جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

همیشه پای کمال تبریزی در میان است


همیشه پای کمال تبریزی در میان است
داستان «همیشه پای یک زن در میان است» اقتباسی است از یکی از کتاب های سید مهدی شجاعی به نام غیر قابل چاپ که در ابتدا بنا بوده که سه داستان این مجموعه به صورت اپیزود در کنار هم قرار بگیرد که در نهایت این کار صورت نگرفت و تبریزی یک داستان را محور قرار داده و ۲ داستان دیگر را به نحوی چاشنی این کار کرده است.
گویا ابتدا قرار بوده به خاطر اقتباسی که از کتاب شجاعی که توسط حوزه هنری منتشر شده است، حوزه هنری هم به عنوان یکی از تهیه کنندگان فیلم همیشه پای یک زن در میان است حضور داشته باشد که به علت بروز اولین اختلا فات از سرمایه گذاری در فیلم تبریزی انصراف داد.
کمال تبریزی دراین فیلم با هنرمندی هر چه تمام تر در قالب یک داستان به نقد اجتماعی می پردازد.
وی این بار داستانی را انتخاب کرده است که حتی با در نظر گرفتن نام آن فیلم هم تا به انتهای فیلم حدس و گمان ها بیهوده است و همین امر سبب جذاب تر شدن فیلم می شود.
تبریزی که بر روی صندلی کارگردانی نشسته است اما مانند یک قاضی به تمام شخصیت هایش اجازه می دهد تا آن طور که حقشان است حرف خود را به مخاطب بزنند و فیلم را به گونه ای پیش می برد که در نهایت تماشگر خود را در جایگاه قاضی می بیند! کم و بیش همان حکمی می رسد که خود تبریزی آن را از پیش در سکانس های آخر پنهانش کرده.
نام فیلم و شروعش مخاطب را به کلی گمراه می کند، تبریزی مانند تردستی که با انجام سریع و هنرمندانه دستان خود، سعی دارد تا حقه خود را پنهان کند، با کنار هم گذاشتن سکانس ها در کنار هم مخاطب را فریب می دهد و تا انتهای فیلم به طور دقیق معنای «همیشه پای یک زن در میان است» را متوجه نمی شود.
فیلم با آن که روایتی فانتزی دارد اما با همان نگاه فانتزی به نقد اجتماعی می پردازد و به خوبی هم از پس آن بر میآید و با این کار به باورپذیری داستان هم کمک می کند.
پرحرف و حدیث ترین نکته فیلم های تبریزی عموما در پایان فیلم های اوست اما این بار با بهره گیری از فضای فانتزی و طنز که در کل کار دیده می شود، در آخرین سکانس فیلم سعی می کند تا آخرین تیر آغشته به داروی فراموشی را در تاریکی سینما به سوی منتقدان و مخاطبان خود پرتاب کند.
در واقع تبریزی با این تیر ۲ نشان می زند اول: باعث می شود تا منتقدان با دیدن این کار پایان فیلم های قبلی او را فراموش کنند، دوم: بیننده پیش بینی های قبلی خود را که قبل از دیدن آخرین سکانس ها انجام داده فراموش کنند.
طنز موجود در این کار تبریزی با طنز موجود در ۲ فیلم مشهور او «لیلی با من است» و «مارمولک» است. در این فیلم بیننده از جهل شخصیت ها و اقدامات آنها برای فرار از موقعیتی که به آن تعلق ندارند، نمی خندد بلکه این بار مخاطب به حقایقی که با دید فانتزی و طنز به آن نگاه شده است می خندد.
در این فیلم بازیگران هر کدام به خوبی از عهده نقشی که بر عهده داشتند برآمده اند اما در این بین مهران مدیری شایسته نگاه ویژه است او با این که باز هم در موقعیت طنز قرار گرفته است اما بازی متفاوت از آن چه در سریال های تلویزیونی از او دیده ایم ارائه کرده است و با توجه به بازی که از او در فیلم موفق پریسا بختآور (دایره زنگی) دیده ایم می توان گفت که او در عالم بازیگری در سینما به اندازه بازی در تلویزیون و شاید بسیار بیشتر توانایی دارد، همچنین گلشیفته فراهانی که با بازی ضعیفی که سال گذشته در فیلم سنتوری که به صورت قاچاق در پیاده روها اکران شد از او دیدیم تمام منتقدان را ناامید کرده بود نیز مانند تبریزی، فراموشی را به سمت منتقدان روانه کرد.
با توجه به این که فیلم در جشنواره ۲۶ فجر فیلم منتخب تماشاگران بوده می توان انتظار داشت که جزو چهار فیلم خوش ساختی قرار بگیرد که از ابتدای امسال به اکران درآمده است.

نویسنده : فراز انصاری
منبع : روزنامه مردم‌سالاری