سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

تلویزیون و تجربه رنج


تلویزیون و تجربه رنج
بدیهی است كه زندگی آغشته با رنج، مصیبت، شادی و لذت است. غیر از تجربه شخصی مصیبت و شادمانی، رسانه ها به مدد گستردگی و سلطه تمام عیارشان این امكان را فراهم كرده اند كه تجربه لذت و تجربه مصیبت و رنج را امری همگانی و جهانی سازند. تلویزیون این امكان را پدید آورده است كه تجربه های دیگران و غریبه ها را به بخشی از تجربه های ما بدل سازد، گویا سرنوشت آنها سرنوشت ماست. به تعبیر زیگموند باومن تلویزیون به زیبایی شناختی كردن رنج دست می زند، ما در اینجا به ناظران رنج بدل می شویم و در عین حال به سرنوشت رنج دیگران گره می خوریم. در اینجا فاصله های اقتصادی و جغرافیایی در پرانتز قرار می گیرند و مسئله محوری كه مورد تاكید قرار می گیرد انسان بودن است. در كنار چنین تجارب غم انگیزی باید دید تلویزیون تا چه اندازه تجربه شادی را نیز به خانه ها می آورد.
می دانیم كه تجربه مصیبت دوردست چون توفان ها، زلزله ها، سیل ها، جنگ ها و بی خانمانی ها موجب تقویت همبستگی جهانی ما انسان ها می شود. اما چنین مصیبت هایی خانه را مستمرا محمل غم و نگرانی نیز می سازد. جدای از تجارب غیرشخصی واقعی رنج در جهان، سریال های ایرانی از بعدی دیگر تجارب رنج را به شكلی همگانی به خانه های ما منتقل می سازند. سریال های ایرانی آغشته اند از نگرانی والدین، سرپیچی فرزندان، فرار از منزل، كشیده شدن به اعتیاد و به طور كلی رنج و مصیبت خانواده. در متن این سریال ها همواره مصیبت خانواده مقدم بر مصیبت فرد در نظر گرفته می شود. این خانواده است كه موضوع رنج و نگرانی است و فرد همواره مسبب این عذاب است. البته، بازنمایی تلویزیون از جهان به عنوان قلمرویی از رنج، درد و مصیبت با این تفكر موعودگرایانه كه برای خاتمه دادن مصیبت، گریزی از موعود نیست هماهنگ است. چرا كه در فرهنگ ما الهیات موعودگرایانه بیش از هرچیز خود را با تجربه مصیبت و رنج هماهنگ كرده است و تلویزیون در جهت تقویت چنین تفكری گام برمی دارد. باید دید آیا تجارب شادی آفرین جهانی نیز به همان اندازه تجارب رنج به واسطه تلویزیون منعكس می شود و تلویزیون تا چه اندازه به لحاظ اخلاقی مجاز است تا تجربه رنج را به خانه های ما وارد سازد و پیامدهای اخلاقی این عمل چیست.

عباس كاظمی
منبع : روزنامه شرق