دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اتحاد ملی و انسجام اسلامی


نگاهی به اتحاد ملی و انسجام اسلامی
سال ۸۶ از سوی مقام رهبری با عنوان اتحاد ملی و انسجام اسلامی نامگذاری شد. این نام گذاری به این معناست که ایشان نسبت به تحقق این موضوعات، اصرار دارند. این مقاله درصدد است درباره امکانات تحقق آن موضوعات به اختصار چند و چون کند.
موضوع نخستین در این نام گذاری، اتحاد ملی است که لازم است درباره مفهوم و شرایط تحقق آن بحث شود.
مفهوم ملت در چند سده اخیر، دچار تحول معنایی شده و دیگر به معنی دین که در فرهنگ لغت ها بود به کار نمی رود. از این مفهوم امروزه تعابیر فراوانی می شود اما می توان با توجه به کلیت آن تعاریف، ملت را مجموعه ای از مردم تعریف کرد که به جغرافیایی ویژه تعلق داشته و از قانون اساسی واحدی تبعیت می کنند. البته این تعریف نیز از چنان جامعیتی برخوردار نیست که جای هیچ گونه ان قلتی بر آن نباشد چرا که هنوز در عرف سیاسی و بین المللی، گاهی مشاهده می شود که از دین یا نژاد یا زبان به عنوان ملاک همبستگی و یگانگی استفاده می شود. مثلا ملت اسلام یا ملت ترک یا ملت فارسی زبانان که در ادبیات سیاسی امروز هنوز کاربرد می یابد اما وجه غالب کارکرد این واژه مربوط به مردم کشورهاست.
با عنایت به تعریف فوق می توان ملت را مردم وابسته به تمامیت ارضی کشور به حساب آورد که می تواند نژادها، دین ها، قومیت ها و همه زبان های موجود در کشور را به عنوان زیرمجموعه دربر بگیرد.
حال اگر مبنای اتحاد را بر این تعریف از ملت استوار کنیم و بخواهیم در راستای تحقق این امر برآییم ناگزیر به طراحی و اتخاذ استراتژی ای خواهیم بود که بتواند اختلاف ها و تضادهای احتمالی موجود در زیرمجموعه های ملت را به روشی مسالمت آمیز و مهربانانه حل کند چرا که در غیر این صورت، اتحاد به دست آمده، صرفا جنبه ای صوری و ظاهری خواهد داشت در حالی که یک اتحاد واقعی بین انسان ها وقتی قابل تعریف و دفاع است که افراد متحد نسبت به وجهی که اتحاد یافته اند رویکردی دلی و جان انگیخته داشته باشند.
برای نیل به چنین استراتژی پاسخ گویی، طراحان ناگزیرند که به علایق و اسباب و آرمان های موجود در مردم زیرمجموعه ملت، به گونه ای توجه کنند که به هیچ کدام از زیرمجموعه ها احساس پایمال شدن حقوق شان در استراتژی طراحی شده، دست ندهد و در مقابل، فضایی ایجاد شود که مردم از قرارگرفتن و متعلق بودن به آن فضا، احساس خرسندی کنند. در آن استراتژی فراگیر بایستی حقوق همه نژادها، زبان ها، لهجه ها و حتی مشاغل و رویکردهای صنفی، به گونه ای رعایت شده باشد که بهانه را برای ایجاد خدشه و شکاف بین زیرمجموعه های ملت، از معاندان سلب کند.
لازم به توجه است که توفیق در اجرای استراتژی مذکور نیز ناگزیر از توجه بسیار جدی و بنیادین به مقوله فرهنگ و برنامه ریزی توأم با تعریف نظارت دقیق و موشکافانه درباره روش هایی است که در این راستا اتخاذ و اجرا می شوند کم توجهی به مسایل فرهنگی در طراحی استراتژی، به نسبتی معکوس باعث به تأخیر افتادن موفقیت در اجرای آن خواهد شد که می تواند به معنی از دست رفتن هدف بزرگ رسیدن به اتحاد ملی باشد.
موضوع دیگر نام گذاری سال ۱۳۸۶، انسجام اسلامی است که توجه به معنا و شرایط تحقق آن، از شرایط ضروری برای نیل به آن هدف است.
کلمه انسجام، افاده نوعی یکپارچگی می کند که همراه با نظم و سیاق تعریف شده و قابل مشاهده ای بین عناصری باشد که با یکدیگر پیوند یافته اند و اگر بخواهیم برای آن معادلی فارسی در نظر بگیریم می توانیم به واژه ترکیبی: خوش درهم پیوستگی، بیندیشیم که بیانگر آن درهم پیوستگی ویژه ای است که عناصر آن به خوبی با یکدیگر پیوند یافته باشند.
این واژه، وقتیدر سخنی اجتماعی، کاربرد یابد یا به تعبیر منطقیون، مضمون آن حمل بر اجتماع شود، گویای وجود یکپارچگی نسبت به اهدافی ویژه، نزد مردم تشکیل دهنده اجتماع است.
در ترکیب انسجام اسلامی، هدف ویژه این یکپارچگی، اسلام است ترکیب انسجام اسلامی، اضافه ای است توضیحی، یعنی کلمه اسلامی، صفت انسجام مزبور را توضیح می دهد. یعنی نوعی از انسجام که با اسلام نسبت داشته باشد.
اما انسجامی که بر اساس نسبت آن با اسلام تعریف می شود چگونه به دست می آید؟ این انسجام، انسجامی است که در آن حرف اول و آخر را باید اسلام بزند.
برای تحقق انسجام مزبور نیز لزوم طراحی و اجرای استراتژی کلان و فراگیر، به روشنی احساس می شود. این استراتژی باید در راستایی حرکت کند که مولفه های اسلامی در آن بتوانند به عنوان عوامل به هم پیوستگی مردم، ایفای نقش کنند، آن هم در کشوری که اکثریت قریب به اتفاق مردم آن مسلمان اند.
طرح موضوع انسجام اسلامی برای نام گذاری سال از سویی می خواهد مردم را به توجه ویژه به ارزش های دینی به عنوان اصلی ترین عاملی که می تواند در مقابل تبلیغات فراگیر رسانه های جهانی، متحد نگه دارد، ترغیب کند و از سوی دیگر دورنمای سیاست های فرهنگی مسئولان کشور را تعریف کند.
مسئولان فرهنگی کشوری در این راستا باید چه سیاست هایی را دنبال کنند؟ این جدی ترین پرسشی است که پاسخ گویی به آن نیاز به پژوهش های فراگیر و رایزنی های کارشناسانه دارد و نمی توان به راحتی به آن پاسخ گفت، اما می توان به سیاست گزاران این امر توصیه کرد که از سیاست های سطحی و روبنایی اجتناب کنند و به سوی تلاش در راستای نیل به برنامه ریزی های ژرف و زیربنایی گام بردارند.
اگر قرار است مردم نسبت به ارزش های موجود در آموزه های دینی به آگاهی تأثیرگذار دست یابند لازم است که فرآیند آگاه سازی مردم از آن ارزش ها همراه با پژوهش های مستمر و برنامه ریزی های سنجیده و دایمی باشد تا بتواند به پرسش ها و شبهه هایی که به هر حال در جامعه نسبت به آن ارزش ها ایجاد یا افکنده می شوند پاسخ دهد آموزه هایی که می توانند اختلاف ها و تضادهای ظاهری را به پیوندی عمیق و ریشه ای تبدیل کنند.
منبع : شبستان


همچنین مشاهده کنید