دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا
چکشی بر پیکره ریاستجمهور
فیلم «دابلیو» ساخته اولیور استون پرتره دراماتیزه شده پوسته نازکی به نام جرج بوش، به دلایل بسیار، تجربهای ناراحتکننده است. مهمترین این دلایل شاید این باشد که استون ما را به رئیسجمهور نزدیک میکند بدون اینکه دلایل کافی برای همدردی و اهمیت دادن به رئیسجمهور در اختیار ما بگذارد. به عقب برگردیم، سال ۱۹۹۵ استون ما را مجبور کرد در قبال روح زخمخورده ریچارد نیکسون همدردی کنیم، نسخه کارگردان آن فیلم که اخیرا روی DVD بیرون آمده است حتی قدرتمندتر از پیش، پرترهای از مرد باهوش و قادری (آنتونیهاپکینز) را به ما نشان میدهد که از درون میپوسد.
اما در «دابلیو» جرجدابلیو بوش (جاش برولین) به شکل پسری عضو گروههای برادران نشان میدهد که احساسات جریحهدارش را با دادوقالهای قلدرانه ترمیم میکند. حتی اگر بوش واقعی هم به همین اندازه انسانی ساده باشد (که من شک دارم)، بوش فیلم بازهم کاراکتر شل و ولی است - قهرمانی نامناسب در داستان زندگیاش.
برولین که برای ایفای نقش مجبور شده چانهاش را جلو دهد، شانههایش را خم کند، تندتند راه رود و به پاهایش از هم فاصله دهد درست مثل سوارکارانی که تازه از اسب پایین آمده است، تکه تکه حرف میزند انگار که هر گروه از کلماتی که به زبان میآورد شلیک کلت کالیبر ۴۵ باشند. برولین نمیتواند از سطح خارج شود، مطمئن هم نیستم که بازیگر دیگری بتواند - به این شکلی که فیلم سرهم شده عمقی برای نقب زدن وجود ندارد.
فیلمنامه استنلی ویزر به واضحترین شکل ممکن جنبههای فرویدی درام خانوادگی خاندان بوش را هدف قرار داده است: پسر دائمالخمر لذتطلب بیمسئولیتی که هیچگاه مورد تائید پدر عصا قورت دادهاش نیست، پدر یعنی جرج هربرت واکر بوش (جیمز کرامول) طوری از سنتهای خانوادگیشان حرف میزند که انگار این سنتها گاوصندوقی است و پسر جوانش به آن دستبرد زده و میزند. پسر که مدام از سوی پدرش تحقیر شده ناگهان مومن میشود، بلندپرواز میشود، و احساس راحتی میکند، حداقل زمانیکه جنگ عراق پدرش را به شکل ماجراجویانهای دوباره تکرار میکند.
آنچه در «دابلیو» جایش خالی است - چیزی که میتوانست فیلم را جذاب کند، نه اینکه فیلم فقط چکشی باشد بر پیکره ریاستجمهوری که تاریخ انقضایش نزدیک شده - زیرکی بوش است که بسیاری به آن اشاره کردهاند. با وجود تمامی شکهای خانواده، بوش واقعی هم از دولتمردان شد و هم رئیسجمهور، این درحالی است که مرد مرکزی فیلم فقط در این حد روی شما تاثیر میگذارد که به نظرتان فقط مناسب مدیریت کلوب شهرستانی باشد.
استون پیشرفت بوش را در قابی دوگانه نشان میدهد: قاب بیرونی بوش را کلاه بیسبال به سر نشان میدهد که در زمین تیم تگزاس رنجرز راه میرود، باشگاهی که در دهه ۱۹۹۰ بوش صاحب آن بود. در رویایش جمعیت عظیم برایش او را تشویق میکنند. قاب داخلی دوران اول ریاستجمهوری بوش را نشان میدهد نشستهای متعددی که به جنگ عراق منتهی میشود و بعد هم دوران در گل ماندگیاش در کنار جمع قدرتمندش: دیک چنی (ریچارد دریفوس)، کالین پاول (جفری رایت)، دونالد رامسفلد (اسکات پلن)، کاندولیزا رایس( تندی نیوتن)، جرج تنت (بروس مک گیل)، پال وولفوویتز (دنیس بوتسیکاریس) و کارل روو (توبی جونز).از این نشستها دوباره استون به جوانی بوش بازمیگردد- مراسم گروههای برادران مست در دانشگاه ییل، گذراندن شبی در زندان، شغلهای زودگذر، قمار و خراب کردن دیوارههای چوبی باغ خانهها با اتومبیل. در تاثیرگذارترین این لحظات بوش با دختر جوانی که در کتابخانه کار میکند به نام لارا والش (الیزابت بنکس) در جریان پیکنیکی در تگزاس آشنا میشود و استون با استفاده از دوربین روی دست تصویری عاشقانه از گفتوگوی این دو به ما نشان میدهد. بوش خودکوچک بین و خوش گذران است و برای لحظاتی هم دوست داشتنی. بعد از مدتی، پس از مدتها سرکشیدن بطریهای مشروبات الکلی، ناگهان در جریان دویدنهای چهارونیم کیلومتری روزانهاش از این رو به آن رو میشود و فردی مومن و معتقد و دوباره متولد میشود. کارل روو که شبیه کرم خاکی است با چاشنی تحقیر و علاقه به او اصول سخنرانی یاد میدهد و دوران سیاسی بوش آغاز میشود.
چرا استون چنین فیلمی ساخته است؟ او هیچ چیز تازهای کشف نکرده است. او و بوش هم سن هستند (شصت و دو ساله) و با هم به دانشگاه ییل رفتهاند (۱۹۶۴)، اما او اصلا احساس دوستی با بوش ندارد، درست مثل کاری که با ریچارد بویل روزنامهنگار کثیف اما زیرک در فیلم «سالوادور» (۱۹۸۶)، و سرباز از جنگ برگشته مغموم یعنی دان کوویچ در «متولد چهارم جولای» (۱۹۸۹) کرد.
اشمئزاز صرف - مگر اینکه منجر به کمدی شود- رویکرد ثمربخشی برای پرداختن به کاراکتر اصلی نیست. به نظر میرسد که بوش یک جورهایی دارد مردم آمریکا را بدون دادگاه محاکمه میکند: این مرد- این هیچ بیروح- همان کسی است که به او رای داده اید. اما اصلا وقت مناسبی برای ساخته شدن «دابلیو» نبوده: خیلی دیر ساخته شده تا موفق شود تاثیری روی مردم داشته باشد، مردمی که اغلبشان خیلی وقت است دیگر از رئیسجمهور دست شستهاند، و خیلی هم زود ساخته شده تا بتواند برداشتی شماتیک از بوش و اینکه که بوده در اختیار بیننده بگذارد.
دیوید دنبی
ترجمه: ح.ع
منبع : روزنامه فرهنگ آشتی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس شورای اسلامی دولت مجلس شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران انتخابات افغانستان رئیس جمهور گشت ارشاد
تهران شورای شهر هواشناسی شورای شهر تهران شهرداری تهران پلیس قتل فضای مجازی سیل کنکور وزارت بهداشت سازمان هواشناسی
دلار خودرو تورم قیمت دلار مالیات قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی قیمت طلا مسکن ایران خودرو سایپا
تلویزیون تئاتر سریال زنان فیلم ازدواج سینمای ایران سینما بازیگر موسیقی سریال پایتخت قرآن کریم
خورشید
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه اوکراین حماس ترکیه نوار غزه عراق
فوتبال تیم ملی فوتسال ایران پرسپولیس ایران استقلال فوتسال بازی سپاهان باشگاه پرسپولیس جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور
هوش مصنوعی اپل آیفون ماه تبلیغات فناوری ناسا گوگل نخبگان مریخ
روانشناسی خواب موز افسردگی کاهش وزن بارداری دندانپزشکی آلزایمر روغن حیوانی