جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بازآفرینی اعتماد عمومی در سایه هماهنگی قوای سه‌گانه


بازآفرینی اعتماد عمومی در سایه هماهنگی قوای سه‌گانه
بی‌نظمی و ناامنی در هر جامعه‌ای، حاکمیت آن را به مخاطره انداخته و اعتماد مردم را نسبت به نظام سیاسی و مسئولان آن از بین می‌برد. بالابردن ضریب امنیت اجتماعی، ناامن کردن جامعه برای مفسدان و مجرمان و برهم زنندگان نظم و امنیت عمومی، از عواملی است که مردم را به کارآمدی نظام خود مطمئن و در سپردن مناصب و مسئولیت‌ها به افراد توانمند و شجاع، انگیزه لازم را در آنان ایجاد می‌نماید.
● مقدمه
هدف از نگارش این مقاله تبیین و تشریح چگونگی و راهکارهای عملی بازآفرینی و تقویت اعتماد عمومی با استناد به مؤلفه‌های جامعه‌شناسی و آموزه‌های مکتب اسلام است.
از دیدگاه جامعه‌شناسی سیاسی، رضایتمندی مردم از نحوه عملکرد نظام سیاسی از فاکتورهای مشروعیت حکومت‌ها محسوب می‌شوند. میزان سنجش رضایتمندی، کارائی سیستم سیاسی در تحقق اهداف و آرمانها؛ القای این اهداف و آرمانها به اعضای جامعه و پاسخگویی مناسب و به موقع به خواسته‌ها و مطالبات مردمی در چارچوب قوانین موضوعه می‌باشد.
در نظام سیاسی اسلام نیز اعتماد عمومی مردم و رضایتمندی عامه از کارگزاران حکومت، هم معیاری برای سنجش کارآمدی نظام سیاسی و عاملی مهم در جهت بقاء و تداوم حاکمیت محسوب می‌شود.
● تأسیس نظام اسلامی در ایران براساس پشتوانه مردمی
در این مسئله تردیدی نیست که پیروزی انقلاب و تأسیس نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر حمایت همه جانبه مردمی و اعتماد آنها به رهبران نهضت و اصول و آرمانهای اعلامی از طرف آنان صورت گرفت.
بقاء و استمرار نظام جمهوری اسلامی نیز تاکنون منبعث از اعتماد عمومی و رضایتمندی نسبی از عملکرد نظام خود بوده است. اما نمی‌توان این حقیقت را نادیده گرفت که در طول ۲۸ سال گذشته میزان اعتماد ملی مردم و رضایت آنان از عملکرد کارگزاران نظام اسلامی یکسان نبوده و فراز و فرودهایی را شاهد بوده است که معلول زاویه نگرش مسئولین، درجه کارآیی آنان و همسویی با آرمانها و اهداف انقلاب یا انحراف از آن بوده است.
در مقاطعی از تاریخ انقلاب، شاهد برخی کم‌توجهی‌ها به خواسته‌های مردمی، فاصله‌گیری از آرمانها و در نتیجه کاهش اعتماد ملی به عملکرد مسئولین و حتی کارایی نظام اسلامی بوده‌ایم و این مسئله نه بخاطر زیاده‌طلبی مردم، که ناشی از سود مدیریت‌ها، تفرقه و اختلاف در ارکان حاکمیت و برنامه‌ریزی‌های غلط براساس آزمون و خطا و نه براساس کار عالمانه و کارشناسی بوده است که متأسفانه علاوه بر سود استفاده دشمنان موجبات افزایش‌ رنجش و ناخشنودی عمومی را فراهم آورده است.
● گفتمان اصولگرایی و تلاش برای ترمیم خرابی‌ها و بازآفرینی اعتماد ملی
ضعف برنامه‌ریزی فرهنگی در دولت سازندگی و متعاقب آن نادیده گرفتن مشکلات اقتصادی تحمیل شده بر مردم، فضایی را ترسیم کرد که سبب بروز برخی شک و تردیدها در خصوص کارایی شیوه اداره جامعه توسط مسئولین وقت و برخی چهره‌های سرشناس گردید و امیدها برای تحول در عرصه مدیریتی و اصلاح ساختارها و کاستن از بارسنگین مشکلات اقتصادی، سبب پیدایش تفکرات اصلاح‌طلبی گردید که با شعارهای جذاب و امیدوار کننده پا به عرصه مدیریت کشور گزارده بود، اما به علت انحراف از مسیر اصلی و نشناختن خواسته‌های واقعی مردم توسط رهبران اصلاحات، نه تنها شاهد ترمیم خرابی‌ها و کم کردن فاصله بین مردم و مسئولان نظام بویژه در دستگاه اجرایی نبودیم بلکه فاصله‌ها بیشتر شد و به میزان قابل توجهی از اعتماد عمومی مردم کاسته شد و اوضاع به حالت بحرانی درآمد.
● نقش رهبری، مردم و نخبگان اصولگرا در اصلاح مسیر
بعد از آنکه جریان اصلاحات پشتوانه مردمی خود را از دست داد و اعتماد عمومی مردم نسبت به آنان از بین رفت، گفتمانی جدید در فضای سیاسی کشور تقویت شد که شعار اصلی آن تحقق عدالت اجتماعی، توجه به مطالبات و خواسته‌های مردمی و بازگشت به اصول و آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در ترسیم فضای یأس‌آلود برخی مقاطع انقلاب چنین فرمودند:«شاید بعضی‌ها- حتی بعضی مخلصین انقلاب، نه بیگانه‌ها و بددلها، حتی نزدیکان- در طول بعضی از سالهای گذشته تصورشان این بود که شعارهای اصلی انقلاب؛ سربلندی اسلام؛ مسئله‌ی عدالت؛ مسئله مبارزه با استکبار، تلاش و مجاهدت برای رفع استضعاف از مستضعفان، دیگر روزگارش تمام شده است! بعضی البته جسارت و گستاخی کردند و همین‌ها را نوشتند و گفتند: اشتباه می‌کردند، معلوم بود، می‌دانستند اشتباه می‌کنند اما این گستاخی‌ها دلها را خراش می‌داد.»
● همت عالی مردم؛ نجات‌بخش انقلاب اسلامی
مردم ایران همانگونه که در ابتدای انقلاب با حضور گسترده خود، تحول آفرین شدند، در مقطعی که احساس خطر می‌شد که انقلاب دارد از مسیر اصلی خود فاصله می‌گیرد باز به میدان آمدند. مقام معظم رهبری نقش مردم در اصلاح مسیر را اینگونه بیان فرمودند:«بحمداله ملت ایران همت کردند و آنچه که می‌خواستیم، شد این یک فرصت است. پس مسئولیت کنونی شما (دولتمردان) در یک چنین موقعیتی است که شعارهای انقلاب، اصول اساسی برنامه‌ریزی در این دولت اعلام می‌شود؛ این هم خیلی مهم است. پس مسئولیت‌ها را مغتنم بشمرید.»
● وظائف قوای سه‌گانه در پاسخگویی مناسب به اعتماد مردمی
اکنون که مردم وظیفه خود را بخوبی انجام داده و به جریان و گفتمان اصولگرایی اعتماد کرده و مسئولیت‌ها را چه در مجلس و چه در دولت به آنان سپرده‌اند؛ وقت آن رسیده که دولت و مجلس و قوه قضائیه و سایر نهادهای نظام جمهوری اسلامی وظائف خود را بخوبی انجام دهند و به پاسداشت این اعتماد، گره از مشکلات اساسی مردم گشوده و نگذارند این اطمینان و اعتماد جای خود را به شک و تردید و ناامیدی بدهد که در چنین حالتی، جلب اعتماد مجدد مردم و حفظ موقعیت ممتاز کنونی برای خدمت به مردم، بسیار مشکل خواهد بود.
● راهکارهای تقویت و استمرار اعتماد ملی
۱) برقراری و گسترش رابطه عاطفی و محبت‌آمیز با مردم
امیرالمؤمنین علی (ع) در خصوص وظائف زمامدار اسلامی به مالک اشتر می‌نویسد:«مهربانی بر رعیت را پوشش قلب قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش.» از این دیدگاه مسئولان و مدیران نظام اسلامی همانند پدرهایی دلسوز و مهربان، مردم را دوست داشته و برای حل مشکلات آنان نهایت مساعی خود را بکار می‌برند.
۲) رعایت اعتدال و میانه‌روی
پرهیز از افراط و تفریط، عمل براساس عملکرد برنامه‌ریزی اصولی و قابل اجراء از بلندپروازی و پیگیری اهداف دست‌نیافتنی، می‌تواند مردم را به مدیریت عالمانه و اصولی امیدوار نماید. مسلماً در چنین برداشتی، مردم حمایت‌های خود را از مسئولیت و برنامه‌های آنان دریغ نخواهند کرد.
۳) ایجاد هماهنگی بین قوای سه‌گانه برای خدمت بیشتر
توجه به این نکته اساسی- که مردم با هیچ جناح و گروهی عقد اخوت نبسته و مسئولیت و پست و مقام امری جاودانه و پایدار نیست- می‌تواند هشدار و تنبهی باشد تا همت مسئولان نظام در قوای سه‌گانه معروف، ایجاد همدلی و هماهنگی بیشتر به منظور ارائه خدمت مفیدتر و جامع‌تر به مردم گردد. براساس سنت خداوند و با استناد به تجربه تاریخی بشر، تفرقه و تخریب از عوامل اضمحلال قدرت‌ها و حکومت‌ها بوده است. بی‌تردید جریان اصولگرا از این امر مستثنی نمی‌باشد. در عمر یکساله باقیمانده از عمر مجلس و دو سال عمر باقیمانده از دولت، این فرصت باید مغتنم شمرده شود و به جای تفرقه و خدایی ناخواسته تخریب یکدیگر توان و انرژی خود را صرف خدمتگزاری و خدمت‌رسانی به خلق خدا نمایند.
۴) ارتقای امنیت اجتماعی
بی‌نظمی و ناامنی در هر جامعه‌ای، حاکمیت آن را به مخاطره انداخته و اعتماد مردم را نسبت به نظام سیاسی و مسئولان آن از بین می‌برد. بالابردن ضریب امنیت اجتماعی، ناامن کردن جامعه برای مفسدان و مجرمان و برهم زنندگان نظم و امنیت عمومی، از عواملی است که مردم را به کارآمدی نظام خود مطمئن و در سپردن مناصب و مسئولیت‌ها به افراد توانمند و شجاع، انگیزه لازم را در آنان ایجاد می‌نماید.
نباید به غوغا سالاری‌ها و جوسازیهای رسانه های خارجی و عناصر داخلی در زمینه برخورد قاطع با اراذل و اوباش تردید کرد.
۵) حفظ روحیه ساده زیستی و پرهیز از تشریفات
یکی از عواملی که باعث پیروزی جریان اصولگرا در انتخابات نهم ریاست جمهوری گردید، برداشت و تلقی‌ای بود که مردم از منش ساده‌زیستی و بدور از زندگی اشرافی فردی بود که در دو سال تجربه‌ی مدیریتی در شهرداری تهران، داشتند. این روش و منش را باید حفظ کرد، تداوم بخشید و تا پایین‌ترین سطوح مدیریتی نهادینه کرد. آنگاه که مردم ببینند مسئولان و مدیران دولتی همچوی آنان یک زندگی ساده دارد بیشتر به آنها اعتماد خواهند کرد.
۶) مبارزه بی‌امان با مفاسد اقتصادی
یکی از مسائلی که جزو مطالبات اصلی مردم و رهبری بوده و متأسفانه در دولت‌های پیشین تا حد زیادی مورد غفلت قرار گرفته است، مبارزه با مفاسد اقتصادی بوده است. در درجه اول وظیفه دستگاه اجرایی است که با اتخاذ راهکارها و تدابیر مناسب از بروز مفسده در دستگاههای دولتی پیشگیری نماید و چنانچه افرادی با زیرکی و دور زدن قانون دچار تخلفی شدند باید با دست توانای دستگاه قضایی گرفتار و مجازات گردد. تنها در این صورت است که امنیت اقتصادی شکل گرفته و مفسدان احساس ناامنی خواهند کرد و مردم نیز مطمئن خواهند شد عزمی جدی در پیشگیری و برخورد قاطع با مفسدان در حاکمیت وجود دارد.
۷) احیاء و نهادینه کردن اصول و ارزش‌های اسلامی
بازسازی چهره فرهنگی جامعه براساس اصول و ارزش‌های اولیه انقلاب و آرمانهای امام، از مهمترین مسائلی است که مردم را نسبت به عملکرد مسئولان امیدوار ساخته و در بازآفرینی اعتماد ملی نقش بی‌بدیل ایفا می‌نماید. اندکی رجوع به نحوه برخورد مردم با شعارهای انتخاباتی مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم، این واقعیت را آشکارتر خواهد کرد که مردم ایران همچنان به آرمانها و اصول اسلام و انقلاب اسلامی پایبند هستند و به کسانی که بتوانند آنها را محقق نمایند بیشتر دل می‌بندند. بنابراین تلاش هر چه بیشتر برای اسلامی کردن فضای جامعه، دانشگاهها، محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری و آموزشی وظیفه خطیری است که باید بیشتر مدنظر مسئولان قرار گیرد.
● نتیجه‌گیری
علیرغم اینکه نظام جمهوری اسلامی تاکنون از حمایت‌های بی‌دریغ مردمی برخوردار بوده است و این بزرگترین سرمایه برای این نظام الهی محسوب می‌شود، اما باید توجه کرد که استمرار نظام در گرو استمرار حمایت‌های مردمی خواهد بود و صرفاً اسلامی بودن آن، آن را از مردم بی‌نیاز نمی‌سازد. این سرمایه را باید چون عزیزترین و گرانبهاترین پشتوانه حفظ نمود. حفظ پشتوانه مردمی نیز تنها در سایه خدمت خالصانه و تحقق عدالت اجتماعی و احترام به هنجارها و باورهای اعضای جامعه امکان‌پذیر است. اغتنام فرصت طلایی حاصل شده و استفاده از لحظات آن با انگیزه الهی و قصد تقرب، علاوه بر افزایش توان و کارآمدی نظام اسلامی استمرار آن را تا رسیدن به اهداف نهایی خود تضمین خواهد کرد.
رحمان سلطانی
منبع : سایت بصیرت


همچنین مشاهده کنید