دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کارآفرینان کوچک!!


کارآفرینان کوچک!!
● شیوه های کهنه آموزش دشمن خلاقیت و کارآفرینی
تجربه نشان می دهد که برای پرورش انسان های کارآفرین باید مفاهیم مربوط به کارآفرینی به شکل پررنگی در کتاب های درسی گنجانده شود. مطالعات مربوط به گذشته ی کارآفرینان نشان می دهد که آنها از خانواده هایی که ارزش خاصی برای استقلال و اتکای به خود قائل هستند، بیرون می آیند. مدتهاست کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که برای این که نسل بزرگسال کارآفرینی پرورش دهند، باید آموزش کارآفرینی را از دوران کودکی و نوجوانی آغاز کنند. به این ترتیب کودکی که با پول و کسب و کاردرست و شرافتمندانه آشنا می شود، در آینده نیز انسانی خلاق خواهد بود.
ژاپن نخستین کشوری بود که آموزش کارآفرینی را از مدرسه شروع کرد. به این ترتیب نوجوانان ژاپنی در دبیرستان های این کشور آموختند که چگونه باید در حین تحصیل کار کنند و از کار خود سود به دست آورند. آنها به این ترتیب به جهش صنعتی کشورشان کمک کردند.
● خانواده هایی که کارآفرین پرورش می دهند
برخی از کارشناسان فراتر از این می روند و توصیه می کنند که آموزش کارآفرینی از سنین کودکی شروع شود چرا که کارآفرینی از تجربیات زندگی در محدوده ی خانواده و فرهنگ سرچشمه می گیرد.
یکی ازکارشناسان ارشد کارآفرینی می گوید: «زمانی تصور می شد افراد، کارآفرین به دنیا می آیند چون خصوصیات آنها به قدری نادر و به خصوص بود که در هر جایی یافت نمی شد. در حالی که امروزه شواهد کافی وجود دارد که نشان می دهد، صفات کارآفرینی می تواند در نتیجه ی آموزش های دوران کودکی و استقلال و اتکا ء به خود و نیز در نتیجه ی ارزش های فرهنگی مرتبط با کار و صنعت پرورانده شود.
روان شناسان معتقدند که ۵ سال اول زندگی اثر دائمی بر شخصیت فرد به جای می گذارد. در این دوران نوع رفتارها در خانه و خانواده بیشترین تأثیر را در شکل گیری رفتار آینده کودک به عنوان فرد بالغ به جا می گذارد.
برای مثال کودکانی که مادران آنها پیوسته و همراه با محبت برایشان از طریق داستان،کتاب، اسباب بازی، بازی و گفت وگو ایجاد تحرکات ذهنی اولیه می کنند، در دوران مدرسه و دبیرستان همیشه نمره های خوبی می آورند و در آینده به افرادی مطمئن، شاد، فعال، اجتماعی، از نظر احساسی مستحکم و از نظر ذهنی کنجکاو تبدیل می شوند.
همچنین مطالعات مربوط به گذشته ی کارآفرینان نشان می دهد که آنها از خانواده هایی که ارزش خاصی برای استقلال و اتکای به خود قائل هستند، بیرون می آیند. این کودکان در مواردی که از خود استقلال، ابتکار و پشتکار نشان داده اند، تشویق شده و به خاطر آن جایزه گرفته اند و در صورت تنبلی و انجام تقاضای بی جا به آنها پاداش داده نشده است. حتی برخی از کارآفرینان از خانواده هایی می آیند که ناپایدار و غیرمتحد بوده و با بحران هایی نظیر مرگ یکی از والدین، جدایی والدین، طغیان علیه والدین و اخراج از خانه مواجه بوده اند. این گونه کودکان تحت فشار قرار گرفته و در نتیجه چگونگی سیر کردن شکم و تصمیم گیری را زودتر یاد گرفته اند.
● شیوه های کهنه آموزشی مانع خلاقیت کودکان ایرانی
روان شناسان می گویند: بیشتر کودکان زیر ۵ سال ایرانی خلاق اند ولی فقط تعداد کمی از آنها بعد از ۵ سالگی خلاقیت شان را حفظ می کنند. این به معنای آن است که نحوه ی آموزش و پرورش کودکان ما صحیح نیست. ما در خانه و مدرسه ذهن کودکانمان را با اطلاعات از پیش تعیین شده پر می کنیم و این رویه را تا پایان دوران مدرسه ادامه می دهیم. به این ترتیب کودکان و نوجوانان ما توانایی کشف، اختراع، استنتاج و نیز قوه ی خلاقیت شان را از دست می دهند. در واقع شکل آموزش و پرورش ما از لحظه ی تولد کودک با توانمندی های او و امکانات بالقوه ی کشور مطابقت ندارد. به این ترتیب نمی توانیم چنان که باید افراد کارآفرین پرورش دهیم.
کارشناسان می گویند ایراد نوع آموزش ما این است که از پیش تعیین شده است. در حالی که کودکان خودشان باید به جست وجوی اطلاعات بپردازند و با محرک های گوناگون از جمله ارتباط با طبیعت، افراد و فیلم های مناسب مواجه شوند.
یکی از کارشناسان می گوید: «در نسل های پیشین در کشور ما مثل جوامع و خانواده های غربی کنونی، فرزندان به خصوص پسران از سنین کودکی و نوجوانی با مفهوم کار و درآمد آشنا می شدند. به طوری که حتی در خانواده های ثروتمند نیز شاگردی فرزند و یادگیری کار، مذموم شناخته نمی شد.»
به این ترتیب لازم است که خانواده های ایرانی نگرش خود را یک بار دیگر تغییر دهند. این تغییر هم با آموزش ممکن است.
● خلاقیت با آزادی شکوفا می شود
آلبرت انیشتین در خاطراتش می گوید: «نظریه ی نسبیت نمی توانسته در دوران بزرگسالی من شکل گرفته باشد زیرا آدمی در بزرگسالی فرصتی برای اندیشیدن به فضا و زمان ندارد. اینها چیزهایی است که وقتی کودک بودم به آنها فکر کرده ام.»
به این ترتیب پرورش خلاقیت کودکان تأثیر مهمی در آینده ی آنها دارد. بسیاری از کودکان تیزهوش اند ولی در بزرگسالی هرگز متناسب با هوش شان پیشرفت نمی کنند. این موضوع به نحوه ی آموزش و پرورش آنها برمی گردد.
دکتر معصومه رفیقی روان شناس کودکان می گوید: «جان لاک می گفت بچه ها طبیعت منفعلی دارند. با پاداش و تنبیه باید رفتار آنها را تقویت کرد. بعدها روسو گفت بچه طبیعتاً فعال است. خودش اکتشاف می کند و اگر مانعی مقابلش ایجاد نشود، خلاق می شود. الآن نظریه ی روسو غلبه دارد. به طور کلی سن ۵سالگی سن جهش سریع در خلاقیت است. خلاقیت هم در آزادی شکل می گیرد. هر بچه ای به نوعی استعدادهای خودش را نشان می دهد. آزادی به خلاقیت امکان بروز می دهد و محدودیت مانع بروز آن می شود. بازدید از مکان های مختلف هم خلاقیت را تقویت می کند. محیطی که باید خانواده ها برای بروز خلاقیت ایجاد کنند محیطی است که بچه ها آزادانه فکر کنند. همچنین خانواده ها باید براساس رشد و نیاز بچه، اسباب بازی در اختیارش قرار دهند. به قول «اولین شارپ» بازی تفکر کودک است. بچه ها در سنین پیش از دبستان با بازی آموزش می بینند و با محیط اطرافشان مواجه می شوند و تطبیق پیدا می کنند.»
بسیاری عقیده دارند یکی از موانعی که در بعضی کشورهادر مقابل خلاقیت وجود دارد، این است که مردم این کشورها بیشتر دوست دارند که کودکانشان را مطیع بار بیاورند و حس پرسشگری آنها را سرکوب می کنند.
منبع : سازمان تبلیغات اسلامی استان خوزستان


همچنین مشاهده کنید