دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ورود به آمریکا، وارد شدن به عصری جدید


ورود به آمریکا، وارد شدن به عصری جدید
داستان نوجوانی که با کشوری جدید و عشقی نو روبه‌رو می‌شود
فیلم ”در میان روزها“ در نخستین نگاه بسیار جذاب است. دوآرفد در پالتوئی با حاشیه پوست خز، دختر جوانی است که با صدای آرام خود در میان برف‌ها بازی می‌کند و چارچوب ضدنور و منظر زمستانی شهر در یک شفق زیبا فرو می‌رود. تصویر روی صحنه‌ای از آسمان ایستاده و صدای لرزانی زمزمه می‌کند: ”حال من اینجا به مدرسه می‌روم“ و زیرنویس کره‌ای را می‌خواند. ”پدر، دوستان بسیاری پیدا می‌کنم، دوستانم سفید، سیاه، چینی و ژاپنی هستند. جالب است مگر نه؟ و مامان سخت کار می‌کند. پس نگران ما نباش.“
”این‌جا“ شهر گمنامی در آمریکای شمالی است که ایمی (جیسون کیم)، یک نوجوانی درون‌گرا، به تازگی از کره به آن مهاجرت کرده و البته نگرانی‌های بسیاری دارد. مادرش (بوکجا کیم) زنی آگاه و نه چندان صمیمی است که به سختی کار می‌کند. تمام تلاش او برای دو چیز است: تثبیت وضعیت تحصیلی دخترش و یافتن مردی برای جایگزین کردن کسی که آنها را ترک کرده است. همان‌گونه که دوستان ایمی می‌گویند، به‌نظر می‌رسد که او بهترین و بی‌مانندترین و هم‌چنین زیباترین پسر آن شهر به نام تران (تاگو اندی کانگ) را در کنارش دارد. کارت‌های تصویری ایمی برای پدر غایبش شکل موجودمانندی را به همراه لفاظی‌های تلخ و جاهای خالی القا می‌کند. این فیلم که توسط سویونگ کیم نوشته و کارگردانی شده است، اجراء قابل‌توجهی برای این هنرمند به حساب می‌آید. محتوی اصلی این فیلم، داستان ایمی است که در رابطه‌اش با تران مردد بوده و نیز به رکورد وحشتناک زندگی در همه جا نگاهی دارد. به بیان دیگر تجمع خاص فیلم درباره آرزوی جهانی نوجوانی و در این‌جا به کمک ترکیب روانی با تجربه مهاجرت بسیار پرطنین است.
رابرت اسمیت در تیتراژ آغازین فیلم می‌خواند: ”دیروز، فراغ تو، درون ما را منجمد کرد.“ کیم به‌خوبی می‌داند که این ”تو“ مانند هر چیز دیگری از قهرمان نوجوانش به‌دور است؛ خانه، خانواده، فرهنگ، اعتماد، عشق رومانتیک و بلوغ جنسی. در قلب داستان، کیم به رابطهٔ نگران‌کننده ایمی و تران و بررسی فاصله میان انسان‌ها و هم‌چنین تلاش آنها برای برقراری ارتباط می‌پردازد و این رابطه به‌خوبی پیش می‌رود تا جائی‌که می‌توان گفت با حساسیت کامل به راه‌های گریز، تحقیرها و پیام‌های ترکیبی درباره دوران عاشقی می‌پردازد.
جیسون کیم که در پشت بار یکی از کافه‌های کره‌ای نیوجرسی پیدا شده است یکی از اجراهای غیرحرفه‌ای و اصیل که از هیچ‌جا نمی‌توان یافت را به‌صورت غیرممکنی ارائه می‌کند. کارگردان، برادران داردن و پس از آن دوربین روی دست، فضای ماوراء واقعی توخالی و رعایت راهنمائی‌های او را با پیگیری‌های مداوم به‌عنوان مهم‌ترین عوامل معرفی می‌کند. صورت گرد و تپل کیم احساس جیوه‌ای را تداعی می‌کند که سوژه جالب و نامحدودی به‌عنوان چهره دیگری از او به حساب می‌آید. این دو موضوع که به طرز عجیبی با یکدیگر هماهنگ شده‌اند در چیزی بیش از یک نام مشترک هستند!
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه


همچنین مشاهده کنید