دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نطق قاهره دویدن روی ماسه ها


نطق قاهره دویدن روی ماسه ها
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا روز پنجشنبه گذشته وارد قاهره شد تا پیام مهمی را که از حدود سه ماه پیش وعده آن داده بود، خطاب به مسلمانان صادر کند. در این فاصله رسانه ها و محافل سیاسی به گمانه زنی هایی درباره مفاد پیام روی آوردند.
بعضی از رسانه ها برای آنکه اولین سفر خاورمیانه ای و پیام اوباما به مسلمانان را بسیار مهم جلوه بدهند به عبارت پردازی هایی روی آوردند. روزنامه انگلیسی تایمز چند روز قبل از سفر اوباما نوشت: «اوباما نخستین رهبر غربی است که پس از ناپلئون بناپارت، جهان اسلام را مستقیماً مورد خطاب قرار می دهد» در داخل ایران نیز از سوی بعضی از مطبوعات اولین دیدار خاورمیانه ای اوباما پس از احراز پست ریاست جمهوری آمریکا مهم ارزیابی شد.
مباحث رسانه ای سطح توقعات را از سفر اوباما تا آنجا بالا برد که روزنامه آلمانی اشپیگل نوشت اوباما تلاش می کند تا توقعات را از سفرش به خاورمیانه پایین بیاورد از این رو گفت: «اشتباه نشود هدف از سخنرانی من در مصر تلاش برای ایجاد گفت وگوی بهتر برای مسلمانان است.»
اوباما در نطق کوتاهی که در دانشگاه مذهبی الازهر مصر ایراد کرد حرف جدیدی نزد او البته درباره ایران و برنامه هسته ای آن، عراق، افغانستان، فلسطین و رژیم صهیونیستی صحبت کرد ولی همه این حرف ها را قبلاً خود او یا همکارانش بیان کرده بودند. اوباما فعالیت هسته ای ایران را مورد تایید قرار داد ولی درباره صلح آمیز بودن اهداف آن ابراز تردید کرد. او از نظریه دو کشور در یک سرزمین سخن گفت و در همان حال که حماس را مسئول خشونت ها معرفی کرد از اسرائیل خواست با متوقف کردن توسعه شهرک سازی در کرانه باختری موافقت کند. اوباما در حالی که برنامه ای برای افزایش نیروهای نظامی در افغانستان تدوین کرده و به اجرا گذاشته است، گفت که کشورش قصد ندارد نیروهای خود را در افغانستان نگه دارد. در واقع اوباما حدود ۴ ماه پس از آغاز به کارش نتوانست مخاطب چندانی را پای صفحه تلویزیون بکشاند و شاید بیش از سه هزار نفری که در صحن الازهر به دیدار او آمدند و همه مقامات رسمی بودند شنونده ای نداشت. درخصوص مواضع و اظهارات اوباما نکات زیر شایسته تأمل است
۱) اوباما در سخنرانی خود در قاهره و سپس تکرار بخشی از آن در آلمان در دیدار با آنجلا مرکل سری به تاریخ مداخلات آمریکا زد و فقط در مورد کودتایی که کشور او نزدیک به ۶ دهه قبل علیه دولت ایران انجام داده است، موضع گرفت این در حالی است که اقدامات آمریکا در حمایت از صدام برای حمله به ایران، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرباس،حمله به سکوهای نفتی ایران، مسدود کردن دارایی های کشورمان، اشغال نظامی عراق و افغانستان و اقدامات زورمدارانه علیه دولت ها و ملت ها توجه او را برنینگیخت در واقع او از موضوعی عذرخواهی کرد که عذرخواهی وی چیزی را تغییر نمی دهد و صرفاً ابعاد تبلیغاتی دارد.
۲) اوباما در قاهره از تغییر سخن گفت و مدعی شد کشورش آماده است تا نحوه همکاری با جهان اسلام را مورد بررسی قرار دهد او در عین حال جنبش مردمی حماس را مورد خطاب قرار داد و از آنان خواست اسرائیل و توافقنامه های پیشین بعضی از گروههای فلسطینی با آن را به رسمیت بشناسد و البته در کنار آن صرفاً از اسرائیل خواست تا به حقوق فلسطینی ها اعتراف کند! اوباما در این دیدار پدیده دو کشور در یک سرزمین را مورد تاکید قرار داد ولی تکیه کلام های او روی حقوق اسرائیلی ها متمرکز بود.
۳) باراک اوباما در قاهره وانمود کرد که مشکل کشورش با ایران صرفاً تاریخی است او گفت: «سالهاست که ایران، آمریکا را دشمن خود می داند و این به خاطر پیشینه ای است که این کشور از آمریکا دارد.» این در حالی است که همین آقای اوباما نیز حدود دو ماه پیش، قانون اعمال محدودیت علیه شرکت های خارجی طرف قرار داد با ایران را امضا کرد. کشور او طی ۵-۴ سال گذشته بارها محور صدور قطعنامه ها و بیانیه های ضد ایرانی بوده است. تکلیف پرونده ناو متجاوز وینسنس - که حدود ۲۹۰ ایرانی سرنشین هواپیمای ایرباس را به شهادت رساند- مشخص نیست و اموال ایران علیرغم گذشت حدود سه دهه هنوز در انبارهای ارتش آمریکا خاک می خورد این مشکلات اگرچه در سینه تاریخ حک شده اند ولی هیچ گاه فراموش نشده و ارزش حقوقی آن از بین نرفته است.
۴) اوباما در سخنرانی کوتاه خود در الازهر وانمود می کند که کشورش آماده است تا گام های اولیه را در راه عادی سازی رابطه با ایران بردارد و برای این کار شرطی قایل نیست اما واقعیت این است که ایران پیش شرط هایی دارد که کاملاً منطقی است. پیش شرط های ایران اعاده آن دسته از حقوق تضییع شده ای است که امکان اعاده آن وجود دارد. آمریکا اگر واقعاً حق ایران را در برنامه هسته ای اش پذیرفته است باید پیشگام لغو چهار قطعنامه ای شود که خود در تصویب آن پیشتاز بوده است. اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند، فرمانده ناو وینسنس را محاکمه کند، مجرمان جنایتکار فراری را به ایران تحویل دهد و... اگر آمریکا می خواهد در موضوعات مرتبط با حوزه خاورمیانه به نظرات ایران نزدیک شود باید دولت قانونی حماس که برآمده از آراء مردم است را بپذیرد و حزب الله لبنان را بعنوان یک حقیقت مشروع در سپهر مناسبات خاورمیانه به رسمیت بشناسد وگرنه ایران اسلامی قادر نیست سرنوشت مسلمانان را با آمریکا - که مسئول بسیاری از مصیبت ها و آلام جهان اسلام است- به گفت وگو بگذارد.
۵) بخش عمده نطق کوتاه اوباما به ایران ارتباط داشت به گونه ای که به نظر می آمد نطق او در پاسخ به نامه ای است که حدود شش ماه پیش دکتر احمدی نژاد به او نوشته است. نطق ملاطفت جویانه اوباما یک هفته پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران یک معنای اضافی هم دارد کما اینکه دیدار ۳ ساعته سارکوزی رئیس جمهور فرانسه با منوچهر متکی در کاخ الیزه- در روزی که اوباما در قاهره مشغول سخنرانی بود- دارای آن مفهوم اضافی بود. اوباما و سارکوزی منتظر برگزاری انتخابات ۲۲ خرداد ایران نشدند و «ایران کنونی» را بعنوان کشوری که باید جایگاه بی بدیل آن را در اداره خاورمیانه- مهمترین نقطه جهان- به رسمیت شناخت، مورد خطاب قرار دادند این نشان می دهد که دولت کنونی را پیروز انتخابات می دانند و نمی خواهند با تأخیر در مخاطبه تولید بدبینی بیشتر نمایند.
۶) چندی پیش «دنیس راس» دستیار ارشد وزارت خارجه آمریکا در امور خاورمیانه در کتاب «افسانه ها، توهمات و صلح؛ یافتن مسیری جدید برای آمریکا» نوشت «اگر آمریکا از سیاست های کنونی خود در برابر ایران دوری نکند و الگویی میانه رو را در پیش نگیرد حتماً با شکستی سنگین روبرو خواهد شد» روزنامه اماراتی «گلف نیوز» نیز ۴ روز پیش - با اشاره به سفر منطقه ای اوباما- در سرمقاله خود نوشت: «فاصله گرفتن اوباما از ایران به منزله به خطر افتادن منافع آمریکاست. چنانچه اوباما نتواند اعتماد ایران را جلب کند، سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بشدت شکست خواهد خورد.» بر این اساس ایران باید آمریکایی ها را وادار کند تا پیش از لفاظی درباره لزوم بهبود مناسبات تهران- واشنگتن، به جبران اقدامات ضد ایرانی خود متعهد شوند.
۷) واقعیت این است که سیاست تغییر از خاورمیانه و بخصوص از مرکز فکری آن - ایران- به آمریکا راه یافته است. شعار انتخاباتی اوباما- change- با نگاه به شکست های سیاست خارجی این کشور در دوره بوش مطرح گردید و سبد او را پر از رأی کرد. بنابراین برخلاف تحلیل بعضی از عناصر اصلاح طلب در ایران نباید گمان کرد که ما برای اجابت دعوت آنان باید تغییری در سیاست های خود ایجاد کنیم بلکه تغییری که امروزه سایه خود را بر سیاست خارجی آمریکا گسترانده است - اگر تظاهر نباشد- از طریق ایستادگی ایران- و سایر کانونهای مقاومت در خاورمیانه- بدست آمده است و برای عملی شدن آن باید بر مواضع خود تأکید کنیم نه اینکه در آنان تجدید نظر نمائیم.
سعدالله زارعی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید