دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نوروز، روز شادی زمین، آسمان و آفتاب


نوروز، روز شادی زمین، آسمان و آفتاب
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است.نوروز یک جشن ملی است، جشن ملی را همه می شناسند که چیست، نوروز هر ساله بر پا می شود و هر ساله از آن سخن می رود.بسیار گفته اند و بسیار شنیده اید پس به تکرار نیازی نیست.چرا، هست، مگر نوروز را خود مکرر نمی کنید؟ پس سخن از نوروز را مکرر بشنوید.در علم و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده عقل تکرار را نمی پسندد اما »احساس« تکرار را دوست دارد، طبیعت تکرار را دوست دارد، جامعه به تکرار نیازمند است، طبیعت را از تکرار ساخته اند، جامعه با تکرار نیرومند می شود، احساس با تکرار جان می گیرد و نوروز داستان زیبائی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند.
نوروز که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو »هست« که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست، جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب و جوش شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر »آغاز«.جشن های دیگران، غالبا انسان ها را از کارگاه ها، مزرعه ها، دشت و صحرا، کوچه و بازار، باغ ها و کشتزارها، در میان اتاق ها و زیر سقف ها، پشت درهای بسته جمع می کند که این سالن ها، خانه ها، آمفی تئاترها در فضایی گرم از نفت و گاز، روشن از چراغ، لرزان از دود، زیبا از رنگ ها و گل های مصنوعی و کاغذی، مقوایی با بوی کندر و عطر ...اما نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها، درهای بسته، فضاهای خفه، نزدیک شهرها و خانه ها به دامن آزاد و بیکرانه طبیعت می کشاند.گرم از بهار، روشن از آفتاب، لرزان از هیجان و آفرینش و آفریدن، زیبا از هنرمندی باد و باران، آراسته با شکوفه، جوانه، سبزه و معطر از »بوی باران بوی پونه بوی خاک شاخه های شسته، باران خورده، پاک....«نوروز تجدید خاطره بزرگی است، خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت، هر سال این فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده خود، مادر خویش را از یاد می برد، با یادآوری های وسوسه آمیز نوروز، به دامن وی باز می گردد و با او این بازگشت و تجدید دیدار را جشن می گیرد.فرزند در دامن مادر، خود را باز می یابد و مادر در کنار فرزند چهره اش از شادی می شکفد، اشک و شوق می بارد، فریادهای شادی می کشد، جوان می شود، حیات دوباره می گیرد، با دیدار یوسفش بینا و بیدار می شود.

برگرفته و خلاصه شده از کتاب »کویر« نوشته دکتر علی شریعتی
قلندری
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید