شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کویر


کویر
گامهایم را برهنه می کنم و گام بر خاک کویر می گذارم. چشم به افق دوری می دوزم که رخوت را از خیالم می زداید. گام در خاک می نهم و آرام پیش می روم و به افق مقابل خویش نظر می افکنم که چگونه قلب آدمی را برای رسیدن به خود، به تکاپو می اندازد.
آن هنگام که برای ادامه طریقت، چاره ای جز گام نهادن بر روی خار و خاشاک نیست، خیال آدمی می رنجد. اما شوق رسیدن به آن افق سپیدی که به ورای خودش، خطه سرسبز را جای نهاده بر قدم های هر طریقت کننده ای التیام است.
چشم به آسمان کویر می دوزم که چگونه شمس را بر من گماشته و چگونه حصاری از بی رحمی را بر «گام گذارده در کویر» می گذارد. اما باید گام برداشت. در ورای این کویر خشک، آبادی است. باید استوار گام برداشت و از گزنده ها و خطرات کویر نهراسید. آنان که وصال آبادی و عافیت را دانستند، روزی کویر را در پشت سر غبار خویش جای داده اند. اگر حتی یک نفر هم بتواند، ما نیز می توانیم.
هر چه بیشتر پیش بروی، درک زیبایی برایت سهل تر است و برای رسیدن به افقی که آنجا بهشت توست، گام برهنه بر روی خار و خاشاک گذار که شهد آن شیرینی، نوش داروی هر زخمی است.

نویسنده: جلال فیروزی
نوزده ساله ا زساوه
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید