از مقدار مواد غذایی داروی و سوخت موجود در نوار غزه آگاه است و می داند که «اسرائیل» کنترل تمامی چیزهایی که وارد نوار غزه شده یا از آن خارج میشود را در دست دارد و این کنترل حتی کالاهایی را که از طریق تونل های مخفی وارد نوار غزه می شود و تامین کننده نیازهای بازار محلی است را نیز دربرمی گیرد.
جامعه بین الملل به رهبری ایالات متحده و اتحادیه اروپا به رهبری مدعیان آزادی حقوق بشر و دموکراسی با وجود آگاهی از وضعیت نوار غزه سکوتی مرگبار را در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس به فلسطین و لبنان اتخاذ کرده اند و براساس قاعده «شتر دیدی ندیدی» عمل می کند. اربابان جامعه بین الملل در توجیه جنایت های نظامیان رژیم اشغالگر قدس علیه ملت فلسطین تداوم حملات موشکی فلسطینیان را بهانه می کنند موشک هایی که از آغاز شلیک شان به سمت شهرک های همجوار نوار غزه تاکنون تنها چند کشته برجای گذاشته است.
آمریکا و اسرائیل به خوبی می دانند که شلیک موشک به سمت شهرک های صهیونیست نشین همجوار نوار غزه بهانه ای است که دولت عبری در هر زمان بخواهد از آن استفاده می کند؛ زیرا در شرایط کنونی حماس تمایلش را برای برقراری آتش بس و توقف حملات موشکی اعلام کرده است ولی باز هم تجاوزات رژیم صهیونیستی متوقف نشده است. مطمئنا هدف اشغالگران این نیست که روند شلیک موشک هایی را متوقف کنند که تنها تاثیری سیاسی دارند و در جهت روحیه بخشی به مبارزان هستند؛ بلکه هدف متوقف ساختن مقاومت ملت فلسطین است.
پیش از هرچیز باید به این نکته مهم اشاره کنم که اشغالگران قدس به دو دلیل روند حملات خود به نوار غزه را تشدید بخشیده اند.
۱) رژیم صهیونیستی با این اقدام قصد دارد تا به پرونده نوار غزه خاتمه بخشد تا اینکه تمام توجهش را منحصر به جبهه شمالی کند که در حال حاضر جوی از تنش بر آن حاکم است و هر کدام از طرف ها نگران برنامه های طرف مقابل است. جبهه شمالی برای رژیم صهیونیستی بسیار خطرناک است و موجودیت این رژیم را تهدید می کند و از این رو اشغالگران قدس باید تمام فکر و توان خود را به کار گیرند تا موفق به رفع این خطر شود. به اعتقاد دولت جعلی عبری نوار غزه تا حد زیادی باعث مشغولیتش شده و نگرانی فراوانی را نیز برای ساکنان مناطق اشغالی به دنبال داشته است و اگر نیروهای امنیتی اش موفق به مهار گروه های مقاومت در نوار غزه شوند احتمالا می تواند تمام توجهش را معطوف جبهه شمال کند.
۲) کنترل حماس بر نوار غزه منجر به قطع کمک های غذایی سیاسی شد که در قالب پروژه سازش اعطا می شد پروژه ای که رژیم صهیونیستی امید داشت تا پس از اجرای آن به اهدافش در عادی سازی روابط با جهان عرب دست یابد. آمریکایی ها و صهیونیستی توجه خاصی به این نکته دارند که نوار غزه به دست ریاست تشکیلات خودگردان بیافتد تا آنکه فرآیند سازش بدون هیچ مانعی ادامه یابد و به خاطر اختلاف فرهنگ های سیاسی حاکم بر نوار غزه و کرانه باختری این فرآیند به خطر نیافتد.
پایان دادن به پرونده نوار غزه برای رژیم صهیونیستی از حساسیت بسیار زیادی برخوردار بوده و هست و این رژیم از تشدید اقدامات نظامی و افزایش حجم مصائب و مشکلات مردم فلسطین برای نابودی دولت غزه استفاده می کند. به اعتقاد رژیم عبری اگر قدرت نظامی فایده بخش نباشد افزایش حجم مصائب ساکنان نوار غزه از طریق به راه انداختن کشتارهای جمعی بستن گذرگاه ها و جلوگیری از بازگشت حجاج به نوار غزه باعث می شود تا اهالی غزه خود علیه دولت شان شورش کنند؛ برنامه های اشغالگران قدس برای نابودی دولت هنیه تاکنون به نتیجه ای نرسیده و از این رو دست به آخرین اقدام زدند و روند سوخت رسانی به نوار غزه را متوقف کردند و برق این منطقه را قطع نمودند.
مطمئنا اقدام اخیر صهیونیست ها در قطع برق نوار غزه نیز به خاطر دلایل ذیل به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید:
الف) به اعتقاد بنده حماس درس هایی خوبی از گذشته گرفته و مطمئنا " انبارهایی با ظرفیت بالا ترتیب داده و آنها را با نیازهای ضروری پرکرده است. حجم این انبارها به حدی است که به این جنبش اجازه می دهد که تا زمان به دست آوردن برگه های فشار لازم علیه رژیم صهیونیستی به روند مقاومت و ایستادگی خود ادامه دهد.
ب) امید بستن به شورش و کودتای مردم غزه علیه حماس یک خیال باطل است. اگر عامل فشاربر حماس یک گروه داخلی بود این امکان وجود داشت که برخی افراد دست به شورش بزنند و دولت غزه را متلاشی سازند؛ ولی فشاری که امروز بر حماس می آید از سوی یک دشمن ددمنش خارجی است که نتیجه این امر می تواند عامل وحدت فلسطینیان باشد نه تفرقه آنان. «اسرائیل» پیش از این نیز سیاست تعدی به جان شهروندان را به منظور تحقق اهداف سیاسی در لبنان و فلسطین به کار گرفت؛ ولی این امر هیچ نتیجه ای به دنبال نداشت.
پ) اقدام هایی که رژیم صهیونیستی امروز بدان دست می زند در واقع نقض ارزش های اخلاقی جهانی است که در محافل بین المللی نیز قابل توجیه نمی باشد شاید برخی ها در سطح محافل جهانی گروه های فلسطینی و حملات موشکی آنها را مسئول قطع سوخت و برق می دانند؛ ولی هیچ کس نمی تواند گرسنه نگاه داشتن مردم و جلوگیری از خروج افراد از کشور جهت درمان را توجیه کند.
امروز چهره های سیاسی مختلف سازمان های حامی حقوق بشر سازمان ملل متحد و صلیب سرخ فریاد مخالف با تداوم روند محاصره سرمی دهند؛ ضمن آنکه رسانه ها نیز نقش بارزی را در محکوم کردن اخلاق سیاسی رژیم صهیونیستی ایفا می کنند. درست است که اشغالگران قدس اهمیت خاصی و مسئله اخلاق نمی دهند؛ ولی جریان حوادث آن قدر شدید است که صهیونیست ها تاب ایستادگی در برابر آن را ندارند. آیا رژیم صهیونیستی می تواند در برابر تصویر کودکانی که در بیمارستان های نوار غزه به سرمی برند تصویر زنانی که به خاطر کودکان مریض شان می گریند و سالمندانی که به خاطر بیماری زمین گیر شده اند و نیاز به درمان فوری دارند و همچنین فلسطینیانی که از سرما می میرند خود را بی اهمیت نشان دهد.
ت) نوع سیاست های رژیم صهیونیستی باعث می شود تا کشورهای عربی همپیمانش در تنگنا قرار گیرند در حال حاضر فریاد اعتراض ملت ها و رسانه ها بلند شده که خواستار اتخاذ اقدامات لازم از سوی جهان عرب برای مقابله با روند محاصره هستند. حاکمان عرب در حال حاضر خود را در مقابل شکستن محاصره اقتصادی که نه تنها در برابر حماس بلکه در برابر یک میلیون و نیم فلسطینی ساخته شده است مسئول می بینند. محاصره ای که رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه آغاز کرده دیگر متوجه حماس نیست تا از سوی نظام های عربی مورد قبول واقع شود؛ بلکه این بار بحث بر سر محاصره کودکان و زنان فلسطینی است. از سوی دیگر «اسرائیل» و نظام های عربی که در اندیشه حفظ موجودیت خود هستند نمی توانند به سادگی از کنار تظاهراتی که در شهرهای عربی علیه تداوم روند محاصره برگزار می شود بگذرند.
ث) امید بستن به نابودی حماس خیالی باطل و خام است. حماس هرگز پرچم سفید را به رژیم صهیونیستی نشان نخواهد داد. چیزی که امروز برای همگان روشن شده آن است که اقدامات دولت عبری باعث تثبیت موقعیت حماس در میان مردم فلسطین می شود مردمی که معتقدند اگر نبود پایبندی حماس به مسئله فلسطین اشغالگران هرگز دست به چنین اقدامات وحشیانه ای نمی زدند. حماس به خوبی می داند که از دست دادن حمایت جنبش های اسلامی و عربی تاثیری بس منفی بر موجودیتش خواهد داشت؛ همچنانکه بر جنبش اخوان المسلمین نیز تاثیر منفی خواهد گذارد.
ج) اهالی غزه افرادی پایدار و استوار هستند و بارها طعم تلخ سختی های زندگی اقدامات وحشیانه دشمنان و خیانت دوستان را چشیده اند. بی تردید فلسطینیان ساکن غزه در برابر مشکلات ایستادگی خواهند کرد. در این دوره شاید شاهد گریه مردم باشیم؛ ولی مطمئنا غزه باز هم نماد رادمردی باقی خواهد ماند. اولمرت و همراهانش هرگز مرد اداره دولت نیستند. آنها یک بار خود را در باتلاق لبنان گرفتار ساختند و از بدشانسی شان امروز دوباره خود را گرفتار باتلاق غزه کرده اند و درنهایت مجبور به شکستن سد محاصره خواهند شد. روزهای سختی در انتظار مردم غزه است ولی این روزهای سخت خیلی زود پایان خواهد یافت.
● اهداف تشدید محاصره غزه
رژیم اشغالگر قدس از سال ۱۳۷۲ یعنی از زمان امضای توافق نامه صلح با سازمان آزادیبخش فلسطین در شهر اسلو تا زمان برگزاری کنفرانس آناپولیس ثابت کرده است که هرگز به توافقات خود با گروه های مقاومت فلسطین پایبند نیست؛ بلکه با تشدید موج تجاوزات خود به دنبال آن است تا گروه های فلسطینی را به واکنش وادارد و از این واکنش به عنوان بهانه ای برای تحقق اهداف تاکتیکی و استراتژیک خود استفاده و واقعیت هایی جدیدی را در جغرافیای سیاسی فلسطین خلق کند و امتیازات سیاسی هرچه بیشتری از فلسطینیان به ویژه از گروه هایی بگیرد که حاضر نیستند اسرائیل را به رسمیت بشناسند.
شایان توجه است که تداوم روند محاصره و موج تجاوزات وحشیانه نظامیان اشغالگر قدس به نوار غزه تمامی بهانه هایی که دولت ایهود اولمرت از آن برای توجیه اقداماتش استفاده می کند فاقد اعتبار می سازد؛ زیرا آنچه این دولت بدان مبادرت می ورزد شدیدترین شکل مجازات جمعی و آشکارترین نوع نقض حقوق بشر است حقوقی که براساس آن یک ملت حق موجودیت دارد می تواند در سرزمین خود زندگی کند سرنوشتش را به دست خود رقم بزند و استقلال داشته باشد.
تجاوزات اخیر صهیونیست ها به نوار غزه با هدف تشدید چالش داخلی موجود در فلسطین صورت گرفت؛ زیرا «اسرائیل» از یک طرف فلسطینی خاص در مقابله با طرف دیگر حمایت می کند. سیاست راهبردی رژیم صهیونیستی از همان زمان تشکیل به ویژه بعد از امضای توافق نامه اسلو در راستای تخریب وحدت ملی فلسطینیان و ایجاد تفرقه میان گروه های فلسطینی بوده است تا اینکه گروه های مذکور موفق به اجرای پروژه ملی فلسطین که ناظر بر کسب آزادی و استقلال برای فلسطینیان است نشوند.
توجه به این نکته ضروری می نماید که ائتلاف کابینه رژیم صهیونیستی به خاطر شدت اختلافات سیاسی در داخل کابینه احتمال عقب نشینی جنبش شاس از آن و تهدید فراکسیون بازنشستگان با شش کرسی برای خروج از دولت دچار تزلزل شده است؛ زیرا تشکیل دولت در رژیم صهیونیستی منوط به ایجاد یک ائتلاف سیاسی است و سیاستمداران صهیونیستی به خوبی از ماهیت ائتلافی دولت استفاده می کنند تا به نوعی خود را از پایبندی به تصمیمات بین المللی با توافقات صلح برهانند.
این سئوال مهم مطرح می شود که اهداف اصلی اشغالگران از حمله به نوار غزه چیست در جواب باید گفت:
۱) دولت اولمرت که از هیچ سیاست و موضعی شفاف در قبال آنچه به نام فرصت های پیشبرد روند صلح شناخته می شود بهره مند نیست با تمسک به این بهانه که درصدد مقابله با تروریسم فلسطینی (مقاومت ) است می خواهد تمامی بسترهای صلح را از بین ببرد.
۲) تجاوزات مستمر به نوار غزه به رژیم صهیونیستی این امکان را می دهد تا به روند ساخت شهرک های صهیونیست نشین تداوم بخشد؛ زیرا ادامه تجاوزات باعث می شود تا فکر رهبران و گروه های فلسطینی تماما معطوف به متوقف ساختن روند تجاوزات صهیونیستی و مقابله با پیامدهای سیاسی و انسانی آن شود.
از سوی دیگر تداوم تجاوزات رژیم اشغالگر قدس باعث می شود تا گروه مذاکره کننده تشکیلات خودگردان برای ادامه مذاکره در تنگنا قرار گیرد و در همین حین صهیونیست ها نیز از فرصت پیش آمده برای تداوم روند ساخت شهرک های صهیونیست نشین وارد آوردن تلفات جانی به فلسطینیان و مجازات شهروندان استفاده می کنند.
۳) رژیم صهیونیستی با به شکست کشاندن طرح های امنیتی و اقتصادی دولت مشروع فلسطین در جهت گسترش نابسامانی های امنیتی می کوشد.
۴) دولت اولمرت درصدد است تا با افزایش اقدامات تروریستی و خشونت آمیز خود علیه فلسطینیان که ضعیف ترین طرف در معادله مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی هستند در اقدامات افراطی گرایانه خود گوی سبقت از تندروهای صهیونیست در داخل و خارج مناطق اشغالی برباید و بر شکستی که در جنگ لبنان متحمل شده سرپوش بنهد.
۵) رژیم صهیونیستی درصدد است تا جنبش حماس را تضعیف نماید و از سوی دیگر نمی خواهد دستاوردهای مهم و استراتژیکی که از راهگذار شکاف میان فتح و حماس کسب کرده است از دست بدهد.
امروز دیگر بر همگان روشن است که سیاست آمریکا و رژیم صهیونیستی در قبال مسئله فلسطین دو روی یک سکه است و هدف استراتژیک واشنگتن و تل آویو تحمیل صلح به منطقه می باشد؛ البته این صلح براساس دیدگاه صهیونیست ها است که اساس آن نیز صلح در مقابل صلح و همچنین عقب نشینی از بخش کوچکی از اراضی اشغالی ۶۷ جهت تشکیل کشور فلسطینی فاقد استقلال است. ضمنا در این صلح جایی برای بازگشت آوارگان فلسطین به میهن شان وجود ندارد و فلسطینیان باید با قدس شرقی نیز خداحافظی کنند.
دیگر وقت آن رسیده است تا کشورهای عربی و تشکیلات خودگردان اعتراف کنند که رژیم اشغالگر قدس به دنبال صلح نیست و واشنگتن نیز به خاطر برقراری صلح هرگز حاضر نیست که همپیمان بزرگش را تحت فشار قرار دهد. انتظاری که امروز از عرب ها وجود دارد آن است که در مواضع سیاسی خود در قبال مسئله صلح با رژیم صهیونیستی تجدیدنظر کنند. امروز تمامی گروه های فلسطینی به ویژه فتح و حماس وظیفه دارند تا به منظور اجرای برنامه ملی فلسطین با هم متحد شوند؛ چرا که تداوم شکاف کنونی میان دو گروه بزرگ و مهم فلسطینی به معنای تسلیم شدن در برابر پروژه صهیونیسم در فلسطین است.
منبع : خبرگزاری فارس