پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سلطان آبی‌پوش یا پادشاه قدیمی؟


سلطان آبی‌پوش یا پادشاه قدیمی؟
۲ فصل اخیر برای فوتبال انگلستان با تغییر و تحول فراوانی مصادف شد. این لیگ از جهت بالانس قدرت دچار تغییر و تحول شد. چلسی با ورود سرمایه‌داری به‌نام آبراموویچ، آرسنال و منچستریونایتد را به عقب رانده و پس از یک عنوان نایب قهرمانی سرانجام به انتظار ۵۰ ساله خاتمه داده و قهرمان لیگ برتر نام گرفت. سرآلکس فرگوسن سرمربی مقتدر شیاطین سرخت که جایگاهی شبیه به نقش اول فیلم ”پرتقال کودکی“ دارد در سال‌های اخیر نقش شماره یک را از دست داده است. بریتانیائی‌ها از نقل و انتقالات ناموفق چند فصل اخیر فرگوسن به‌عنوان دلیل ناکامی تیم منچستریونایتد نام می‌برند. سراغ بحث اصلی می‌رویم. چه تفاوتی بین منچستریونایتد و چلسی وجود دارد؟
آیا سال‌های آبی در انتظار آینده لیگ برتر است؟ آیا اقتدار منچستریونایتد به پایان رسیده است؟ خط هافبک چلسی بزرگترین نقطه قوت تیم محسوب می‌شود. اگر یک دلیل برای ادعای تکرار قهرمانی چلسی در لیگ برتر وجود داشته باشد، آن قدرت بی‌نظیر خط هافبک خواهد بود. هواداران چلسی آرام و قرار ندارند؛ چرا که یک یا ۲ بازیکن کلیدی خود را به‌طور واضح دور از دوران آمادگی می‌بینند. از طرفی منچستریونایتد درصدد است از کوچکترین غفلت مدافع عنوان قهرمانی استفاده کرده و مجدداً تاج قهرمانی را بر سر بگذارد. وجود یک هافبک کلیدی برای موفقیت در طول فصل ضروری است. روی کین کاپیتان جنگنده یونایتد، روح تیمش در راه رقم زدن فصل رؤیائی ۱۹۹۹ بود. دیگر بازیکنان تیم شامل بکهام، اسکولز و گیگز از قضا همگی در خط هافبک حضور داشتند و یک ”رولس رویس“ شیک را از منچستریونایتد عرضه کرده بودند. آن تیم بی‌گمان درخشان‌ترین تیم بریتانیا بود که در عرصه اروپائی حضور یافت. منچستریونایتد آن زمان شگفتی بزرگی محسوب می‌شد؛ اما هم‌اکنون کاپیتان کین، بیشتر یک حاشیه‌نشین است. نمایش نه چندان جالب آنها مقابل منچسترسیتی با هر نتیجه‌ای که در نبرد حیثیتی مقابل لیورپول همراه شود باز هم یاران فرگی را از تیر انتقادت مردم خلاص نخواهد کرد. به نظر می‌رسد منچستریونایتد پس از گذشت دوران پر افتخار، آن روح ترس‌ناپذیری را از دست داده است.بکهام با غضب فرگی روبه‌رو شد و در مادرید به ادامه نمایش خود پرداخت و گیگز در کمال ناباوری هم‌اکنون نیمکت‌نشینی را نیز تجربه می‌کند. اسکولز بدترین و پرفراز و نشیب‌ترین دوران حرفه‌ای‌اش را سپری می‌کند. از سوی دیگر، نویل و اسمیت از حضور در پستی غیر از آنچه تخصص دارند ناتوان نشان داده‌اند. آنها با چسبیدن به پست خود، خط هافبک را بیش از پیش تنها گذاشته‌اند. اوضاع به حدی نگران‌کننده است که در حضور خیل بازیکنان جدید، چشم همه به بازگشت کین، مهره کهنه‌کار و خسته تیم است. یونایتد باید یک مجموعه کامل را هماهنگ کند. کین تنها بازیکن پا به توپ در منچستریونایتد نیست؛ اما هیچ کس به خوبی او قادر نیست، توپ پخش کرده و تیمش را در حالت تهاجمی قرار دهد. او همواره بهترین انتخاب برای بازی در این پست است. اسمیت بازیکن جنگنده‌ای محسوب می‌شود؛ اما از توانائی‌های روی کین کوچکترین بهره‌ای نبرده است. در جریان دربی منچستر ۲ بازیکن خط میانی منچسترسیتی به نام‌های رینا و بارتون ناتوانائی آشکار خط میانی یونایتد هنگام تحت فشار قرار گرفتن را نشان داند. همکاری پارک کرده‌ای و رونی جالب توجه نیست. تنها، رود ون نیستلروی در فرم واقعی و مطلوب خود است. بزرگترین مشکل یونایتد نه پیدا کردن جایگزینی برای کین که نداشتن برنامه‌ای برای دیکته کردن قدرت در خط میانی است. ۳ مرد خط میانی؛ پل اسکولز، روی کین و فلچر همگی به نوعی می‌لنگند. قدرت پا به توپ آنها در سطح مطلوبی است. آنها می‌توانند تکل‌ زده و گلزنی کنند. یونایتد در خط دفاعی نیز از وجود یک یار کلیدی محروم است. در یک مقایسه قدرت، فلچر از سایر بازیکنان به‌خصوص در گلزنی کمتر است.فلچر هنوز امکان پیشرفت دارد. او می‌تواند با افزودن به تجربیاتش یک مهره برای منچستریونایتد باشد. باز هم نمی‌توان از نقش ”کین“ به سادگی گذشت. پای راست وی یک نعمت واقعی است، بهتر از هر کسی به عمق تاکتنیک حریف می‌زند و یک توپ‌گیر واقعی است. در ضمن عمق لازم را نیز به دفاع منچستریونایتد اهدا می‌کند.با این حال باید برای نقش یک بازیساز سراغ سایر گزینه‌ها رفت. در مرکز خط تهاجمی یونایتد، رونالدو و رونی مهره‌های تأثیرگذاری هستند. آنها توانائی بازی تحت فشار را دارند. رونالدو با توجه به دوران طولانی مدتی که در اولدترافورد حضور داشته (نسبت به رونی) با حربه‌های خاص بازی در این پست آشناتر است. اینجا نیز بزرگترین مشکل نه کیفیت بازیکنان که آرایش غلط تیم است. در سال‌های افتخار، فرگوسن سیستم ۲-۴-۴ را برای تیمش در نظر می‌گرفت. در این حالت روی کین از آرامش بیشتری برخوردار است. اسکولز نقش حامی مهاجمان را برعهده داشته و دارد. با وجود او منچستریونایتد در واقع دارای ۳ مهاجم است. فرگی از آرایش تیم به سبک ۳-۳-۴ امتناع می‌ورزد. ظاهراً وی سیستم مدرن‌تری در نظر دارد. رونالدو و رونی ۲ حمایت کننده نیستلروی در خط حمله خواهند بود، آیا این راه عاقلانه‌تری به نظر نمی‌سد؟ بله! فرگی به سیستم ۳-۳-۴ علاقه‌ای ندارد پس این گزینه خود به خود منتفی است.ترکیب آرمانی منچستریونایتد حضور پارک، رونالدو و رونی به‌عنوان بازیکنان کناری است. این ۳، چنانچه در اوج آمادگی باشند، با بکهام سال‌های اوج منچستریونایتد، برابری خواهند کرد. بکهام با پاس‌های زیبای خود یورک و کول را در راه گلزنی یاری می‌رساند. آن منچستریونایتد از لحاظ دفاعی نیز دارای آرامش نسبی بود. نوعی دیگر از تاکتیک تهاجمی ۳-۳-۴ می‌تواند بر مبنای حضور رونی و رونالدو به‌عنوان حمایت‌کننده تک مهاجم واقعی تیم یعنی نیستلروی باشد. در این حالت بال‌های تیم، مثلث پارک، رونالدو و گیگز خواهد بود. در سیستم ۲-۴-۴ بهترین جایگاه برای رونی قرار گرفتن پشت سر نیستلروی است. با تمام این اوصاف به چه دلیل چلسی هر ۱۲ ماه سال را به‌طور واضح تاکتیک برتری نسبت به شاگردان فرگی دارد؟ لامپارد و خط هافبک گلزن چلسی، ۲ عامل مهم در راه موفقیت آبی‌ها محسوب می‌شوند. دفاع چلسی نیز قدرت خوبی دارد. آبی‌ها ۲ بازیکن بالفطره کناری را در ترکیب خود می‌بینند.
آنها همیشه در دسترس هستند و اگر بازی‌های چلسی را تعقیب کنید، متوجه می‌شوید اکثر پاس‌های گل را ۲ بال‌های این تیم صادر می‌کنند. دیگر فاکتور چلسی، جوان بودن خط هافبک تیم است (به استثناء ماکلله که مهره طلائی تیم محسوب می‌شود) خط هافبک چلسی از تشریک مساعی بیشتری نسبت به همتایان منچستریونایتد بهره می‌برد. استعدادهای طلائی چلسی از آنچه منچستریونایتد طی چند فصل گذشته رو کرده بیشتر است. لامپارد در حال حاضر برتر و باهوش‌تر از اسکولز همیشه زیرک است. هر ۲ بازیکن گلزن هستند و توانائی‌های بالائی دارند. ماکلله و کین در پست خود یکی از بهترین‌های لیگ محسوب می‌شوند؛ اما تفاوت آنها در مقطع فعلی به آماده بودن یکی (ماکلله) و مصدومیت دیگری (کین) برمی‌گردد. فلچر با اسین قابل مقایسه است. مرد غنائی و تازه وارد چلسی در آینده، درخشش بیشتری از خود بروز خواهد داد. اسین بهترین بازیکن فصل گذشته لوشامپیونه بود و به‌طور واضح برتر از فلچر نشان می‌دهد. اگر منچستریونایتد خواهان موفقیت است به توجه بیشتری در خط میانی نیازمند است. حلقه گمشده تیم بازیکنی مثل جونینیو پرنامبوکانو است. او در لیون یک همه کاره است. کسی که علی‌رغم ذات تهاجمی در موقع لزوم به عقب برگشته و به خوبی کار دفاعی انجام می‌دهد. درباره آینده درخشان رونالدو و رونی تردید وجود ندارد. آنها رهبران آینده یونایتد خواهند بود؛ اما در این لحظه تنها ۲ جوان بی‌تجربه و نترس محسوب می‌شوند. وجود یک بازیساز برای تحت فشار قرار دادن حریفان کافی به نظر نمی‌رسد؛ با این حال برای ایجاد تعادل و انداختن سایه ترس بر دل رقیبان ظاهراً ضروری به نظر می‌رسد. کلاس بازی منچستریونایتد با ۲ مهاجم بالاتر خواهد رفت. یونایتد یک دروازه‌بان خوب در اختیار دارد. علی‌رغم انتقادات، دفاع تیم نیز مطمئن به نظر می‌رسد. آنها احتیاج به گسترش توانائی‌های خود دارند. در آن صورت غول خفته بیدار شده و مجدداً فریاد ”ما قهرمان هستیم“ را سر خواهد داد!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی