جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا
راههای جدید تمجید و انتقاد
● عملاً، تمجید ممکن است باعث پدید آمدن بحران عاطفی و بدرفتاری بشود. چرا؟
هر چند وقت یکبار، بسیاری از کودکان برای اعضای خانوادهشان آرزوهای ویرانگری میکنند. وقتی والدین به کودک میگویند: «توچه پسر خوبی هستی»، او شاید نتواند این گفته را قبول کند، زیرا تصویری که او در ذهنش از خود ساخته کاملاً با این گفته مغایرت دارد. اواز دیدگاه خودش، نمیتواند «خوب» باشد، زیرا اخیراً آرزو کرده که بردهان مادرش زیپی میبود و نمیتوانست حرف بزند یا اینکه کاش برادرش هفته بعد در بیمارستان بستری میشد. در واقع، ما هر چقدر بیشتر از او تمجید میکنیم، او بدرفتاری بیشتری از خودش نشان میدهد تا آن «خود واقعی»اش را آشکار سازد. والدین بارها نقل میکنند: «درست پس از اینکه از بچّهمان به خاطر اخلاق و رفتار خوبش تمجید کردیم، شروع کرد به وحشی بازی در آوردن. انگار که میخواهد تعریف ما را مردود حساب کند.» البته، این امکان هم وجود دارد. کودک شاید «بدرفتاری» میکند تا از این طریق به دیگران بفهماند که نظرش در مورد عقیده ی مردم نسبت به او چیست.
● تمجید مطلوب و تمجید نامطلوب
▪ از آنچه که شرح داده شد آیا باید نتیجه بگیریم که اکنون دیگر تمجید «مفید واقع نمیشود»؟
به هیچوجه این طور نیست. مفهوم شرح فوق این است که تمجید، همچون پنیسیلین نباید بر حسب تصادف مورد استفاده واقع شود. اصول و احتیاطهایی وجود دارد که استعمال داروهای قوی را کنترل میکنند، نظیر دستورالعملهایی که درباره زمان و مقدار مصرف داروهاست و یا احتیاطهایی که درباره آلرژیهای ناشی از دارو به عمل میآید. دستورالعملهای مشابهی نیز در استعمال داروی احساسی وجود دارد.
مهمترین دستورالعمل این است که تمجید فقط باید با تلاشها و کارهای موفقیتآمیز کودک سر و کار داشته باشد، نه با صفات شخصی و شخصیت او.
وقتی پسر بچّهای حیاط خانه را تمیز میکند، تنها این نوع تمجید طبیعی خواهد بود که درباره مقدار سختی کار نظری بدهیم و نیز بگوییم که حیاط چقدر خوب به نظر میرسد. بسیار نامربوط و نامناسب خواهد بود اگر به او بگوییم چه پسر خوبی است.
گفتار تمجیدآمیز ما باید همچون یک آینه، تصویری واقعی از موفقیتهایش را به او نشان بدهد، نه تصویری مبهم و متغایر از شخصیت او.
مثالی که در زیر آمده است، تمجید مطلوب را بخوبی نشان میدهد:
«جیم» هشت ساله با تمیز کردن حیاط خانه کاری خوب انجام داد. برگهایی را که ریخته بودند، جمع کرد زبالهها را در ظرف مخصوص زباله ریخت، و ابزارها را دوباره در جایشان گذاشت و به آنها نظم داد. مادر «جیم» تحت تأثیر این کار پسرش واقع شد و از تلاشها و کارهایی که پسرش کرده بود، قدردانی بعمل آورد:
مادر: «حیاط خیلی کثیف بود. باورم نمیشد که بتوان یکروزه تمیزش کرد.»
«جیم»: «امّا من تمیزش کردم!»
مادر: « پر از برگ و زباله و چیزهای دیگر بود.»
«جیم»: «من همهاش را تمیز کردم.»
مادر: «چه کار دشواری، وای!»
«جیم»: «بله مادر، واقعاً کار سختی بود.»
مادر: «حالا حیاط خیلی تمیز شده، آدم لذّت میبرد نگاهش کند.»
«جیم»: «قشنگ شده مادر!»
مادر: «ازت متشکرم، پسرم.»
«جیم»: (با لبخندی طولانی): «قابل شما را نداشت.»
گفتار مادر سبب شد که «جیم» از تلاشهایش احساس خوشی بکند و به خاطر کارهای موفقیتآمیز خود احساس غرور داشته باشد. عصر آن روز، «جیم» تحمّل آن را نداشت که منتظر بماند تا پدر به خانه برگردد و او حیاط تمیز شده را به پدر نشان بدهد و بار دیگر از این کار خوب انجام یافته احساس غرور بکند.
بعکس، اظهار نظرهای زیر که از شخصیت کودک تمجید میکنند، مفید واقع نمیشوند:
«توچه پسر خارقالعادهای هستی.»
«راستی راستی که یار و یاور کوچولوی مامان هستی.»
«اگر تو نبودی مامان حالا چکار میکرد؟»
این نوع اظهار نظرها ممکن است کودک را بترساند و در او اضطراب ایجاد کند.
کودک شاید این احساس را بدست آورد که با خارقالعاده بودن فاصله زیادی دارد و اینکه، نمیتواند در زندگی خود از این برچسب پیروی کند. به همین دلیل، به جای اینکه با دلی آکنده از ترس و نگرانی انتظار بکشد تا فریبکاریاش فاش شود، شاید تصمیم بگیرد با بدرفتاری خود به «جرمش» اعتراف کند تا بلافاصله از بار مسئولیتش کاسته شود.
تمجید مستقیم از شخصیت، همچون نور مستقیم خورشید، ناراحتی به وجود میآورد و خیره کننده است.
برای یک شخص خجالتآور است که بگویند او خارقالعاده، فرشته، با سخاوت و متواضع است. وی احساس میکند که ناچار است دست کم بخشی از این تمجید را نپذیرد و انکار کند. وی نمیتواند در میان همگان بایستد و بگوید: «از شما متشکرم، اظهار نظرهایتان را مبنی بر اینکه من فردی خارقالعاده هستم، میپذیرم.» در میان همگان که نباشد، پیش خودش ناچاراست چنین تمجیدی را رد کند. او نمیتواند صادقانه به خود بگوید: «من خارقالعادهام. من خوب، قوی، با سخاوت و متواضع هستم.»
وی شاید نه تنها این تمجید را رد کند و نپذیرد، بلکه نسبت به آنانکه از او تمجید کردهاند، افکار ثانویهای پیدا کند: «اگر آنها مرا شخصی بزرگ بهحساب میآورند، پس نمیتوانند چنانکه باید و شاید با هوش باشند.»
علی حیدروند
http://tebb.blogfa.com
http://tebb.blogfa.com
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات انتخابات مجلس دوازدهم ایران مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب دولت رئیس جمهور مجلس دولت سیزدهم رئیسی روز دختر
تهران سیل ترافیک هواشناسی پلیس فضای مجازی قتل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی سلامت افزایش حقوق بازنشستگان
قیمت خودرو خودرو قیمت طلا گاز مالیات سهام عدالت پالایش و پتروشیمی نمایشگاه نفت قیمت دلار مسکن حقوق بازنشستگان بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون حضرت معصومه (س) سینمای ایران سریال سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی غزه جنگ غزه فلسطین روسیه اوکراین ولادیمیر پوتین طوفان الاقصی ترکیه حمله به رفح مصر نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا سردار آزمون بایرن مونیخ لیگ برتر بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال سپاهان
هوش مصنوعی فناوری ناسا مغز انسان فیبرنوری اپل ایلان ماسک سامسونگ مغز گوگل
کاهش وزن تخم مرغ چاقی توت فرنگی آسم هندوانه کبد چرب