یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم مردگان


نگاهی به فیلم مردگان
من نمی‌خواهم که محصول دنیای اطرافم باشم. من می‌خواهم دنیای اطرافم محصول من باشد...
این اولین جمله‌ی فیلم مردگان آخرین ساخته‌ی سینماگر نام آور مارتین اسکورسیزی است که اقتباسی از فیلم هنگ کنگی با نام روابط جهنمی به کارگردانی وی کنگ لو است.
و چه طنز تلخی می‌شود این جمله، وقتی که با دیدن این فیلم پی می‌بریم که چقدر مارتین اسکورسیزی تحت تاثیر دنیای اطراف خود است و محصولی (فیلم مردگان) می‌سازد که زاده‌ی ذهن و نبوغ خود نیست، ذهن و نبوغی که فیلم‌های بزرگی همچون گاو خشمگین، راننده‌ی تاکسی و ... ساخته است.
بیشتر عناصر روایتی و سکانس‌های متعدد‌ فیلم نعل به نعل تکرار فیلم روابط جهنمی است. می‌توان گفت تنها چیزی که این فیلم را نسبت به فیلم اول برتر نشان می‌دهد، ساختار هالییودی است، نه ذهن و نبوغ کارگردان آن.
این فیلم نسبت به فیلم روابط جهنمی دارای ضعف‌ها و کاستی‌هایی نیز هست و این ضعفها را می‌توان در منطق روایی فیلم نشان داد، که همچون فیلم اول برای مخاطب باور پذیر نیست.
در این نوشته به ضعف منطق روایی فیلم اشاره شده و آمده است: در فیلم روابط جهنمی دو شخصیت (یان) و (مینگ) که یکی در میان خلافکاران و دیگری در بین پلیس به جاسوسی مشغول هستند، در طول مدت چند سال جایگاهی به خصوص دریافت می‌کنند، یان در باند مافیا جا افتاده شده و به رئیس مافیا بسیار نزدیک می‌شود و مینگ در اداره پلیس، ‌خدمات متعددی انجام داده و از این جهت مناسب‌ترین فرد برای تحقیقات در نزد مسولان خود است، ولی برخلاف آن در فیلم مردگان برای مخاطب قابل قبول نیست که کاستلو تنها به این جهت که پدر (کاستیگان) را می‌شناخت به او اعتماد می‌کند در صورتی که این را هم می‌داند که او مدتی را در آکادمی پلیس بوده است و همچنین (کالین سالیوان) نیز که چندان سابقه‌ای در پلیس ندارد به یک باره جایگاه بالایی را به دست می‌آورد و مورد اعتماد رئیس بخش خود می‌شود، و از یک پلیس ساده به بازرس ضد‌اطلاعات تبدیل می‌شود، و این اختیار را پیدا می‌کند که تمام افراد اف بی آی را زیر علامت سوال ببرد.
اسکورسیزی که خود چندیدن بار قربانی سیاست‌های اسکار و منافع هالییودی شد، حال فیلمی می‌سازد، البته بهتر است بگوییم که هم راستا با منافع هالییود و سیاست‌های اسکار این فیلم ساخته می‌شود، به مانند چند فیلم قبلی، که خود قربانی کننده فیلم خوبی همچون بابل می‌باشد.
این فیلم اقتباسی توانست اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند و بعد از مدتها این کارگردان شهیر نیز به جمع اسکاری‌ها پیوست، البته این حادثه کمیک یادآور آن جمله‌ی معروف هگل است که مارکس از او نقل می‌کند که تاریخ همیشه دوبار تکرار می‌شود، یک بار به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمدی، و چقدر صادق است
منبع : بیا تو جوان


همچنین مشاهده کنید